بی رنگی

اگر مقصد پرواز است؛ قفس ویران بهتر، پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد، از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...
 ا

حلقوم ها را می‌توان برید، اما فریادها را هرگز؛ فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند... «شهید سیّد مرتضی آوینی»



بی رنگی

خیلی ها اهل هنر بودند
اما؛
هنر انقلاب اسلامی را،
تو با قلمت معنا کردی...

دریـــــــچــــــــه

تو عشقي و تو را عشق است

روايت كن فتح آخر را..

آويني، آواي دين بود، در دنياي دون...

او را از آستين خالي ِ دست راستش خواهي شناخت، چهره ي ريز نقش و خنده هاي دلنشينش نشانه بهتريست، مواظب باش، آن همه متواضع است، كه او را در ميان همراهانش گم ميكني، اگر كسي او را نمي شناخت، هرگز باور نمي كرد كه با فرمانده لشكر امام حسين رو به روست...

مصطفاي خوبي ها..

قلمم می هراسد، ناگاه از رفتار باز می ماند.. چون رازی در پس آن نوک سیاهش در درون دارد، حاجی نمی دانم که بگویم این تو بودی که به شهادت آبرو بخشیدی، یا شهادت بود که با تو آبرومند شد...

حاجی قلب همه بچه ها رو ربوده بود...حاجی برای بسیجیهاش بی تاب بود و بسیجیها هم برا حاجی...

روشن فدایی ولایت و عاشق نور بود نه ظلمت جهل..

كدامين سو را نظاره مي كني؟

صيادي كه صددام در پي اش بود..

ای لشکر صاحب الزمان... چه آمادگی اي داری تو !

مردان آهنین! آری؛به واقع آهنین بودند کالجبل الراسخ...


˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

Instagram


رنگ، تعلق است و بی‌رنگی در نفی تعلقات. اگر بهار ریشه در زمستان دارد
و بذر حیات در دل برف است که پرورش می‌یابد، یعنی مرگ آغاز حیاتی دیگر است و راه حیات طیبه اخروی از قلل سپید و پربرف پیری می‌گذرد. «موتوا قبل ان تموتوا» یعنی منتظر منشین که مرگت در رسد؛ مرگ را دریاب؛ پیر شو پیش از آنکه پیر شوی،
و پیری بی‌رنگی است.
***
مــا، اهل ولایــت هستیم
و همه چیـزمان؛ در گـرو ِهمیـن
اهلیت است.
«شهید سیّد مرتضی آوینی»


تـو می آیی
شهیـدان نیز بـاز می گردند،
و آویـنـی روایــت می کند؛
فـتـح نـهـایـی را..

حـــديـــث هــفـــتــه

امام على علیه السلام فرمودند:

اَلْمُؤْمِنُ حَيىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛

«مؤمن، با حيا، بى ‏نياز، با وقار و پرهيزگار است.»

[عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 55 ، ح 1425]


«آرشيو احاديث»

مـعــرفــی کــتــاب

نام کتاب: یادت باشد...

نویسنده: رسول ملاحسنی

تعداد صفحات: 378 

***

کتاب «یادت باشد» عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینب‌کبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!

طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب«یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است، عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد اما این تعلق خاطرها هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود.

کتاب «یادت باشد» استعاره‌ای از تمام یادت باشدهای همسران شهدای مدافع حرم است که در لحظات وداع تقدیم گام‌های راسخ این مردان از خودگذشته کردند، یادت باشد از همان جمله معروف شهید حمید سیاهکالی‌مرادی روز قبل از اعزام به سوریه آغاز می‌شود که خطاب به همسرش گفت: «دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی‌توانی بلرزانی!»، یادت باشد قصه رباب‌های سرزمین ماست که زینب گونه صبوری پیشه کرده‌اند و پرچم پاسداری از حریم حرمت این زندگی عاشقانه را به دوش می‌کشند.

در متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» این گونه آمده است:

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار».

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».

کتاب یادت باشد، کتابی که با روایتی ساده لب را می‌خنداند و چشم را می‌گریاند تا همه یادمان باشد این اشک‌ها و لبخندها، این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینی همسرانشان هستیم.


«آرشيو معرفي كتاب»

کبوترانه2

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۱ ب.ظ

بیـ... رنگـ... :

دلتنگی دلیل نمی خواهد ..

ديدگاه ها  (۷۳)

۲۷ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۲۹ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم رب الرضا المرتضی ارواحناله لک الفدا

السلام علیک یا سلطان قلبم یا علی بن موسی الرضا ارواححناله لک الفدا

قبل غروب و اذان مغرب !
رفته بودم پارک نشسته بودم !
روی صندلی رو ...تنها...صندلی جایی قرار داره که خیلی جالبه !
دقیقا روبروی حرم امام قرار می گیره ....
دلم همچین پر زد و رفت ....
خیلی دلمان هوای دلبر را دارد....
ان شاالله به نام مولابم جواد الائمه اروحناله لک الفدا حضرتشان امضاء
فرمایند تا شما و همه عشقان به زودی با دست پر و مراد گرفته به محضر بابا جانشان ولی نعمتمان تشرف پیدا کنند...
الهی آمین یارب العالمین ....
التماس دعای عهد وفرج مولایمان ان شاالله
ممنون از این پست زیبایتان ..... حاجت روا بحق خودحضرتشان با عطر حرم ....

یه سلام از همین جا میرسه به خود اقا ....

 

التماس دعای فرج سیده خانوم

یاعلی

۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۹ خانومـِ میمـ

واااای دلمـ لک زده براش ..

اگر خدا بخواد سه شنبه نایب الزیاره ی هستمـ اگر قابل باشمـ ..

صلی الله علیک یاعلی بن موسی الرضا

دل همیشه غریبم هوایتان کرده است 
هوای گریه ی پایین پایتان کرده است ...
نه
دل تنگی دلیل نمیخواهد
اما
"درمان" میخواهد...دیدار میخواهد...

یا امام رضا
غلام کوی تو هستم مرا به کَس مفروش ...
سلام.
با "فراق کربلا سوزانده جانم را"  به روزیم...
چند خط دلنوشته و یه شعر کوتاهه

منتظر حضور شما و نظرات زیباتون در مورد این مطلب هستم...

التماس دعای فراوان

یا علی مدد
دلم هوای حرم دارد...
اللهم الرزقنا
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۵۷ سفیـــر نـــور
حرم نائب الزیاره هستیم همسنگر:)
تنها دل می خواهد!
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۰۳ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
آخ که گفتی....

ان شالله روزیتون بشه..
آره واقعا دلتگی دلیل نمیخواد....
باب الجواد ...
 بارش باران ...
نگفتنی است اذن دخـــول بــر لــب یــاران نگفتـنــی است ...
صــدها هــــزار زائــر و عاشــق میان صحــن عرض ادب به شاه خراســان نگفتنی است... 
السلام علیک یا شاه اقلیم توس


یـ علی ـا
دلتنگی پیچیده نیسـت؛
 یک دل...
یک آسمان بلنـــد...
یک بغض...
و حاجات گره خورده در ضریح...
بــه هـمــیـــن سادگی
 آسمان_هشتم



یـ علی ـا
دلـــم را کـــــجا.....؟؟؟؟پــــی کـــدام نخــــود ســـیاه بفرســـتم....
ای خـــدا....
کــه فقـــط بهانـــه حــــرم امـام رضــا (ع) را گرفتــه است ...!!؟



یـ علی ـا
۲۹ فروردين ۹۳ ، ۰۳:۳۸ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

ارواحناله لک الفدا

باسلام وادب محضر همه ی بزرگواران؛خواهران گرامی و برادران عزیزم

این شعر را از سوی حسینیه ی ققنوس کربلا

به مناسبت میلاد مادرجان عالمین؛فرمانروای کائنات هستی،حضرت فاطمه زهرا ارواحناله لک الفدا هدیه به شما خوبان می نمایم.

امیداست که شما با نشر این شعر استثنائی و زیبا؛باعث خیرات و برکات عالی برای خود وخانواده ی خود و همه عالم شوید.انشاالله

التماس دعای عهدوفرج مولایمان اباصالح المهدی جان

را از هم بخواهیم و فراموش نکنیم


خواب بودم، خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام

تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

روی من خروارها از خاک بود
وای، قبر من چه وحشتناک بود!

بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود

هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت

خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد

نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی

ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب

آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟

گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود
لرزه بر اندام من افتاده بود!

هر چه کردم سعی تا گویم جواب
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب

از سکوتم آن دو گشته خشمگین
رفت بالا گرزهای آتشین

قبر من پر گشته بود از نار و دود
بار دیگر با غضب پرسش نمود:

ای گنه کار سیه دل، بسته پر
نام اربابان خود یک یک ببر

گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
گوش گویا نامشان نشنیده بود

نامهای خوبشان از یاد رفت
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت

چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:

در میان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو

هر چه می کردم به اعمالم نگاه
کوله بارم بود مملو از گناه

کارهای زشت من بسیار بود
بر زبان آوردنش دشوار بود

چاره ای جز لب فرو بستن نبود
گرز آتش بر سرم آمد فرود

عمق جانم از حرارت آب شد
روحم از فرط الم بی تاب شد

چون ملائک نا امید از من شدند
حرف آخر را چنین با من زدند:

عمر خود را ای جوان کردی تباه
نامه اعمال تو باشد سیاه

ما که ماموران حق داوریم
پس تو را سوی جهنم می بریم

دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود

نا امید از هرکجا و دل فکار
می کشیدندم به خِفّت سوی نار

ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای رحمت باز شد

مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم و او چون کهکشان

صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خمر طهور

لب که نه، سرچشمه ی آب حیات
بین دستش کائنات و ممکنات

چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب انسان می زدود

بر سر خود شال سبزی بسته بود
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود

کِی به زیبائی او گل می رسید
پیش او یوسف خجالت می کشید

دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه؟!

صاحب روز قیامت آمده
گوئیا بهر شفاعت آمده

سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد

گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)
من کجا و دیدن روی حسین (ع)

گفت: آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را

اینکه این جا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده

مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است

خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بر دل خود قاب کرد

بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است

سینه چاک آل زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است

اسم من راز و نیازش بوده است
تربتم مهر نمازش بوده است

پرچم من را به دوشش می کشید
پا برهنه در عزایم می دوید

بهر عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من

اقتدا بر خواهرم زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود

تا به دنیا بود از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده

قلب او از حب ما لبریز بود
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود

با ادب در مجلس ما می نشست
قلب او با روضه ی من می شکست

حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با عباس داشت

اشک او با نام من می شد روان
گریه در روضه نمی دادش امان

بارها لعن امیه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است

گریه کرده چون برای اکبرم
با خود او را نزد زهرا (س) می برم

هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد، صاحبش شرمنده است

در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی اعدا شود

کشته اشکم، شفیع امتم
شیعیان را مُنجِیَم از درد و غم

گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
قلب او بوی محبت میدهد

سختی جان کندن و هول جواب
بس بود بهرش به عنوان عقاب

در قیامت عطر و بویش می دهم
پیش مردم آبرویش می دهم

آری آری، هرکه پا بست من است
نامه ی اعمال او دست من است

ناگهان بیدار گردیدم زخواب
از خجالت گشته بودم خیس آب

دارم اربابی به این خوبی ولی
می کنم در طاعت او تنبلی؟!

من که قلبم جایگاه عشق اوست
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟

من که گِریَم بهر او شام و پگاه
پس به نامحرم چرا کردم نگاه؟

من که گوشم روضه ی او را شنید
پس چرا شد طالب ساز پلید؟

چشم و گوش و دست و پا و قلب و دل
جملگی از روی مولایم خجل

شیعه بودن کی شود با ادعا؟
ادعا بس کن اگر مردی بیا

پا بنه در وادی عشق و جنون
حبّ دنیا را ز قلبت کن برون

حبّ دنیا معصیت افزون کند
معصیت قلب ولیّ را خون کند

باش در شادی و غم عبد خدا
کن حسابت را ز بی دینان جدا

قلب مولا را مرنجان ای جوان
تا شوی محبوب رب مهربان

سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند
غافل از واقعه ی روز حسابت نکند

ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی (ع)
آن چنان باش که ارباب جوابت نکند

 

شاعر عزیزاین شعر؛برادر بزرگوارامان

سید امیرحسین حسینی است.

همگی برایش از خداوند جلیل توفیقات

عظیم مسئلت می نمائیم.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم


۲۹ فروردين ۹۳ ، ۰۴:۱۹ محمدمهدی باقری
سلام
خوبید ان شا ءالله؟
وقتی اومدم دیدم به روز هستید و خبرم نکردید حسابی ناراحت شدم
پیشاپیش ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو بهتون تبریک میگم
و با مطلبی کوتاه و ادبی در باب ولادت حضرت زهرا با عنوان "آسمان میخندد" به روزم.
منتظر نگاهتون هستم
علی علی
هوا هوای زیارت
هوا خراسانیست

بسم رب الزهرا(س)...
ما زنده از آنیم که بهر تو بمیریم
اصلاً به همین عشق به دام تو اسیریم
تو عرش نشین هستی و تو خیر کثیری
ما خاک نشینیم و گدائیم و فقیریم
ای زهره ی الله که منظومه ی نوری
باران بزن این ظلمت ما را که کویریم
ای کاش که در جمع "محبان" تو باشیم
با این که چو یک "دانه ی خردیم"، حقیریم
این آروزی ماست که فردای قیامت
در زمره ی عشاق شما جای بگیریم
در عرصه ی محشر به همه فاش بگوییم
ما مست می کوثر و صهبای غدیریم
مایی که سری پر ز تمنای تو داریم
جز در کنف لطف تو سامان نپذیریم
تا جود تو در کوچه هوادار فقیر است
ما رهگذر دائم این کوی و مسیریم
سلام بزرگوار . پیشاپیش ولادت حضرت زهرا(س) و روز مادر را خدمت شما تبریک عرض میکنم . ان شاء الله بزودی راهی مشهد بشید...
التماس دعا...

کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ (بقره ـ 151)

همانگونه (که برای هدایت شما) رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمی‌توانستید بدانید، به شما یاد دهد.   

۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۳۴ ابوالحسن جعفری بلالمی
با شعری از شهیدان و حرف دلی به امام حسین منتظر شما هستم
شما دعوت شدید به خانه شهیدان کربلا . 
التماس دعا . یا علی مدد .
بی رنگی
دلتنگی  دلیل نمی خواهد ...
از آن دلتنگی ها برای تو ...
اللهم عجل لولیک الفرج 
یازهرا سلام الله علیها 
ایها الرئوف...
دل من گریه های حرم میخواهد.
سوپر حزب اللهی ها ... ذهنشون رو در گیر نکن

راه فدس از آنتالیا هم می گذزد

c3ed
مطلب جدید
[نقطه سرخط...]

سجده بر مهر

دانه های تسبیح می گذرند از انگشتان

باتشکر برادر 


یاعلی

سلام علیکم

:,(
گفتید و دلمونو آتیش زدید
واقعا دلتنگی دلیل نمیخواهد..
ما برای شما دعا میکنیم
شما هم برای ما دعا بفرمایید
ان شاءالله بزودی مشهدالرضا

اونم چی؟ ورودی باب الجواد  :,(
۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۳۷ میلاد علیدوست
سلام خدمت شما...ایشالا در سلامتی کامل به سر ببرید
با موضوع{عدم انطباق با مقتضیات زمان(رویکردی اشتباه به توانایی اسلام در حل مشکلات جدید جامعه جهانی) درخدمتم
.موفق باشید
سلام
ایام مبارک
مادر نمــای قــدرت دنیـــای خلقـــت است
صلی الله علیک یاعلی بن موسی الرضا

به جز هوایِ تــــــو و شانه هایِ آرامت

برای گریه مگر جای دیگری هم هست؟

دل تنگی فقط دل بی قرار میخواهد....
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۳۸ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

شنیده می‌شود از آسمان صدایی که...

کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...

نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که...
نوشت نام تو را، نام آشنایی که -

پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد 
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد

نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد

نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد

نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده‌ی نابی که در ازل گفته است

نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد

خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد

پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می‌داشت

چرا که روی زمین واژه‌ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست

و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست

خدا فراتر از این واژه‌ها کشیده تو را
گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را

که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه‌ی آن کعبه اعتکاف کند

ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند

کتاب زندگی‌ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد

در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم‌التکاثر بود

درون خانه‌ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی‌طالب از خدا پر بود

بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه‌ی مولا به پایت افتاده است

به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی

چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به جان علی

از آسمان نگاهت ستاره می‌خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می‌خواهم-

به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت، نشسته بنویسم

شکسته آمده‌ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم

به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و این بار هم اجازه بده

به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی‌قرار توایم

اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه[س] در کنار توایم

فضای سینه پر از عشق بی‌کرانه‌ی توست
"کرم نما و فرود آ که خانه خانه‌ی توست"

 حمیدرضا برقعی

مرا آزاد می خواهی به تنگ خویش برگردان...

منتظر حضور شماییم

یا علی

سلام
روحش شاد.
کاش شیعه باشیم.
سپاس از حضورتان
ی
ا
ع ل ی
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۴ دیــــــــــدبــــــــــانــــــــ
سلام بزرگوار  فرا رسیدن ولادت حضرت فاطمه و روز مادر رو  بهتون تبریک عرض مینمایم
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۴۸ سیدعلی حسینی
نه دلیل نمیخواهد...
دلبر میخواهد...

کاش یه لحظه در کنار پنجره فولاد...
من بودم و ....
یاعلی
 با ذوالفقارِ نامِ علی پا گرفته ایم
 ما درس خود ز مکتب زهرا گرفته ایم 

سلام
عیدتون مبارک ...

نماهنگ فاطمه ام ابیها با نوای مطیعی

http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=5131
نماهنگ فاطمه ام ابیها با نوای مطیعی
http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=5131
سلام
عیدتون مبارک ..

اى مشعل نور ناب! چشمت روشن

اى وارث آفتاب! چشمت روشن

آمد به جهان، مادر والاگهرت

اى رهبر انقلاب! چشمت روشن


غلامرضا سازگار ( میثم)

 

خجسته میلادش مبارک



یـ علی ـا

سلام.

یا ضامن آهو،ضامن دلم باش...

میلاد حضرت زهرا(س)بر شما تهنیت باد.

با طرحی به این مناسبت به روزم.

یازهرا(س)

هوالعزیز

 امام صادق(علیه السلام) فرمودند:

نیکی به پدر و مادر نشانه‌ی شناخت شایسته‌ی بنده خداست.

زیرا هیچ عبادتی زودتر از رعایت حرمت پدر و مادر مسلمان به خاطر 

خدا انسان را به رضایت خدا نمی‌رساند.

بحارالانوار جلد 74  صفحه 77

دعوتید به " ارتش خدا "

http://ayatenoorani.blog.ir/1393/01/29/army-of-god


۳۰ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۳۷ پرستوی مهاجر
هر چه دارم همه از پاکی مادر دارم
رحمت حق به روانش که حسینی زادم

عـشــق را از فـاطــمـه آمـوخــــتــم
چــشـــم بـر دسـت کبودش دوختم

دست او مشکل گشای عالم است
روی او جــای لـبــــان خــاتــم اسـت

دسـت او صـــدهـا گــره وا مـیکـنـد
دســـت او ولله غـوغــــا مـیـکــــنــد

عـیــــــد مبـارکــــــــــ
۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۱۴ خادم الشهدا(میشداغ)

خداوند زن را از "پهلوی چپ" مرد آفرید
نه از "سر" او تا برش مسلط گردد
نه از "پای" او تا لگدکوب امیال گردد
از "پهلوی" او تا "برابر" او باشد
از زیر بازوی او تا در "حمایت" او باشد
از نزدیک ترین نقطه به قلب او تا مورد "عشق" او باشد....

ولادت بانو سلام الله علیها  مبارک....[گل][گل]

سلام
عرض تبریک ایام بر شما
التماس دعا
یا زهرا (س)[گل]


سلام....

ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو به شما تبریک میگم....

عیدتون مبارک....

تقدیمی *ذره* به صاحب این خانه:

امام صادق علیه السلام :
مردى خدمت پیامبر صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم آمد و عرض کرد : اى رسول خدا ، به چه کسى نیکى کنم ؟ فرمود : به مادرت . عرض کرد : سپس به چه کسى ؟ فرمود : به مادرت . عرض کرد : بعد از او به چه کسى ؟ فرمود : به مادرت . عرض کرد : سپس به چه کسى ؟ فرمود : به پدرت .

الکافی : 2 / 159 / 9 منتخب میزان الحکمة : 614

..............

* ضمنا دعوتید به....

معرفی کتاب* بادبادک باز*

http://heyateketab.blog.ir/


۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۲۶ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم رب الحی ارواحناله لک الفدا

شکرانه میلاد حضرت زهرا "ارواحناله لک الفدا"   
باسلام و ادب محضر شما بزرگواران ؛
عیدی نورانی از حسینیه ی ققنوس کربلا
تقدیم به همه مادران و خواهران و همسران فداکار فاطمی ایران اسلامی
تقدیم به همه برادران مومن و عاشق آل الله ارواحناله لک الفدا
تقدیم به سادات و عام..... کامتان شرین باد از این نبات فاطمی؛آمین یارب العالمین



از امام صادق علیه‏السلام سؤال شد که: «لم صارت المغرب ثلاث رکعات و اربعا بعدها لیس فیها تقصیر فى حضر و لا سفر؟»
چرا نماز مغرب سه رکعت است و نافله‏اش چهار رکعت که در سفر و حضر تقصیر در آن نیست؟ (1)
آن حضرت فرمود: «ان اللَّه عز و جل انزل على نبیه  لکل صلاة رکعتین فى الحضر فاضاف الیها رسول‏اللَّه  لکل صلاه رکعتین فى الحضر و قصر فیها فى السفر الا المغرب و الغداه فلما صلى المغرب بلغه مولد فاطمه علیهم‏السلام فاضاف الیها رکعه شکراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن علیه‏السلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسین علیه‏السلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فقال للذکر مثل حظ الانثیین فترکها على حالها فى الحضر والسفر.» (2)
خداوند تبارک و تعالى همه‏ى نمازها را بر پیامبر  به صورت دو رکعتى نازل کرد. رسول خدا  (به امر پروردگار) به همه‏ى نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو رکعت اضافه نمودند؛ که در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.
هنگامى که رسول خدا  مشغول برپائى نماز مغرب بود. فاطمه علیهاالسلام به دنیا آمد رسول خدا  به شکرانه‏ى این نعمت (و به امر پروردگار) یک رکعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن علیه‏السلام به دنیا آمد، دو رکعت دیگر (به عنوان نافله) به آن سه رکعت اضافه نمودند و زمانى که حسین علیه‏السلام به دنیا آمد، به نافله‏ى مغرب دو رکعت دیگر اضافه فرموده و آن را شکرانه تولد آن حضرت قرار دادند.
1- نماز مسافر را که از چهار رکعت به دو رکعت شکسته مى‏شود نماز قصر گفته و این عمل را تقصیر گویند.
2- من لا یحضر الفقیه، ج 1، ص 454. تهذیب، ج 2، ص 113. وسائل الشیعه، ج 4، ص 88. علل‏الشرایع، ص 324.
التماس دعای عهد وفرج مولایمان ان شاالله فراموش نشود.....

میلاد مادر بر شما مبارک.
سلام
وبتون جالب بود مخصوصا ارشیو و جملات کنارش
خدا قوت
سلام عیدتون مبارک 

یارا سخن از دل ما میگویی...

۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۴ نازنین ابراهیمی فخاری
سلام علیکم.
جالب بود برایم عنوان وبلاگ به دلایلی.

دلتنگی برای تکان های پرچم حرمش واقعا دلیلی نیاز ندارد
در 42 دومین روز از فعالیت وبلاگی فاطمیون تصمیم ب نظر سنجی از فعالان مجازی گرفتیم
تا در صورت مثبت بودن برایند به فعالیت وبلاگیمون ادامه بدیم
لطفا با نظز خود ما را راهنمایی کنید

http://eheyat.blog.ir/1393/01/26-3

ولادت با سعادت دخت نبی اکرم(ص) حضرت فاطمه زهرا(س) را به ساحت مقدس امام عصر(عج)روحی ارواحنا الفداه تبریک عرض می نماییم.
  ممنون از حضورتان
سلام بزرگوار.
میلاد حضرت مادر مبارک...
اگر " العجل " بگوییم و برای ظهور آماده نشویم
کوفیــان آخــرالـزمــانـیــم
بامطلب به پاخیزید منتظر حضور شما هستم
یاحق
 اگر " العجل " بگوییم و برای ظهور آماده نشویم
کوفیــان آخــرالـزمــانـیــم                                     
بامطلب به پاخیزید منتظر حضور شما هستم
یاحق  
السلام علیک یا شمس الشموس...
دلتنگی دلیل نمی خواهد...
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۵۰ سید علمدار حسینی
با سلام بورز شدیم به عنایت نوکر امام رضا ع.

الاهی تو روضه قتلگاه بمیرم..

http://kafshdari11.blog.ir/1393/02/01
۰۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۳۲ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
صوت جدید و ب هم + داشت..

:)

دلتنگی دلیل نمیخواهد...

بی تابی دلیل نمیخواهد...

کاش بزودی بخوانیم یا شمس الشموس....

سلام

*ریخت و پاش کنید*

...کمی برای دل...


۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۴:۱۷ محمدمهدی باقری
سلام
خوبی؟
یه سوال ازت داشتم
نظرت راجع به علی شریعتی چیه؟
فک کنم اگر انتقادات تند آقا مرتضی از شریعتی رو بخونی نظرت عوض بشه
فقط بعد از اینکه خوندی نظرتو بهم بگو داداش
یا زهرا سلام الله علیها
سلام.
به روز هستیم.
ممنون میشیم اگه تشریف بیارید و جواب سوالمون رو بدید

التماس دعای فرج و شهادت

یا زهرا
)تقویت روحانیت ( استاد علامه شعرانی می­فرمودند)­ : اولا دائما باید همّ و حزن قلبى به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد
و...
۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۴۰ پرستوی مهاجر
سلام
خوبید؟؟؟اندکی نگاه و دعااااا
سلام
سلام
اقا جان دلتنگت شدام....
یک نیم نگاهت مرا بس است....
{{{{{یک نگاه و دعا}}}}}
۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۲ ابوالحسن جعفری بلالمی
سلام با مطلبی کوتاه در مورد روز معلم بروزیم
با تشکر التماس دعا .
patoogh.blog.ir
دیدن آیینه را بر طاق نسیان می‌نهی        
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می‌کند
من با تو زندگی نکنم پیر می شوم
بی تو من از جوانی خود سیر می شوم

من در شعاع پرتو شمس الشموسیت
بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم

آیینه کاری حرمت ذره پروری است
من در رواق چشم تو تکثیر می شوم

من گریه ام گرفته کمی هم به من بخند
دارم به پای خویش سرازیر می شوم

یک شب نشد که بیگنه آیم زیارتت
اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم

وقتی که آه میکشم از پرده ی نیاز
بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم

بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا
هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم

نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد
کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم؟

آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب
بر بال کفتران تو تحریر می شوم

این رنگ طوسی از دل سرخم نمی رود
گرچه دورنگ،دور ز تزویر می شوم

برداشت سیل گریه بساط زیارتم
نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم

وقت ورود در حرم تو هوایی ام
وقت خروج تازه زمین گیر می شوم...

گاهی برای پر زدن آسمان کم است

یا صحن قدس می باید و یا گنبد حرم...

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۵ سنا ♥عاشق مهدی فاطمه♥

دوباره یک غروب دلنشین
دوباره یک صدا،
صدای سبز
دوباره می پرد کبوتری
به دور گنبد حرم
دوباره چشمهای من
پر از نگاه کاشی و ستاره می شود
کنار حوض
دوباره ذهن من
پر از صدای بالهای یک فرشته می شود
نگاه کن!
من آن کبوترم
به دور گنبد طلایی اش
چه عاشقانه می پرم

 

 

ارسال ديدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">