مخدّری به نام موسیقی!
جوانی که به موسیقی عادت کند، بخشی از قوای ذهنی خودش را از بین برده است/هر ضعف نامعقول در زندگی دنیایی ما، به دلیل ترک مبارزه با نفس در جای لازم است:
-
چرا یک زمانی مقام معظم رهبری فرمودند در دانشگاهها موسیقی را ترویج ندهید؟ فقط به خاطر حرمت برخی از انواع موسیقی نبود، بلکه شاید بیشتر به خاطر ضرورت حفظ توان علمی و تولید علم بود. حضرت امام(ره) و استاد ایشان مرحوم شاهآبادی(ره) میگفتند جوانی که به موسیقی عادت کند بخشی از قوای روحی و ذهنی خودش را از بین برده است و دیگر انرژی و توان لازم برای کار علمی نخواهد داشت. چون موسیقی تمرکز آدم را میگیرد.
-
برخی میگویند: اتفاقاً موسیقی به ما تمرکز میدهد! ولی مسئله این است که نباید برای ایجاد تمرکز به موسیقی وابسته باشیم، باید خودمان بتوانیم به خودمان تمرکز بدهیم و الا قوای ذهنی ما تضعیف خواهد شد. لذا حضرت امام(ره) میفرمود جوانی که به موسیقی عادت کند، دیگر خاصیت و توان نخواهد داشت. (دستگاه تلویزیون یا دستگاه رادیو که آموزنده باید باشد، قدرت بدهد به جوانهاى ما، جوانهاى ما را نیرومند کند، نباید دستگاه تلویزیون جورى باشد که ده ساعت موسیقى بخوانند. جوانى که نیرومند هست از نیرومندى برگردانند به یک حال خُمار و به یک حال خَلْسَه، مثل همان تریاک مىماند این هم اینقدر با او فرق ندارد، این یک جور خلسه مىآورد، آن یک جور خلسه مىآورد.؛ صحیفه امام، ج9،ص205) (و از جمله چیزهایى که باز مغزهاى جوانها را مخدّر است و تخدیر مىکند موسیقى است. موسیقى اسباب این مىشود که مغز انسان وقتى چند وقت به موسیقى گوش کرد، تبدیل مىشود به یک مغزى غیر آن [مغز] کسى که جدّى باشد. از جدّیت، انسان را بیرون مىکند، و متوجه مىکند به جهاتى دیگر. تمام این وسائلى که حالا این بعضیش بود، و الى ماشاء اللَّه وسائل درست کرده بودند، همه براى خاطر این بود که ملت را از مقدّرات خودش غافل کند، و متوجه به جهات دیگر بکند، منحرف کند او را از مسائل روز که مبادا مزاحمش بشود...؛ «صحیفه امام، ج9،ص200» (یک آدم افیونى نمىتواند فکر کند براى یک مملکت. یک آدمى که مغزش به موسیقى عادت کرد نمىتواند براى مملکت مفید باشد.) «صحیفه امام،ج9،ص464»
-
البته حضرت امام گاهی خیلی محکمتر با موسیقی برخورد میفرمودند. (اگر بخواهید مملکتتان یک مملکت صحیح باشد، یک مملکت آزاد باشد، یک مملکت مستقل باشد، مسائل را از این به بعد جدّى بگیرید. رادیو و تلویزیون را تبدیلش کنید به یک رادیو و تلویزیون آموزنده، موسیقى را حذف کنید. نترسید از اینکه به شما بگویند که ما موسیقى را که حذف کردیم کهنه پرست شدیم! باشد ما کهنه پرستیم! از این نترسید. همین کلمات نقشه است براى اینکه شماها را از کار جدى عقب بزنند. اینکه مىگویند که اگر چنانچه موسیقى در رادیو نباشد آنها مىروند از جاى دیگر مى گیرند موسیقى را، بگذار بگیرند از جاى دیگر، شما عجالتاً آلوده نباشید؛ آنها هم کم کم برمى گردند به اینجا. این عذر نیست که اگر موسیقى در رادیو نباشد، آنها مىروند از جاى دیگر موسیقى مىگیرند. حالا اگر از جاى دیگر موسیقى بگیرند، ما باید به آنها موسیقى بدهیم؟! ما باید خیانت بکنیم؟! این خیانت است به یک مملکتى، خیانت است به جوانهاى ما. این موسیقى را حذفش کنید بکلى، عوض این یک چیزى بگذارید آموزنده باشد. کم کم مردم را و جوانهاى ما را عادت به آموزندگى بدهید؛ از آن عادت خبیثى که داشتند برگردانید. اینکه مىبینید که جوانها اگر این نبود مىروند سراغ موسیقى دیگر، براى این که اینها عادت کردند! این شاهد بر این است که جوانهاى ما فاسد شدند. الآن ما موظّفیم که این نسلى که فاسد شده برگردانیم به صلاح و نگذاریم این کوچکهاى ما فاسد بشوند، اینها را جلویش را بگیریم، باید جدّ باشد این مسائل. «صحیفه امام، ج9،ص205»
-
(تحول به این معنا که رادیو تلویزیون در زمان طاغوت کارهاى طاغوتى مىکرد. نصف کارش به این مىگذشت که جوانهاى ما را تضعیف کند به واسطه موسیقى. موسیقى تضعیف مىکند روح انسان را. موسیقى اسباب این مىشود که انسان از استقلال فکرى مىافتد. نصف کار رادیو تلویزیون قضیه موسیقى بود... یک کارهایى بکنید که موسیقى را ترکش کنید. شما خیال نکنید که موسیقى یک چیزى است براى یک مملکت مترقى. موسیقى خراب مىکند دِماغ بچههاى ما را؛ مغز بچههاى ما را فاسد مىکند. دائماً تو گوش یک جوان موسیقى باشد، این دیگر به کار نمى رسد؛ این دیگر نمىتواند فکر جدى بکند. اینکه ما مىگوییم که اینها را از بین ببرید و مکرر من گفتهام، شاید تا حالا ده مرتبه بیشتر من به آقاى قطب زاده(سرپرست وقت سازمان صدا و سیما) گفتهام که آقا این را بردارید از آن، مىگوید نمىشود. من نمىدانم این «نمىشود» یعنى چه؟ چرا نمى شود؟ شما به عرض من گوش بکنید. من عرض مىکنم که اگر ما یک کارى که صلاح ملتمان است بکنیم، غربیها یا غرب زدهها بیایند به ما اشکال بکنند و بگویند که اینها کهنه پرستند، ما باید دست برداریم برویم سراغ آنها؟ یا نه، ما باید مصلحت خودمان را ملاحظه کنیم. ما باید ملاحظه کنیم به اینکه این دستگاهى که باید معلّم جمعیت باشد، باید مربى جمعیت باشد، باید سازنده باشد، انسان جورى بار بیاورد که در فکر مقدّرات خودشان نباشند، دنبال این باشند که بنشینند اینجا، و عرض بکنم که این مسائل را از سمع و بصر تحویل بگیرند، و باطنشان اصلًا بعد از چند روز خراب بشود، تهى بشود... نترسید از اینکه به شما بگویند کهنه پرستید 50! سال به ما گفتند، بگویند، ما همینیم. مسائل را جدى بگیرید، نه مسائل را گوشتان به این باشد که از اروپا چى مىگوید... و اگر شما بخواهید خوب انجام بدهید، باید این رادیو تلویزیون را از این چیزهایى که ضعف در قلب انسان، در مغز انسان مىآورد، انسان را از انسانیت خودش بیرون مىکند، استقلال فکرى را از دست مىدهد، اینها را باید از او احتراز کنید. «صحیفه امام،ج9، صص156-158»
-
انسان هر جایی دید برای زندگی دنیایی خودش ضعف نامعقول دارد، باید بداند این در اثر آنست که یک جاهایی لازم بوده، مبارزه با هوای نفس کند، نکردهاست.
♦استاد پناهیان