بی رنگی

اگر مقصد پرواز است؛ قفس ویران بهتر، پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد، از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...
 ا

حلقوم ها را می‌توان برید، اما فریادها را هرگز؛ فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند... «شهید سیّد مرتضی آوینی»



بی رنگی

خیلی ها اهل هنر بودند
اما؛
هنر انقلاب اسلامی را،
تو با قلمت معنا کردی...

دریـــــــچــــــــه

تو عشقي و تو را عشق است

روايت كن فتح آخر را..

آويني، آواي دين بود، در دنياي دون...

او را از آستين خالي ِ دست راستش خواهي شناخت، چهره ي ريز نقش و خنده هاي دلنشينش نشانه بهتريست، مواظب باش، آن همه متواضع است، كه او را در ميان همراهانش گم ميكني، اگر كسي او را نمي شناخت، هرگز باور نمي كرد كه با فرمانده لشكر امام حسين رو به روست...

مصطفاي خوبي ها..

قلمم می هراسد، ناگاه از رفتار باز می ماند.. چون رازی در پس آن نوک سیاهش در درون دارد، حاجی نمی دانم که بگویم این تو بودی که به شهادت آبرو بخشیدی، یا شهادت بود که با تو آبرومند شد...

حاجی قلب همه بچه ها رو ربوده بود...حاجی برای بسیجیهاش بی تاب بود و بسیجیها هم برا حاجی...

روشن فدایی ولایت و عاشق نور بود نه ظلمت جهل..

كدامين سو را نظاره مي كني؟

صيادي كه صددام در پي اش بود..

ای لشکر صاحب الزمان... چه آمادگی اي داری تو !

مردان آهنین! آری؛به واقع آهنین بودند کالجبل الراسخ...


˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

Instagram


رنگ، تعلق است و بی‌رنگی در نفی تعلقات. اگر بهار ریشه در زمستان دارد
و بذر حیات در دل برف است که پرورش می‌یابد، یعنی مرگ آغاز حیاتی دیگر است و راه حیات طیبه اخروی از قلل سپید و پربرف پیری می‌گذرد. «موتوا قبل ان تموتوا» یعنی منتظر منشین که مرگت در رسد؛ مرگ را دریاب؛ پیر شو پیش از آنکه پیر شوی،
و پیری بی‌رنگی است.
***
مــا، اهل ولایــت هستیم
و همه چیـزمان؛ در گـرو ِهمیـن
اهلیت است.
«شهید سیّد مرتضی آوینی»


تـو می آیی
شهیـدان نیز بـاز می گردند،
و آویـنـی روایــت می کند؛
فـتـح نـهـایـی را..

حـــديـــث هــفـــتــه

امام على علیه السلام فرمودند:

اَلْمُؤْمِنُ حَيىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛

«مؤمن، با حيا، بى ‏نياز، با وقار و پرهيزگار است.»

[عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 55 ، ح 1425]


«آرشيو احاديث»

مـعــرفــی کــتــاب

نام کتاب: یادت باشد...

نویسنده: رسول ملاحسنی

تعداد صفحات: 378 

***

کتاب «یادت باشد» عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینب‌کبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!

طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب«یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است، عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد اما این تعلق خاطرها هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود.

کتاب «یادت باشد» استعاره‌ای از تمام یادت باشدهای همسران شهدای مدافع حرم است که در لحظات وداع تقدیم گام‌های راسخ این مردان از خودگذشته کردند، یادت باشد از همان جمله معروف شهید حمید سیاهکالی‌مرادی روز قبل از اعزام به سوریه آغاز می‌شود که خطاب به همسرش گفت: «دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی‌توانی بلرزانی!»، یادت باشد قصه رباب‌های سرزمین ماست که زینب گونه صبوری پیشه کرده‌اند و پرچم پاسداری از حریم حرمت این زندگی عاشقانه را به دوش می‌کشند.

در متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» این گونه آمده است:

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار».

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».

کتاب یادت باشد، کتابی که با روایتی ساده لب را می‌خنداند و چشم را می‌گریاند تا همه یادمان باشد این اشک‌ها و لبخندها، این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینی همسرانشان هستیم.


«آرشيو معرفي كتاب»

آفتاب پرست نباشیم!

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۴ ب.ظ

یکی از روز های نسبتاً گرم بهاری است و گویی بهار هم از نفس افتاده است. برگه ای که وسایل مربوط به خرید را در آن نوشته ام، برمیدارم و برای رفتن به بازار حاضر می شوم و به راه می افتم. تشنه ام اما افسار گسیخته نیستم، شاید گرسنه باشم اما بی ادب نیستم، گرمم هست اما بی حیا نیستم. و راه ادامه دارد و من سر براهم نه گمراه. به سر  ِ خیابان که می رسم، گویی امروز کمی شلوغ تر است. خانم ها با وضعی نامناسب در پیاده روها در حال رفت و آمد هستند، بزک کرده تر از هر روز. یکی با بلوز و شلوار آمده و دیگری روسری اش در حال زمین افتادن است، یکی آستین مانتویش تا آرنج و دیگری یقه اش به امان ِ شیطان باز، نه امان الله!.. نمایش ویژگی زنان است که خدا داده، اما کنترلش هم حیا است که باز خداداده، چرا این بخش را مانند کارت های هدیه بانکی فعال نمی کنیم؟!

هوا که گرم می شود،بله؛ کار خانم ها سخت تر است، خب گرمشان می شود، پس آیا جواز می دهید این را که ما می بینیم این روزها?! یکی موهایش را به باد داده و دیگری دست هایش را به بیعت شیطان سپرده و دیگرتر آنقدر آرایش کرده که آدم نمی داند مانکن بوده آدم شده یا آدم بوده و مانکن شده؟ بله دیگر، هوا گرم تر شده و برخی!!! از ملت برعکس قانون الله... 

راستی به سر بَم چه آمد؟چرا در سال های دولت اصلاحات خشکسالی غریبی حاکم بود؟ نکند خدا هم با آخوندها طاق زده بود؟ چرا باران قهرکرده و نمی بارد؟ و چرا درهای آسمان قهر اندر قهر است..

خانم ها که در پیاده رو در حال آمدن هستند، نزدیک تر که می شوند نگاهی به تو می اندازند و سریع به صورت اتوماتیک واری روسریشان را می آورند جلوتر و مانتویشان را کمی پایین می کشند تا کوتاهیش را نبینی. حالا نگاه من هیچ، نگاه خدا را چه خواهی کرد، بنده ی خدا؟ گیرم که من یک لحظه تو را دیدم، اما خدا که هر لحظه می بیندت «و هو معکم اینما کنتم او با شماست هر جا که باشید»، برای او چه توجیهی داری؟

می آیی اعتکاف، سه روز عبادت که می کنی، شب آخر خدا را می بوسی، موهایش را شانه می کنی و می گذاری اش روی طاقچه کنار  ِ باقی، موهایت را میریزی روی پیشانیت و روسری را میدهی عقب، آرایشت را می کنی و د ِ برو که رفتیم!  پس این همه حرف و حدیث و ام داوود و دهل چه شد اثرش؟ ای کاش کتاب "مساله حجاب شهید مطهری، کتاب بالینی خانم های ما می شد، تا اندکی شناخت ها مان و کارهامان بی دلیل و علت نبود.

بیمارستان که میروی، سِرُم را که برایت می زنند، چادرت را می کشی روی دستت که نامحرم نبیند، شک می کنند: «از قم اومدی؟ طلبه ای؟ پس چرا اینقدر با حجاب؟ چه خبره؟ تو، تو خونه هم چادر میذاری؟» چه ربطی دارد؟ مگر هرکس که با حجاب باشد یعنی از قم آمده و طلبه است؟ یا در خانه هم چادر می گذارد؟ چه کسی چنین قانونی را تصویب نموده؟ به کجا رسیده ایم با این وضع اجتماع و حجاب خانم هایش. طوری حرف می زنند که انگار بی حجابی واجب است و با حجابی حرام!

اگر مطیع پیامبرید باور بفرمایید حجاب دخترش حضرت صدیقه طاهره این چنین نبوده، اگر تابع امام خمینی هستید روش و منش و گفتار امام در زمینه حجاب بسی روشن تر است برای نسل حاضر، و اگر تابع ولایت و رهبری و کلام مقام معظم رهبری هستید، کو آن آثار و نشانه هایش؟ و شعار  ِ ای رهبر آزاده آماده ایم آماده، در این بخش یعنی حجاب، چگونه تفسیر می شود؟

چقدر خوب که حرف ِ مردم روی چادر گذاشتنت اثر نگذارد، و چقدر خوب که با وجود موانع طبیعی مانند گرما، باز مانعی دیگر مثل قانون ضد حجاب و چادر نداری؛ و چقدر خوب که استوار و پایداری. و چقدر خوب که حجابت رنگی ثابت باشد تا دیگر مانند آفتاب پرست روز به روز رنگ ندهی و رنگ بگیری، آه از یوم جمع.. و خوب تر آنکه فردا در حضور پیامبر و امامان و شهدا شرمنده حجابمان نباشیم.

ديدگاه ها  (۷۰)

۲۲ خرداد ۹۱ ، ۰۰:۰۲ - خط ِ تیره -
انشالله که شرمنده نباشیم ...
وقتی عقاید روشنفکری شود وضع همین می شود ک ِ شده ..
با حجاب ِ بی حجابی دم از تمدن می زدند ...
حجاب مصونیت است نه محدودیت،
حجاب خون بهای ِ شهداست ...
خوشبختانه خوشبختم ک ِ در دارالمومنین زندگی می کنم،
البته باید گفت هر حجابی هم حجاب ِ فاطمی نیست ..
- جدان: احسنت خواهری ..

سلام.
آفرین،عالی نوشتی
قلمت استوار...اجرت با شهدا
عاشقتم چادرم
خدایا ما را حفظ کن.من و همه را هدایت کن...
التماس دعا خواهری.
یا حق
سلام
هر گاه دلتان شکست دعا کنید،

زیرا دل نمی شکند مگر اینکه خالص شده باشد.

امام جعفر صادق(ع)
سلام
خیلی عالی بود. خدا قوت.
حجاب اصل الاصول جامعه اسلامی و فاطمی ماست و هرچه به سر ما می آید از اعمال و کردار و رفتار ماست که بر....
۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۰:۱۸ آسمانی های زمین
از واجب بودن حجاب که بگذریم
حجاب هدیه خداس ....
ما ادما هدیه مون به کسانی که دوس داریم می دیم .
اونایی که حجاب ندارن هدیه خدا را پس دادن .
چی از این بدتر .....
حالا تبعات روانی و اجتماعی بی حجابی و بدحجابی به کنار....
نقل از معصوم است بدین مضمون که:زمانی میرسد که حفظ ایمان برای فرد همانند نگه داشتن آتش در کف دست است!
ای وای از ایمان ما ...
سلام.
یازهرا
سلام خواهری
سوزش آتش این دنیا را به آن دنیا ترجیح میدهم هر چه بادا باد...
راستی خواهری اجازه هست این پستت رو توی یه وب گروهی با درج منبع و اسمت نشر بدم؟بدجور به دلم نشست
یاعلی
آخ رفیق از زبان ما سخن میگویی!!
واقعا همه حرف های دلم بود !

پناه بر خدا تابستون که میشه قیافه ها طوری میشن که باید چشم بسته به خیابون بری ! بد آموزی دارن !

الهم اجعل عواقب امورنا خیرا !
حرف دل همه ی سوختگان است...
افسوس که عده ای خود را به خواب زدند...
چرا
چرا
به چه قیمتی...!؟
وهو السلام
اگربی حجابی تمدن است،پس حیوانات متمدن تراند.
علی علی
سلام خواهری
اومدم دیگه.کامنتم دادماااا
یادت رفت؟
بازم میگم عالی بود نوشتتت
۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۴:۳۸ علیرضا محمدی
زیبایی دردهایتان را دوست دارم ...
سلام
ممنون بابت دعوت
عالی بود
التماس دعا
یا علی با رهبرم سید علی
۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۴:۵۶ کوچه سرگردانی
کاش به حرمت چادر خاک آلود بی بی دو عالم زنان ما چادر را ارزشمند بدانند وحرمت گذارند
۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۰۹ مصباح الهدی
سلام خواهر
قبلاها به بی حجابها میگفتند حجاب کن حالا به باحجاب ها میگویند: قدری روسری ت را ببر بالاتر چشمانت را ببینیم لااقل !!!
با خودت میگویی جل الخالق ! آخرالزمان شده الحق!
ینهون عن المعروف...!

میخواهی شکنجه ی روحی شوی: برو در خیابان برای یک خرید کوچک... مغزت سوت میکشد از این طوفان غیرت و حیا ...!
امان از دست بعضی زنها که دست شیطان را از پشت بسته اند!!!!
خدایا به تو پناه می بریم
سلام بزرگوار ممنون از دعوتتون
درود بر شما که حرف دل می زنید.
وای خدا تا کی دغدغه هامونو بگیمو خودمون بشنویم .دلمون از غصه ترکید خدا
اللهم عجل لولیک الفرج
یا مهدی(عج)
۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۷:۵۳ ایمان قربانی
سلام
بابا کوچیکتیم
صفاتو
وبلاگت باحاله
من منتظرتم
بهم سربزن
التماس دعا
۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۲۴ گلبرگ مغرور
سلام
اون یه تیکه که نوشتی روسریشو میده جلو تا تورو میبینه خیلی باحال بود
البته به نظرم همش کم کاریه ها
ببین خدایش من همیشه می گم وقتی من چادری هم امروز سعی می کنم چادرم رو به مد روز سرم کنم
امروز ملیش می کنم فردا عربی پس فردا فلان...خوب می خوام چی رو ثابت کنم
اینکه منم میخوام با حجابم با توی بی حجاب رقابت کنم؟؟؟
نمی دونم والا
حرف دل بود خیلی ..

هر روز که می گذره و بدتر میشه .. چادرمـ رو محکمـ تر می گیرمـ ..
۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۵۷ خداحافظ رفیق
ان الله مع الصابرین...
شرمنده کردی خانم سادات
۲۲ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۲۱ فرمانده عملیات
سلام همسنگر.
درسهایی که باید در سالگرد 22 خرداد88 آموخت
برش تاریخی خرداد 88 به بعد برای بسیاری از ایرانیان حاوی خاطرات و تجریبات ارزنده ای است که هرگز از حافظه تاریخی ملت پاک نخواهد شد؛ روزگاری که جمهوریت نظام اسلامی با ضربه ای آهنین بر اشرافیت تاخت و قدرت نرم خود را به منصه ظهور رساند.
منتظر حضور حماسیتون هستم.
سلام
خدا قوت
خیلی به دلم نشست
حرف دل من زدین
ان شاالله که شرمنده ائمه و شهدا نباشیم
التماس دعا
سلام

خیلی عالی بود
خدا قوت
جانا سخن از زبان ما میگویی...
زبان که سهله! سخن از عمق جان و دل ما میگویی
"از قم اومدی؟ "طلبه ای؟ "پس چرا اینقدر با حجاب؟"چه خبره؟" تو، تو خونه هم چادر میذاری؟ "
این جملـات رو خیلی شنیدم..
حالـا اینا همه به کنار..یکی از چیز هایی که دیگه واقعا درد داره وقتیه که تو حرم امام رضا (ع) هستی و همه چادر سرشونه..وقتی میای بیرون؛هنوز یک قدم جلوتر نرفته همه چادر ها درمیاد و میره تو کیف خانم ها..مگه چادر فقط برای حرم امام رضا است؟ینی امام رضا فقط توی حرمشون شاهدمون هستن؟؟
واقعا خیلی درد داره..بنده شخصا با تمامِ وجود میلرزم!
سلام و خدا قوت ...
برای دعای آخرتان آمین می گویم ...


اَلسَّلامُ عَلیکَ حینَ تَقوم

سلام بر تو؛ آن گاه که می‌ایستی

السَّلامُ عَلیکَ حینَ تَقعُد

سلام بر تو؛ آن گاه که می‌نشینی

السَّلامُ عَلیکَ حینَ تَقرءُ وَ تُبیِّن

سلام بر تو؛ آن گاه که (قرآن) می‌خوانی و بیان می‌کنی

اَلسَّلامُ عَلَیکَ حینَ تُصَلّی وَ تَقنُت

سلام بر تو؛ آن گاه که نماز می‌گزاری و قنوت می‌خوانی

اَلسَّلامُ عَلَیکَ حینَ تَرکَعُ وَ تَسجُدَ

سلام بر تو؛ آن گاه که رکوع و سجود می‌آوری

اَلسَّلامُ عَلَیکَ حینَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّر

سلام بر تو؛ آن گاه که «لا اله الا الله» و «الله اکبر» می‌گوی

اَلسَّلامُ عَلَیکَ حینَ تَحمَدُ وَ تَستَغفِر

سلام بر تو؛ آن گاه که (خدا را) می‌ستایی و آمرزش می‌خواهی،

اَلسَّلامُ عَلَیکَ حینَ تُصبِحُ وَ تُمسی

سلام بر تو؛ آن هنگام که روز را آغاز می‌کنی و آن گاه که روز را پشت سر می‌‌گذاری

اَلسَّلامُ عَلَیکَ فی الَّلیلِ إذا یَغشی وَ النَّهارِ إذا تَجَلّی

سلام بر تو در شب؛ آن گاه که (تاریکی‌اش گیتی را) فرو پوشد و در روز؛ آن گاه که روشنایی‌اش آشکار گردد

اَلسَّلامُ عَلیکَ أیُّهَا الإمامُ المَأمون

سلام بر تو؛ ای امامِ امان‌یافته

اَلسَّلامُ عَلَیکَ إیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأمول

سلام بر تو؛ ای پیشاپیش‌داشته‌ی آرزو شده

اَلسَّلامُ عَلَیکَ بِجَوامِعِ السَّلام

سلام بر تو، همه‌ی سلام‌های جامع و فراگیر
۲۳ خرداد ۹۱ ، ۱۱:۲۹ به همین سادگی
میدونی همسنگر درد اصلی ما چیه ارزش ها عوض شدند آدما جاشونو عوض کردن با همدیگه من که دارم تو خیابون راه میرم باید مدام مواظب این باشم که مبادا مورد تهاجم صحبت های بی ادبانه واز روی حسد و حرص برخی قرار بگیرم ومدام باید با خودم زمزمه کنم که نه راه تو درسته نه اینها مهم آخر راهه که آخر راه تو شیرین تر و به مراتب خواستنی تر از پایان بی فرجام این از خود رهاشدگانست
خدایا آنی و کمتر از آنی ما را به حال خود مگذار...
تنها پیشنهاد بنده به همه خواهران محجبه و متدین و مذهبی :

« فاستقم کما امرت » « الله مع الصابرین »

vvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvv .... ما پیروزیم
خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت امانت داده ام.پس امانت دار خوبی باش.


خدا کنه امانت دار خوبی باشیم.
ممنون از دعوتتون.
باید یاد بگـیریم استاد تغـــییر باشیم ، نه قربانـــی تقـدیر ... !
در بازی زندگـــی اگر عــوض نشویم ، تعویض می شویم ... !
وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشی
ز باد در بدر ترم و کو به کو ترم
ازطفل خانه گمشده، پرجستجوترم
مردم به چشم آب نگاهم کنند لیک
من ازسراب پیش تو بی آبرو ترم
پرواز را ز کوی تو آغاز کرده ام
سنگم مزن که در حرم تو کبوترم
۲۳ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۱۹ سرباز کوچولو
در آخرالزمان معروف منکر شمرده می شود و منکر معروف!
حکایت حجاب امروز در جامعه اینجوری شده.
۲۳ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۳۱ نون والقلم
اگر صدا و سیما این ضرغامی یه ذره فکر میکرد و یه ذره اسلامی بود ما نباید این همه حرف میشنیدیم
خدا نگذره از هرکسی که نذاشت این صدا و سیما بشه دانشگاه انقلاب
اگر چهارتا چادری تو تلویزیون میدیدن فک نمیکردن نسل ماها منقرض شده
ممنون از حضورتون ما به امید دیدار دوباره شما می نشینیم.........
ممنون از حضورتون ما به امید دیدار دوباره شما می نشینیم.........
دعا پشتِ دعا برای آمدنت ،

گناه پشتِ گناه برای نیامدنت ،

دل درگیر ، میان این دو انتخاب؛

کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟!
سلام.
اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین...
سلام
خوشحالم که خدا لیاقت چادر به سر انداختن به من داده
امیدوارم این لیاقت رو هیچوقت از دست ندهم
یا حق
۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۰۷ خداحافظ رفیق

ارادت داریم خانم سادات
به روی چشمـ خانومـ گل ..
سلام
یه نظر سنجی گذاشتم درباره دکتر شریعتی
دوست داشتی بیا نظر بده............
منتظرما///////////...................
جالب بود ولی خب یه سری ها میگن (مثل مامان خودم)که چرا مجبورم که تو گرمای تابستون مانتو و روسری بپوشم ولی مردای دیگه با تی شرت و .....
میدونم حجاب واجبه ولی خب این به نظرتون تبعیض نیست؟؟
سلام.
احسنت.عالی بود.
گاهی وقتی این روزها بیرون می روم فکر می کنم که فکر می کنند برایم سخت است...!!
من با این چادر خیلی گرمم نمی شود،شما را نمی دانم...

"السلام علیک یا قرة عین الرسول"
ببخش منو که دیر به دیر سر میزنم خاهری..
سلام.
خیلی عالی بود
۲۵ خرداد ۹۱ ، ۰۹:۴۸ بسیجی عاشق
سلام
موفق باشید...



التماس دعا
یازهرا(س)
خرافات قشنگ من!
۲۵ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۴۱ خادم النقی
موج وبلاگی هادی(emameman10.blogfa.com)
مخصوص شیفتگان امام دهم ،امام هدایت؛امام علی النقی
عاشقان امام هادی هرچه سریعتر به این موج وبلاگی بپیوندید و با نظرات خود به هر کلاغ بددهانی ثابت کنید که:نقی زیباترین نام جهان است.
سعی کنید برای پست های قبلی نیز یادگاری بگذارید.
اجرتان با صاحب امر ان شاءالله
۲۵ خرداد ۹۱ ، ۱۷:۰۶ خادم النقی
با افتخار لینک شدید.
زل می زنم به چشم غزل های بی کسم

دیگر به پای فاصله هایت نمی رسم

حالا غروب جمعه ی دیگر شد و هنوز

در انتظار آن گل زیبای نرگسم

فرج مولا صلوات
۲۶ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۲۸ دختران باباعطا
بلندترین ارتفاع، برای سقوطمان، افتادن از نگاه مهدی فاطمه عجل الله است

سلام علیکم
ممنونم از حضورتون
در سه روز اعتکاف، دعاگویتان بودم
چه می شود گفت؟ زمانه ی سخت و عجیبی است. به درست شدن این اوضاع، خوش بین نیستم
با مطلبی تحت عنوان " درب آسمانی" به روزم
التماس دعا
سلام
گر چه با خوندن مطلبتون دلم گرفت ولی واقعیت بود و تلخ .من صبح زود می رم سر کار .بهترین زمان البته نه همیشه توی شبانه روز اگر بیرون باشم همون موقع هستش چون چشم ادم به هیچ زن و دختر نامحرم بد حجاب و ووو نمی خوره .
امیدوارم خداوند بزرگترین نعمت اسمانی خودش رو زودتر برسونه ...
مطلبتون عالی بود .خدا قوت ...
سلام...

خیلی لذت بردم....


نه بخاطر این وضعیت...بخاطر متن تکان دهند تون....
سلام!
فقط برازنده است که بگم:جانا!سخن از زبان ما میگویی!!!حرف دل میزنی خواهرم!!!حــرف دل!!!!
وااای!واقعا با حجاب که باشی مثل موجود عجیب غریبی میشوی در چشم مردم!حالا چادر که هیچی!خدا خودش به دادمون برسه...خودش!

التماس دعای فرج و ظهور یار
یا زهرا(س)
ای خدا........ حال خونین دلان که گوید باز؟

مهم اینه که مادر میبینه همینو بس و لبحند میزنه آخ که قوربونش میرم!!!

التماس دعای شهادت

یازهرا
۱۹ تیر ۹۱ ، ۲۳:۰۳ احسن الحال
سلام
خیلی اتفاقی با ویلاگتان آشناشدم دلتنگ بودم از وضعیت جامعه.
با افتخار من هم چادری ام وعاشق چادرم، خدا کند لیاقت آنرا داشته باشیم در روز قیامت صاحب اصلی این جامه مقدس شفاعتمان کنند.
اجازه دارم این مطلبتان را در وبلاگم با ذکر منبع درج کنم؟
پاسخ:
بله خواهش میکنم..
۲۰ تیر ۹۱ ، ۲۲:۳۵ احسن الحال
سلام
ممنونم از اینکه بهمون اجازه دادید
راستی اون عکس بالاش رو چطوری باید تو وبلاگم بذارم؟
میشه یادم بدید؟
۲۱ تیر ۹۱ ، ۱۳:۲۱ احسن الحال
سلام ممنون از راهنمایی تون،حل شد.
بی اجازه لینکتون کردم،شرمنده
لینکمون میکنید؟
خوب نبود
خدایا، دل دردمندم شوق آزادی دارد تا از این غربتکده سیاه، تا از این زندان عاشقان وصالت، ندای خود را به وادی عدم بکشاند و فقط با خدای خود به وحدت برسد.
۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۶ عباس الاسوند
سلام علیکم بابت پست جدیدتون دستتون درد نکنه قشنگ بود...
پست جدید:
بیاد خاکی ها... :: استفاده ابزاری...
یا علی التماس دعا
به سلامتی چادرمون که یادگار مادرمان حضرت زهراست.
سلام
حلول ماه بندگی خدا مبارک

امام حسن علیه السّلام فرمودند:

إنَّ اللَّهَ جَعَلَ شَهرَ رَمضانَ مِضماراً لِخَلقِهِ فَیستَبِقونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إلى مَرضاتِهِ؛

خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه اى براى آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش براى خشنودى او از یکدیگر پیشى گیرند.

بحارالأنوار ، ج 75، ص 110
یه زمانی مانتویی بودم و اصلا به حجاب  اعتقاد نداشتم. 
 اما الان محجبه کامل هستم، یه محجبه کامل مانتویی!!
اما الان به خاطر تغییر سمت مجبورم چادر سر کنم!! چرا ؟؟؟ چون تشکیلات اداری این رو میگه !!
خدا می دونه که سر کردن بالاجبار چادر همون قدر احساس بدی رو تو من ایجاد کرده  که اجبار به بی حجابی ایجاد خواهد کرد!!
بیشتر از همیشه منتظر صاحب امر هستم!
بلکه  یاد بگیریم اعتقاد یعنی چی؟؟؟!!!! 
پاسخ:
معیار حجاب باید بر اساس مبانی قرآنی باشد.
اگر صاحب امر بیاید بگوید چادر بگذارید، می گذاریم یا نه؟
فرق است بین چیزی که دل من و ما می خواهد و چیزی که اسلام می گوید.

ارسال ديدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">