بی رنگی

اگر مقصد پرواز است؛ قفس ویران بهتر، پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد، از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...
 ا

حلقوم ها را می‌توان برید، اما فریادها را هرگز؛ فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند... «شهید سیّد مرتضی آوینی»



بی رنگی

خیلی ها اهل هنر بودند
اما؛
هنر انقلاب اسلامی را،
تو با قلمت معنا کردی...

دریـــــــچــــــــه

تو عشقي و تو را عشق است

روايت كن فتح آخر را..

آويني، آواي دين بود، در دنياي دون...

او را از آستين خالي ِ دست راستش خواهي شناخت، چهره ي ريز نقش و خنده هاي دلنشينش نشانه بهتريست، مواظب باش، آن همه متواضع است، كه او را در ميان همراهانش گم ميكني، اگر كسي او را نمي شناخت، هرگز باور نمي كرد كه با فرمانده لشكر امام حسين رو به روست...

مصطفاي خوبي ها..

قلمم می هراسد، ناگاه از رفتار باز می ماند.. چون رازی در پس آن نوک سیاهش در درون دارد، حاجی نمی دانم که بگویم این تو بودی که به شهادت آبرو بخشیدی، یا شهادت بود که با تو آبرومند شد...

حاجی قلب همه بچه ها رو ربوده بود...حاجی برای بسیجیهاش بی تاب بود و بسیجیها هم برا حاجی...

روشن فدایی ولایت و عاشق نور بود نه ظلمت جهل..

كدامين سو را نظاره مي كني؟

صيادي كه صددام در پي اش بود..

ای لشکر صاحب الزمان... چه آمادگی اي داری تو !

مردان آهنین! آری؛به واقع آهنین بودند کالجبل الراسخ...


˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

Instagram


رنگ، تعلق است و بی‌رنگی در نفی تعلقات. اگر بهار ریشه در زمستان دارد
و بذر حیات در دل برف است که پرورش می‌یابد، یعنی مرگ آغاز حیاتی دیگر است و راه حیات طیبه اخروی از قلل سپید و پربرف پیری می‌گذرد. «موتوا قبل ان تموتوا» یعنی منتظر منشین که مرگت در رسد؛ مرگ را دریاب؛ پیر شو پیش از آنکه پیر شوی،
و پیری بی‌رنگی است.
***
مــا، اهل ولایــت هستیم
و همه چیـزمان؛ در گـرو ِهمیـن
اهلیت است.
«شهید سیّد مرتضی آوینی»


تـو می آیی
شهیـدان نیز بـاز می گردند،
و آویـنـی روایــت می کند؛
فـتـح نـهـایـی را..

حـــديـــث هــفـــتــه

امام على علیه السلام فرمودند:

اَلْمُؤْمِنُ حَيىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛

«مؤمن، با حيا، بى ‏نياز، با وقار و پرهيزگار است.»

[عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 55 ، ح 1425]


«آرشيو احاديث»

مـعــرفــی کــتــاب

نام کتاب: یادت باشد...

نویسنده: رسول ملاحسنی

تعداد صفحات: 378 

***

کتاب «یادت باشد» عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینب‌کبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!

طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب«یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است، عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد اما این تعلق خاطرها هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود.

کتاب «یادت باشد» استعاره‌ای از تمام یادت باشدهای همسران شهدای مدافع حرم است که در لحظات وداع تقدیم گام‌های راسخ این مردان از خودگذشته کردند، یادت باشد از همان جمله معروف شهید حمید سیاهکالی‌مرادی روز قبل از اعزام به سوریه آغاز می‌شود که خطاب به همسرش گفت: «دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی‌توانی بلرزانی!»، یادت باشد قصه رباب‌های سرزمین ماست که زینب گونه صبوری پیشه کرده‌اند و پرچم پاسداری از حریم حرمت این زندگی عاشقانه را به دوش می‌کشند.

در متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» این گونه آمده است:

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار».

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».

کتاب یادت باشد، کتابی که با روایتی ساده لب را می‌خنداند و چشم را می‌گریاند تا همه یادمان باشد این اشک‌ها و لبخندها، این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینی همسرانشان هستیم.


«آرشيو معرفي كتاب»

۲۱ مطلب با موضوع «مـعـرفـی کـتـاب» ثبت شده است

«هوالعشق»


زنگ خانه که به صدا درآمد، در را باز کردم، پستچی بود، بسته ای که چند روز پیش سفارش داده بودم را آورده بود. با ذوق و اشتیاق فراوان بازش کردم، خودش بود، همان کتاب عاشقانه!؛ "نامه های فهیمه"...

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۴۴
سید گمنام

نام کتاب: یادت باشد...

نویسنده: رسول ملاحسنی

تعداد صفحات: 378 

***

کتاب «یادت باشد» عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینب‌کبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!

طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب«یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است، عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد اما این تعلق خاطرها هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود.

کتاب «یادت باشد» استعاره‌ای از تمام یادت باشدهای همسران شهدای مدافع حرم است که در لحظات وداع تقدیم گام‌های راسخ این مردان از خودگذشته کردند، یادت باشد از همان جمله معروف شهید حمید سیاهکالی‌مرادی روز قبل از اعزام به سوریه آغاز می‌شود که خطاب به همسرش گفت: «دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی‌توانی بلرزانی!»، یادت باشد قصه رباب‌های سرزمین ماست که زینب گونه صبوری پیشه کرده‌اند و پرچم پاسداری از حریم حرمت این زندگی عاشقانه را به دوش می‌کشند.

در متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» این گونه آمده است:

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار».

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».

کتاب یادت باشد، کتابی که با روایتی ساده لب را می‌خنداند و چشم را می‌گریاند تا همه یادمان باشد این اشک‌ها و لبخندها، این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینی همسرانشان هستیم.

سید گمنام

احمد عزیزی را بی‌شک می‌توان پایه‌گذار شیوه ادبی شطح‌نویسی در تاریخ معاصر ایران دانست. گونه‌ای از نثر که بسیار از نثرادبی غنی‌تر است. چه از حیث محتوا و چه از حیث زبان. در این گونه عزیزی تمام جملاتش را با...

سید گمنام

نام کتاب: «رهایی از تکبر پنهان» 
به نگارش: استاد علیرضا پناهیان 
انتشارات: بیان معنوی 
تعداد صفحات: 208

◊ ◊ ◊

💢 دوری از تکبر را باید یکی از موضوعات اخلاقی مهم و کلیدی دانست. استاد «علیرضا پناهیان» در این کتاب با اشاره به چگونگی پنهان شدن برخی از صفات اخلاقی نظیر «تکبر» در وجود انسان، به نقش گمراه کننده آن در مسیر معنوی و معرفتی انسان پرداخته است. در بخش هایی از کتاب به برخی از آثار سوء تکبر نظیر کاهش قدرت درک، ارایه تحلیل های نامناسب و نگاه نادرست به حقایق، اشاره شده است. اگر انسان دچار تکبر پنهان شود، دیگر تحلیل ها و موضع گیری های او ناشی از اندیشه و تفکر نخواهد بود. از این رو، لازم است همواره به بررسی نفس خویش بپردازیم.

✅چرا تکبر؟
چرا به یک «عیب» می پردازیم، آیا بهتر نیست از «خوبی ها» سخن بگوییم؟ آیا رفع عیب از وجود انسان، مهم تر از رسیدن به خوبی هاست؟ 
بله. چون وجود انسان سرشار از پاکی های فراوان است، ولی عیوبی که ما داریم؛ مانع بروز این خوبی ها و پاکی ها می شود. اگر عیوب روحی خود را کم کنیم؛ خوبی هایمان رو خواهد آمد. شاید به همین دلیل است که امیرالمومنین (علیه السلام) فرموده اند:
«اجتناب السیئات أفضل من إکتساب الحسنات» (غررالحکم، حدیث 3514): [دوری کردن از بدی ها، برتر از کسب خوبی هاست.]
باید به کسانی که دل نازک هستند و بیشتر دوست دارند در هوای گل و بلبل اخلاقی و عرفانی تنفس کنند، و پرداختن به بدی ها را کمی بد می دانند، بگوییم که شما به قدر کافی آدم های خوبی هستید، تنها کافی است کمی از بدی ها مراقبت کنید، آن گاه است که بهار می شود و شکوفه های خوبی های پنهانتان می شکفد. به همین دلیل است که خوبان نازنین و مقربان درگاه الهی، این قدر ما را از بدی ها هراس داده اند تا درخت وجودمان در آستانه بهار، حرس شود و «تزکیه» یعنی همین.

🌿 مهمترین مزیت های این کتاب:

1-خلاصه نویسی

2-پیوند مفهومی بین بندهای مجزای مطالب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۳:۲۸

نام کتاب: شاهرخ حر انقلاب اسلامی| زندگینامه و خاطرات شهید شاهرخ ضرغام

مولف: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

ناشر کتاب : نشر امینان

تعداد صفحات: 152

◊ ◊ ◊

این کتاب با قلمی روان و ساده به بیان خاطرات مربوط به سردار شهید مفقود الاثر، شاهرخ ضرغام از شهدای فدائیان اسلام می پردازد. گردآورندگان در مقدمه این کتاب اشاره می نمایند؛ «قصد ما بر این بود که زندگی این ره یافته وصال و این سردار بی مزار و این پهلوان شجاع را که نزدیک به سه دهه از پروازش به آسمان می گذرد، بی کم و کاست بیان کنیم»
شهید ضرغام در یکم دیماه سال27 دیده به جهان گشود و پس از سی و یک سال زندگی پر فراز و نشیب در روزهای اولیه جنگ،در جبهه دشتهای شمالی آبادان و در هفدهم آذر سال 59 به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.


کتاب شاهرخ، حُر انقلاب اسلامی روایت زندگی سعادتمندانه شیرمردی ست که روزی گنده لات شرق تهران و محله پیروزی بود و ندای انقلاب امام، او را از گذشته ننگین خود پشیمان کرد و از سکونت در خانه جهالت بیرون آورد و به دریای لبریز معرفت و سعادت سوق داد. هیچ نیازی به خواندن و دانستن عنوان کتاب نیست که حکایت زندگی شاهرخ ضرغام ناخودآگاه ذهن آدمی را می برد سوی تواب کربلا، حر ابن یزید ریاحی. و چقدر بجا و به موقع بود این توبه. کسانی که به حر اقتدا کردند، سر بزنگاه سوار اسب سفید خوشبختی شدند و بی امان به سوی بهشت تاختند.

سید گمنام

نام کتاب: دغدغه های فرهنگی

گردآوری و تنظیم: مرکز صهبا

تعداد صفحات: 243

◊ ◊ ◊

«دغدغه‌های فرهنگی» شرح مزجی یکی از بیانات محوری امام خامنه‌ای در سال ۱۳۷۳ است.
این کتاب 9 فصل دارد که به موضوعات مختلفی از دیدگاه آیت الله خامنه‌ای در آن موضوعات پرداخته است:

فصل اول: طرح دغدغه
فصل دوم: منشأ انقلاب اسلامی
فصل سوم: فرهنگ و هنر ایران و انقلاب
فصل چهارم: جریان روشنفکر بیمار
فصل پنجم: جریان روشنفکری و انقلاب
فصل ششم: تهدیدات درونی
فصل هفتم: تهدیدات و تهاجمات بیرونی
فصل هشتم: توقع از جبهه فرهنگی
فصل نهم: استنتاج.

بخشی از کتاب :
ما به کسانی که اهل کار فرهنگی هستند دائم می گوییم ، به بعضی تکرار می کنیم ، به بعضی التماس می کنیم ، بعضی ها را در اینجا جمع می کنیم و به بعضی پیغام می دهیم که آقا! کار فرهنگی بکنید . جواب کار فرهنگی باطل ، کار فرهنگی حق است.

 

سید گمنام

نام کتاب: عارفانه| زندگینامه و خاطرات عارف شهید احمدعلی نیری

مؤلف: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

ناشر کتاب : نشر امینان

قیمت: 4800 تومان

***

موضوع این کتاب شرح ویژگی‌ های اخلاقی و رفتاری شهید احمدعلی نیری و تأثیر شیوه رفتار او بر نوجوانان مسجد امین‌الدوله است. خاطرات کتاب «عارفانه» در مصاحبه با خانواده، دوستان و شاگردان شهید و براساس گفته ‌های مرحوم آیت ‌الله میرزا عبدالکریم حق‌شناس درباره این شهید تدوین شده است. ایشان گفته بود: «بروید در تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمدآقا [شهید احمدعلی نیری] پیدا می‌کنید؟»
اولین خاطره کتاب «تویی که نمی‌شناختمت» نام دارد. در این خاطره مراسم تشییع پیکر شهید از مسجد امین ‌الدوله و پاره‌ای از گفته‌های آیت‌ الله حق ‌شناس درباره شهید روایت شده است. «نامه» هم عنوان آخرین خاطره کتاب به نامه عارفانه شهید به ماشاءالله محمدشاهی اختصاص دارد و این اثر با سیزده تصویر از شهید احمدعلی نیری به پایان می‌رسد.

بخشی از کتاب:

در صفحه‌های 84 و 85 کتاب در خاطره‌ای از ماشاءالله محمدشاهی آمده است: «بیشترین مطلبی که از احمد آقا می‌شنیدیم درباره‌ خودسازی بود. یک بار به همراه چند نفر دور هم نشسته بودیم. احمد آقا گفت: بچه‌‌ها، کمی به فکر اعمال خودمان باشیم. بعد گفت: یکی از بین ما شهید خواهد شد. خودسازی داشته باشیم تا شهادت قسمت ما هم بشود. بعد ادامه داد: حداقل سعی کنید سه روز از گناه پاک باشید. اگر سه روز مراقبه و محاسبه‌ اعمال را انجام دهید حتما به شما عنایتی می‌شود. بچه‌ها از احمد آقا سوال کردند: چه کنیم تا ما هم حسابی به خدا نزدیک شویم. احمدآقا گفت: چهل روز گناه نکنید. مطمئن باشیدکه گوش و چشم شما باز خواهد شد. این سخن به همان حدیث معروف اشاره دارد که می‌فرماید: «هر کس چهل روز اعمالش برای خدا خالص باشد خداوند چشمه‌های حکمت را بر زبان او جاری خواهد کرد.»

سید گمنام

نام کتاب: تکرار یک تنهایی| جستارهایی از حیات سید مرتضی آوینی

گردآورنده کتاب: محمدعلی صمدی

ناشر کتاب: یا زهرا

تعداد صفحات: 120

قیمت: 5000 تومان

***

این کتاب در برگیرنده 26 یادداشت از دوستان و نزدیکان شهید سید مرتضی آوینی است که مستند به مصاحبه و هم کلامی با مجاوران و آشنایان سید مرتضی آوینی است که گردآورنده در برخی از آنها حضور داشته است و در برخی نقشی نداشته است و تنها از منابعی دیگر گزیده یا تلخیص کرده است. گردآورنده آنطوری که در مقدمه ذکر کرده است چون قصد زندگی نگاری و سرگذشت نویسی نبوده در گزینش مطالب تنها بریده هایی را که یادآور تنگناها و غربت آوینی بوده است را به منظور ادراک بهتر و ژرف تر از احوالات او آورده است.

نیمی از این کتاب 120 صفحه ای عکس است و به گونه ای آلبوم تصویری به شمار می آید و عکس ها از آرشیو نشر یا زهرا گردآوری شده است.

از افرادی که مطالبی از آنها در این کتاب آمده است می توان به اصغر بختیاری، محمدعلی فارسی، مهدی همایون فر، یوسفعلی میرشکاک، هدایت الله بهبودی، شهرزاد بهشتی و ... اشاره کرد.

بخشی از کتاب:

تا تـوانستند بـرایش حاشـیه سـاختـنـد. حتـی نزدیکانش به او می گفتند: فلانی! ببین این هم یه بازی جدید است. این بازی ها را درمی آوری که خودت را نشان بدهی.
یادم هست نشسته بودیم برای مونتاژ تصاویری که خودش به عنوان مصاحبه گر در تصویر بود، معنی هم نداشت که نباشد. چه بسا در بعضی جا ها عمد داشت که خودش حضور داشته باشد. این را گذاشتند به حساب این که تو می خواهی بگویی من همان هستم که زمان جنگ بودم. آن زمان نبودی، الآن یک فرصتی پیدا کردی به اسم جنگ که می خواهی خودت را معرفی کنی و بگویی من هم فیلم ساز بودم و فیلم ساختم...

سید گمنام

نام کتاب: کشتی پهلو گرفته

مولف: سید مهدی شجاعی

ناشر کتاب : کتاب نیستان

تعداد صفحات: 160

قیمت: 7000 تومان

***

کتاب "کشتی پهلو گرفته" که به قلم سید مهدی شجاعی به رشته تحریر در آمده، سوگ نامه ایست از آلام اهل بیت عصمت و طهارت و بویژه وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها. خواننده در خلال خواندن این اثر بدیع ادبی که با نثری بسیار شیوا نگارش یافته است در عین حالیکه گفتگوی اهل بیت علیهم السلام را که زبان حال ایشان می باشد مرور می کند، با تاریخ پر فراز و نشیب و زیبا و در عین حال پر مصیبت زندگی حضرت صدیقه طاهره و وقایع دوران کودکی تا شهادت ایشان بیشتر آشنا می شود. این از آن کتاب هایی است که چنان متن صمیمانه و لطیفی دارد که به سختی می توانید ادامه مطالعه آنرا به زمان دیگری واگذار کنید و از طرفی چنان بی پرده رنج های زندگی بانوی دو عالم را به تصویر کشیده که بی اختیار اشک خواهید ریخت.

سید گمنام

نام کتاب: من زنده ام/ خاطرات دوران اسارت به قلم معصومه آباد

نویسنده: معصومه آباد

انتشارات: بروج

تعداد صفحات: 536

***

کتاب "من زنده ام" خاطرات دوران چهار ساله‌ی اسارت معصومه آباد در زندان‌های رژیم بعث صدام است. این کتاب در رابطه با اسارت و بخشی از خاطرات نانوشته 4 بانوی اسیر ایرانی به نگارش در آمده تا گویای وضعیت زنان اسیر در زندان های رژیم بعث عراق، و همچنین عفت و حیای آنان در دوران هشت سال دفاع مقدس باشد.

معصومه آباد، در زمان اسارت هفده ساله بوده است، در روزهای ابتدایی حمله عراق تعدادی از ایتام جنگ زده را به شیراز برده بود تا آن ها را از صحنه جنگ دور کند و هنگام برگشتن ناگهان اسیر می‌شود و به همین جهت وی در کتابش، بیشتر روزهای نخست جنگ هشت ساله را ترسیم می کند.

عنوان کتاب که بر روی جلد چاپ شده، دستخط خود معصومه آباد است. روزی که  وی را به اسارت می بردند برای این که خانواده اش را از وضعیت خود باخبر کند، نوشته بود: «من زنده‌ام. معصومه آباد.»

این کتاب دارای هشت فصل است، فصل اول و دوم کتاب باعنوان های کودکی و نوجوانی، شرح حال راوی کتاب از کودکی تا دوره ی نوجوانی اش است، فصل سوم با عنوان انقلاب، شرایط زمانی و مکانی و اتفاقاتی که در آن دوره رخ داده بود و بر روی نویسنده کتاب تاثیر گذاشته بود، توضیح داده شده است و مخاطب را با زندگی مردم در آن زمان آشنا می کند.

 از فصل چهارم به بعد، آغاز جنگ و تحولاتی که در آن زمان رخ داده است به زیبایی، تصویر کشیده شده است و به علت این که نویسنده کتاب، در اوایل جنگ به اسارت گرفته شده است، وقایع جنگ را تا زمانی که در منطقه حضور داشته شرح داده است.

در فصل پنجم با عنوان زندان الرشید بغداد، روایت هایی را از چگونگی برخورد عراقی ها با اسیران ایرانی بیان کرده است. نویسنده در کتاب متذکر شده است که نتوانسته تمام جملات تحقیرآمیز و شرم‌آوری که در طول اسارت از زبان بعثی‌ها شنیده است را نقل کند اما هرآنچه در کتاب آمده، به اندازه کافی گویای شرایط آن روزهای سخت هست.

فصل ششم با عنوان انتظار، به انتظار خانواده  نویسنده اختصاص داده شده است.4 سال دوری از دختر خانواده و تمام سختی هایی که پدر و مادر و خواهران و برادران وی در طی این مدت کشیده اند به خوبی توصیف شده است.

فصل هفتم با عنوان اردوگاه موصل و عنبر، در رابطه با نویسنده و زندگی او در زندان های موصل و عنبر است. بیان فعالیت های معصومه آباد و زنان دیگر در این زندان ها و همکاری اسرای مرد با آنها و همچنین برخورد نظامیان بعثی با آنها از جمله مباحثی است که در این فصل به آنها پرداخته شده است.

فصل هشتم با عنوان عکس و اسناد می باشد.

یکی از ویژگی های این کتاب وجود وقایع و رخدادهای زیادی است که مخاطب را جذب خود می کند، در بیان این وقایع، لحن اثر پا به پای احوال نویسنده و عرصه‌های مختلفی که تجربه می‌کند پیش می‌رود. زمان خواندن کتاب "من زنده ام" دو احساس «اندوه و غم» و «عزت و افتخار» در مخاطب ایجاد می شود.

 

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب در تقریظی که در تاریخ 5/ 7/ 92 بر کتاب "من زنده ام" داشته اند، فرموده اند:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

کتاب را با احساس دوگانه‌ی اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده‌ی اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسّم کردن زیبائیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه‌ی یادها و خاطره‌های مجاهدان و آزادگان، ذخیره‌ی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنی‌ها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظه‌ها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن.

این نیز از نوشته‌هائی است که ترجمه‌اش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم.

سید گمنام

اینک شوکران1 «منوچهر به روایت همسر شهید»

نویسنده:مریم برادران

انتشارات: روایت فتح

تعداد صفحات: 88

قیمت: 2700 تومان

***

مجموعه «منوچهر به روایت همسر شهید»، شرح زندگی شهید منوچهر مدق از زمان اولین آشنایی با او تا زمان شهادت او می باشد.

نوشته های این کتاب حکایت از رابطه بسیار عمیق بین منوچهر (شهید) و همسرش فرشته دارد. اولین آشنایی منوچهر با همسرش هنگامی است که همسرش در تظاهرات توسط گارد رژیم شاهنشاهی مورد حمله قرار می گیرد و او در این زمان همسر آینده خود را از دست آنها نجات داده و این ابتدای آشنایی آن دو است. هنگام ازدواج منوچهر با همسرش مقارن است با شروع جنگ تحمیلی، که علی رغم علاقه شدید فی مابین، منوچهر عازم جبهه های نبرد می شود و تنها درخواست همسرش از او این است که برایش فراوان نامه بنویسد ولی با گذشت مدتی از این جدایی، همسرش بی تابی می کند و سرانجام عازم دزفول می شود تا در آنجا بیشتر منوچهر را ببیند.

ارتباط عاطفی این شهید مظلوم با همسر و خانواده اش نمود زیبایی داشته است که در این کتاب به خوبی به تصویر کشیده شده است. برای نمونه به این قسمت از کتاب توجه کنید:

«گاهی از نمازهاش می فهمید دل تنگ است. دل تنگ که می شد، نماز خواندش زیاد می شد و طولانی. دوست داشت مثل او باشد، مثل او فکر کند، مثل او ببیند، مثل او فقط خوبی ها را ببیند. اما چه طور؟ منوچهر می گفت «اگر دلت با خدا صاف باشد، اگر خوردنت، خوابیدنت، خنده ها و گریه هات برای خدا باشد، اگر حتی برای او عاشق شوی، آنوقت بدی نمی بینی، بدی هم نمی کنی، همه چیز زیبا می شود.» و او همه ی زیبایی را در منوچهر می دید. با او می خندید و با او گریه می کرد...

سید گمنام

نام کتاب: یا زهرا (زندگینامه و خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده)

ناشر: نشر امینان

تهیه کننده : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

تعداد صفحات: 222

قیمت: 6000 تومان

***

یا زهراء رمز عملیات کربلای 5، یا زهراء ذکر مورد علاقه ی رزمندگان در شبهای عملیات، یا زهراء زیباترین پیشانی بند رزمندگان...اما در اینجا عنوان یک کتاب است. زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده؛ فرمانده گردان یازهراء«سلام الله علیها»، لشکر امام حسین«علیه السلام»، مداحی دلسوخته، رزمنده ای شجاع و فرمانده ای مخلص.
در قسمتی از این کتاب آمده است: «روزهای آخر ماه شعبان بود، هیئت گردان برگزار شد؛ مجلس خوبی بود. برادر تورجی شروع کرد به خواندن روضه ی حضرت زهراء، حال عجیبی بین بچه ها بود... در آخر روضه دستش را مشت کرده بود، می کوبید روی زمین و با گریه می گفت: آی زمین، تو چطور شاهد این همه ظلم بودی!»

سید گمنام

نام کتاب: ضد
شاعر: فاضل نظری
ناشر: سوره مهر
تعداد صفحات: 112 صفحه
قیمت: 8000 تومان
***

«ضد» مجموعه شعر جدید فاضل نظری شاعر غزل سرای معاصر است. فضای شعری این دفتر جدید شعر، که نزدیک به 50 غزل عاشقانه و عارفانه است و در بیشتر این اشعار شاهد تلفیق این مضمون هستیم. در این مجموعه گاه بیت‌های عارفانه هم هستند و گاه شاهد بیت‌های عاشقانه هستیم. دفتر اشعار «ضد» چهارمین دفتر شعری فاضل نظری پس از «آن‌ها»، «گریه‌های امپراطور» و «اقلیت» است.

سید گمنام

 نام کتاب: دختر شینا

ناشر: سوره مهر

نویسنده: بهناز ضرابی زاده

قیمت: 8900تومان

تعداد صفحات: 263

***

«دختر شینا» عاشقانه‌ای است که نسروده‌اند بلکه آن را زندگی کرده‌اند؛ عاشقانه‌ای فراتر از لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، خسرو و شیرین، رومئو و ژولیت و هزاران تلاش دیگری که ادیبان و هنرمندان انجام دادند تا عاشقانه‌ای را بسرایند؛ اما نه؛ این یکی عاشقانه‌ای است که زندگی شده است.

«دختر شینا» داستان زندگی عاشقانه «قدم‌خیر محمدی» با «شهید حاج ستار ابراهیمی» است که می‌تواند سحر هزاران عشق مثلثی و مربعی سریال‌های صداوسیما و فیلم فارسی‌های سینمای امروز را برملا کند.

«دختر شینا» عاشقانه‌ای است که زندگی شده و نشان می‌دهد که سبک زندگی ایرانی شیوه پاک و عاشقانه زیستن و فداکاری و ایثار را در بالاترین جایگاه و کیفیت داراست و این سبک زندگی ما را در جنگ تحمیلی پیروز کرد و امروز ما را در جنگ نرم فاتح خواهد کرد.

اما این پیروزی نیازمند «دختر شینا»های دیگری است چراکه «دختر شینا» یکی از هزاران مروارید گنج جنگ است که با ذره بین قلم نویسنده‌ای توانا برای همگان به نمایش درآمده است.

 

سید گمنام

نام کتاب: به مجنون گفتم زنده بمان(کتاب همت)

ناشر: روایت فتح

تعداد صفحات: 272

نویسنده: فرهاد خضری

قیمت: 10000 تومان

***

کتاب «به مجنون گفتم زنده بمان» از سری مجموعه کتاب‌های «از چشم‌ها» نوشته «فرهاد خضری» برای نخستین بار در سال 1381 چاپ شد که اکنون این کتاب برای یازدهمین بار تجدید چاپ و روانه بازار نشر شده است.

جلد سوم مجموعه «از چشم‌ها» به روایت ماجراها و خاطرات شهید «محمدابراهیم همت» از زبان دوستان، همسر، برادر و هم‌رزمان این شهید،‌اختصاص دارد. این نوشته‌ها ما را با منش و زندگی این شهید بزرگ آشنا می‌کند.

متن کتاب «به مجنون گفتم زنده بمان»، بر اساس مصاحبه‌های انجام شده گردآوری شده است؛ چارچوب این مجموعه باعث شده تا وقایع و روایت‌های این کتاب به دور از قصه‌پردازی بازگو شود .

بر اساس این گزارش، شهید ابراهیم همت 12 فروردین سال 1334 متولد شد و در دی سال 1360 با ژیلا بدیهیان ازدواج کرد و در 16 اسفند سال 1362 به شهادت رسید.

در بخشی از کتاب «به مجنون گفتم زنده بمان» می‌خوانیم: «دیدم حاج همت دارد به آسمان نگاه می‌کند. اشک هم می‌ریزد. پیش خودم فکر کردم «بگذار به حال خودش باشد» ولی طاقت نیاوردم. رفتم پرسیدم: «چی شده؟» جواب نداد. به آسمان نگاه کردم. چیزی نفهمیدم. بعد ماه را دیدم که داشت به بچه‌ها کمک می‌کرد ،رسیده بودند به رودخانه و به نور احتیاج داشتند که بگذرند. نور ماه در دشت نبود و حالا داشت نورافشانی می‌کرد.

حاج همت از پشت بی‌سیم به فرمانده‌هاش گفت: «ماه را می‌بینید؟» پنج دقیقه بیشتر طول نکشید که شنیدم تمام فرمانده‌ها دارند از پشت بی‌سیم گریه می‌کنند»

کتاب «به مجنون گفتم زنده بمان» خاطرات دوستان و خانواده و هم‌رزمان درباره مردی است که نه می‌خواست مجروح شود، نه اسیر. همان‌طور هم شد. محمدابراهیم همت، هیچ‌ وقت زخم برنداشت. او شهید شد...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۹:۴۸
سید گمنام