بی رنگی

اگر مقصد پرواز است؛ قفس ویران بهتر، پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد، از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...
 ا

حلقوم ها را می‌توان برید، اما فریادها را هرگز؛ فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند... «شهید سیّد مرتضی آوینی»



بی رنگی

خیلی ها اهل هنر بودند
اما؛
هنر انقلاب اسلامی را،
تو با قلمت معنا کردی...

دریـــــــچــــــــه

تو عشقي و تو را عشق است

روايت كن فتح آخر را..

آويني، آواي دين بود، در دنياي دون...

او را از آستين خالي ِ دست راستش خواهي شناخت، چهره ي ريز نقش و خنده هاي دلنشينش نشانه بهتريست، مواظب باش، آن همه متواضع است، كه او را در ميان همراهانش گم ميكني، اگر كسي او را نمي شناخت، هرگز باور نمي كرد كه با فرمانده لشكر امام حسين رو به روست...

مصطفاي خوبي ها..

قلمم می هراسد، ناگاه از رفتار باز می ماند.. چون رازی در پس آن نوک سیاهش در درون دارد، حاجی نمی دانم که بگویم این تو بودی که به شهادت آبرو بخشیدی، یا شهادت بود که با تو آبرومند شد...

حاجی قلب همه بچه ها رو ربوده بود...حاجی برای بسیجیهاش بی تاب بود و بسیجیها هم برا حاجی...

روشن فدایی ولایت و عاشق نور بود نه ظلمت جهل..

كدامين سو را نظاره مي كني؟

صيادي كه صددام در پي اش بود..

ای لشکر صاحب الزمان... چه آمادگی اي داری تو !

مردان آهنین! آری؛به واقع آهنین بودند کالجبل الراسخ...


˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

Instagram


رنگ، تعلق است و بی‌رنگی در نفی تعلقات. اگر بهار ریشه در زمستان دارد
و بذر حیات در دل برف است که پرورش می‌یابد، یعنی مرگ آغاز حیاتی دیگر است و راه حیات طیبه اخروی از قلل سپید و پربرف پیری می‌گذرد. «موتوا قبل ان تموتوا» یعنی منتظر منشین که مرگت در رسد؛ مرگ را دریاب؛ پیر شو پیش از آنکه پیر شوی،
و پیری بی‌رنگی است.
***
مــا، اهل ولایــت هستیم
و همه چیـزمان؛ در گـرو ِهمیـن
اهلیت است.
«شهید سیّد مرتضی آوینی»


تـو می آیی
شهیـدان نیز بـاز می گردند،
و آویـنـی روایــت می کند؛
فـتـح نـهـایـی را..

حـــديـــث هــفـــتــه

امام على علیه السلام فرمودند:

اَلْمُؤْمِنُ حَيىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛

«مؤمن، با حيا، بى ‏نياز، با وقار و پرهيزگار است.»

[عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 55 ، ح 1425]


«آرشيو احاديث»

مـعــرفــی کــتــاب

نام کتاب: یادت باشد...

نویسنده: رسول ملاحسنی

تعداد صفحات: 378 

***

کتاب «یادت باشد» عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینب‌کبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!

طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب«یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است، عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد اما این تعلق خاطرها هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود.

کتاب «یادت باشد» استعاره‌ای از تمام یادت باشدهای همسران شهدای مدافع حرم است که در لحظات وداع تقدیم گام‌های راسخ این مردان از خودگذشته کردند، یادت باشد از همان جمله معروف شهید حمید سیاهکالی‌مرادی روز قبل از اعزام به سوریه آغاز می‌شود که خطاب به همسرش گفت: «دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی‌توانی بلرزانی!»، یادت باشد قصه رباب‌های سرزمین ماست که زینب گونه صبوری پیشه کرده‌اند و پرچم پاسداری از حریم حرمت این زندگی عاشقانه را به دوش می‌کشند.

در متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» این گونه آمده است:

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار».

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».

کتاب یادت باشد، کتابی که با روایتی ساده لب را می‌خنداند و چشم را می‌گریاند تا همه یادمان باشد این اشک‌ها و لبخندها، این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینی همسرانشان هستیم.


«آرشيو معرفي كتاب»

مکاشفه

چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۱، ۱۰:۵۸ ب.ظ

 

یک بار خاطره ای ازجبهه برایم تعریف می کرد.

می گفت:کنار یکی از زاغه مهماتها مشغول بودیم؛ تو جعبه های مخصوص،مهمات می گذاشتیم و درشان را می بستیم. گرم کار،یک دفعه چشمم افتاد به خانم محجبه،با چادری مشکی!داشت پا به پای ما مهمات می گذاشت توی جعبه ها.

با خودم گفتم:حتما از این خانم هاییه که میان جبهه.

اصلا حواسم به این نبود که هیچ زنی را نمی گذارند وارد آن منطقه بشود.

به بچه ها نگاه کردم.

مشغول کارشان بودند و بی تفاوت می رفتند و می آمدند.انگار آن خانم را نمی دیدند.

قضیه عجیب برام سوال شده بود.

موضوع،عادی به نظر نمی رسید. کنجکاو شدم بفهمم جریان چیست. رفتم نزدیکتر، تا رعایت ادب شده باشد، سینه ای صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم:

خانم!

جایی که ما مرد ها هستیم، شما نباید زحمت بکشین.

رویش طرف من نبود. به تمام قد ایستاد و فرمود: «مگر شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟»

یک آن یاد امام حسین(ع) افتادم و اشک توی چشمهام حلقه زد.

خدا بهم لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چیست. بی اختیار شده بودم و نمی دانستم چه بگویم. خانم، همان طور که روشان آن طرف بود، فرمود: «هرکس که یاور ما باشد،البته ما هم یاری اش می کنیم...»

*خاطرات شهید برونسی،

از کتاب خاک های نرم کوشک

 

بیـ... رنگـ... :

عروج دل،به از سر گذشتن است..

شاید از همین روست که در عالم ناسوت

سر های ما را بین قلب و آسمان گذاشته اند!

ديدگاه ها  (۹۶)

۰۹ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۲۳ هم پای قاصدک
تنم به لرزه افتاد..
یا عقیله ی بنی هاشم..
عالی بود نقل این خاطره
ممنون

ان شاءالله توفیق یاور بودن را عطا کنند
"یا علی"
سلام خیلی خوب بود
دفاع مقدس ما پر از این گونه صحنه هاست که ملت ایران از حسین وزینب تاثیر گرفته بودند.
آن که دلش خانه در آسمان ها دارد
به سرش سودایی ِ جز پرواز نیست .
سلام.
میلاد حضرت زینب (س) را به شما تبریک میگم.
خاطره بسیار زیبایی بود.
خوشا به سعادتش.
التماس دعا
هرگز حدیث حاضر غایب شنیده ایی؟
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
۰۹ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۲۸ بیقرار شهادت
سلام
خیلی عالی بود
ممنون از حضور گرمتون
انشاالله سال خوبی پیش رو داشته باشید
۰۹ فروردين ۹۱ ، ۲۱:۰۸ خادم الرضا(ع)
سلام
بروزم
یا علی(ع)با سید علی
خوشا به حال انان که به این چنین درجاتی رسیدند.... خوشا به حالشان

اجرکم عندالله
خوش به حالشان اینا لیاقت شهید شدن رو داشتند
سلام.
سال نو مبارک.
وبلاگت هوای دیگه به هوایم داد....
منم یه شهید دارم که تنها کسیه که برام عزیزه...
خوش باشی.
هنوز بهار نیامده
سرمای جور و بی عدالتی به استخوان رسیده
و انتظار بهار وجود مهدی را می کشد
بهار_______ بهار عدالت _____ بهار حضور _____ بهار دیدار مهدی _______
در انتظار این بهار ثانیه شماری می کنیم...


سلام.
وبتون عالیه...ممنون از اینکه به من سر زدید...
بی اجازه و با افتخارلینکتون کردم...

التماس دعا
التماس دعای فراوان
۱۰ فروردين ۹۱ ، ۱۱:۳۵ ✖MåÐåM þïñK✖
سلـآم
اول میلاد حضرت زینب (س) رو تبریک میگم هرچند با تاخیر!!

و دیگه اینکه خاطره ی خیلی زیبایی بود دست شما درد نکنه!!
سلام و درود
با ولایت تا شهادت
موفق باشید
۱۰ فروردين ۹۱ ، ۱۵:۱۸ معلمی از کاشان
سلام

سال نو مبارک

التماس دعا

سلام
ممنون ا ز اینکه خبرم کردین
خیلی زیبا بود
التماس دعا
۱۰ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۱۵ دختران باباعطا
شیعه دارد در دلش یکتا کتاب قیمتی
ناشرش باشد حسین آموزشگارش زینب است

هر که نازد بر کشی زینب بنازد بر حسین
جان زهرا این حسین دار و ندارش زینب است
ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است

بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است

خوشبخت آن دلی که گناهِ نکرده را
در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است

تنها گناه ما طمع بخشش تو بود
ما را کرامت تو گنه کار کرده است

چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر
قربان آن گلی که مرا خوار کرده است!

سلام
بابت تاخیر منو ببخشید و حلال کنید .واقعا شرمندم .مطلبتون فوق العاده بود .واقعا تاثیر گذار بود .خدا خیرتون بده .خدا قوت .با امام زمان عج محشور بشید ...
شب است و سکوت است و ماه است و من

فــغــا ن و غـم ا شــک و آه ا سـت و مـن



شــب و خــلــوت و بــغــض نـشکـفـته‌ام

شــب و مــثــنــوی‌هـای نــا گــفــتــه ‌ام



شــب و نــا لـه‌هــای نــهــان در گـلـو

شــب و مــانــدن اســتــخــوان در گلو



مــن امــشــب خــبــر مـی‌کـنم درد را

کـــه آتــش زنـــد ایـــن دل ســـرد را



بــگــو بــشــکــفــد بــغــض پنهان من

کــه گــل ســرزنــد از گــریــبـان من





مـــرا کـــشـــت خــامــوشــی نــالــه‌ها

دریـــغ ا ز فـــرا مــــو شـــی لا لــه‌ها



کــجــا رفــت تـأثــیـر ســوز و دعــا؟

کــجــا یـــنـــد مـــرد ا ن بــی‌ ادّعــا؟



کــجــا یـــنــد شـور‌آ فــرینان عـشـق؟

عــلـمـدا ر مـردا ن مــیــدا ن عـشـق



کــجــا یــنــد مـسـتـا ن جـا م ا لـست؟

د لــیــرا ن عـاشــق، شـهـیـدان مست



هـمـا نـا ن کـه از وا د ی د یــگـــرنــد

هــمــا نــا ن کـه گـمـنـا م و نـا م ‌آورنـد



هـلا ، پــیــر هــشــیــا ر د ر د آشــنــا!

بــر یــز ا ز مـی صــبــر، د ر جــام ما



مــن ا ز شــرمــســا را ن روی تــوا م

ز د ُرد ی کـــشـــا ن ســـبـــوی تــوا م



غــرورم نـمـی‌خــواســت ایـن سان مرا

پــریــشــا ن و ســر در گــریــبــان مرا



غـــرورم نـــمـــی ‌دیـــد ایـــن روز را

چـــنـــان نــا لــه‌هــا ی جگــر‌سـوز را



غـــرورم بـــرای خــدا بــود و عـشـق

پــل مـحـکـمـی بـیـن مـا بـود و عـشـق



نــه، ایــن دل ســزاوار مــانــدن نـبـود

ســزا وا ر مــا نــد ن، د ل مــن نـبـود



مــن ا ز ا نــتــهــا ی جــنــون آمــد م

مــن ا ز ز یــر بــا را ن خـون آمـد م



ا ز آ ن‌جــا کــه پــروا ز یعـنی خــدا

ســرا نــجــا م و آغــا ز یعـنی خــدا
۱۰ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۵۷ نویسنده ی سجروپه
دوست عزیز اگه میشه آهنگ وبلاگت رو برام بفرستی.
۱۰ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۵۷ نویسنده ی سجروپه
سلام دوست گرامی.
ممنون از حضورت...
با مطلب جدید بروز هستم.
سلام
سال نو رو تبریک عرض میکنم.امیدوارم سال خوبی داشته باشید./
وبلاگ خوب و زیبایی دارین
خوشحال میشم به و بلاگ من هم سر بزنی
موفق باشی
سلام خیلی زیبا بود.
عالـی بووووووووووووووود...................
یا زینب ادرکنی...
----
عالی بود...
عالی به معنای سوختن...
یادم آمد از خانه ی عبدالحسین
روضه خوانش بودم
salsm mer30 az hozoreton...
سلام
انچه هستی هدیه ی خداوند به توست,
و انچه میشوی هدیه ی تو به خـــــداوند,
پس بی نظیر باش
سلام دوست خوبم
سال نو مبارک
مطالبتان واقعاً زیبا و دلنشین است
خوشحالم که با شما آشنا شدم
ممنون از نظر قشنگت...
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۰۷ تـخـریبـچـ ے
از دوره مدرسه صدایش می کردیم «کریم چهل سانتی». از بس قد و قواره اش کوتاه بود... خمپاره که آمد و شهیدش کرد... واقعا چهل سانت بیشتر نمی شد...
ــــــــــــــــــــــــــ
من شیفته ی شهید برونسی ام:)
سلام
عیدتون مبارک
ممنون به خاطر خاطره زیبایی که تو وبتون گذاشتین
اگه دوس داشتین به ما هم سری بزنین...
سلام
وبت خیلی قشنگه
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۱۶ نویسنده ی سجروپه
ممنون.تشکر
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: قرآن عهدنامه خدا به سوی خلقش است، پس سزاوار است که مسلمان به عهدنامه خدا نگاه کند ...
می خواهم لااقل برای یک بار هم که شده دستور العمل و عهد نامه ام با خدا را بخوانم ! که بدانم از خودم ... لااقل کمی ...
قرآن را باز می کنم
این بار فقط به زبان مادری و چشم دل ... می خواهم واژه واژه اش را نفس بکشم
فرصت کم است
تا شب امتحان وقتی نمانده ...
اگر برای رفوزه شدن در دنیا نیامده اید شما هم آستین همت بالا بزنید تا هر ماه فقط ترجمه ی یک جز از قرآن را با هم بخوانیم و بیاموزیم هر آن چه باید را...
از 15 فروردین تا 15 اردی بهشتــ، یک ماه تمام فرصت داری فقط ترجمه ی یک جز از کلام الله را بخوانی و ره توشه ی سفر برداری برای زندگیت
سعادتی ست اگر همراه شوی و دیگران را هم همراه کنی
چشم به راهیم...
اگر مایل به خواندن ادامه ی ترجمه ی خود از ماه قبل هستید لطفا اعلام بفرمایید
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۱:۱۹ دریــــــــــا
سلام دوست خوب من
بهار نوتون مبارکـــــــــــ
ایشاالله بهترین هارو در 91داشته باشید
ممنونم از تشریف فرمایی شما
لطفا معنی جز 1رو تا جای ممکن با آرامش و تامل در حد فاصل زمانی نیمه فروردین تا نیمه اردی بهشتــــ به نیت جمعی بخوانید
اردی بهشتتان بهشتی باد به نور قرآن
هر سوال یا مشکلی بود در خدمتم
و التماس دعا
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۱۷ دریــــــــــا
سلام دوست خوبم . . .
ظهرت بخیر...
با آپ " این نقاشی " منتظر حضور مهربون و انتقادت هستم
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۳:۳۲ بر ساحل انتظار
سلام خواهر گلم
سال نوتون مبارک باشه
چند وقتی میشه که کتاب خاک های نرم کوشک رو خوندم.
خیلی کتاب قشنگیه
ممنون از مطلب زیباتون
بروزم و منتظرتون
التماس دعا
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۳:۵۲ خاطرات اسارت
سلام.
سال نو مبارک

ممنون از حضور شما.

موفق باشید.
جالب بود
ممنونم
ســـــــپاس از حضورتون !
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۵:۵۳ گروهی از محبان
سلام خیلی ممنون از حضورتون. منتظر نظرات بعدی شما هستیم. التماس دعا یاعلی

سلام
شرمنده که نظری درباره وب شما ندادم
دارم می خوانمش
بعد نظر می دهم
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۱۳ عشق یعنی یه پلاک
کتابش رو دارم خیلی قشنگه دیشب هم اون قسمتی رو میخوندم که عنوانش همون خاکهای نرم کوشک بود همون که تو عملیات حضرت زهرا کمکش کرده بود.

آپممم با غربی ها برای ظهور امام زمان آماده ترند...!؟!؟!
سلام عزیز بزرگوار
یادآوری به موقعی بود
بدجوری دل میشکونه این خاکهای نرم کوشک و این شهید بزرگوار
التماس دعای فراوران
یا مهدی(عج)
۱۲ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۰۹ به همین سادگی
18 اسفند بود که تو حوزه بسیج دانشکده مون کمک بچه ها میکردم تا بسته های راهیان نور رو آماده کنن فقط آروم و یواشکی داشتم گریه میکردم که واقعا شهدا از کدامین عالم هستند که اینطور اشک را از اعماق قلبم به گوشه ای از چشمان من میکشانند فردایش اتوبوس ها از جلوی خوابگاهمون راه میافتادن صبح از جا بلند شدم و از پنجره با حسرت و گریه نگاهشون میکردم.یکی از دوستامون اومد تا چادر نماز بگیره و بره با قران باهاش رفتم همین که به اتوبوسا رسیدیم دلم غوغایی بود که شاید تا به حال حسش نکرده بودم با مسئول بسیج حرف زدم رفت داخل اتوبوس اخرو (اتوبوس شهید تجلایی)نگاه کرد اومد بیرون و گفت زود جمع کنو بیا.....
تو راه که بودیم بهمون اولین مجله رو دادن از وسط باز کردم
فرازی از وصیت شهید تجلایی....
وبلاگتون قشنگ ترین اهنگ رو داره
ممنونم منو به تمام اون خاطرات شیرین برگردوندین.
۱۲ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۰۱ هم پای قاصدک
تا کی ورق ورق کنم این سر رسید را
چون کودکی رسیدن سال جدید را
با دست زیر چانه تو را آه می کشم
چون غنچه ای که آخر اسفند، عید را . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
۱۲ فروردين ۹۱ ، ۱۳:۱۵ به همین سادگی
خواهش میکنم
در ضمن لینک کردم
سلام
بروزم با مطلبی با عنوان جمهوری اسلامی فریادی از قعر دوران های تاریخ
عالی بود نقل این خاطرها
برای اولین رفتم شلمچه چه حال و هوایی بود.بغض گلومو گرفته بود.....یادمان هویزه خانواده رفتن من فرصت نشد برم حیف...واقعا شهیدان اونجا غریب بودن
از شلمچه تو وبلاگم یکی 2تا عکس گذاشتم سر فرصت بقیه رو میزارم.تو پست اول
۱۲ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۴۰ ریحانه سادات
سلام
خیلی خوب بود
خدا انشالله همه رو عاقبت به شهادت کنه
۱۲ فروردين ۹۱ ، ۲۲:۵۹ نقطه چین تا خدا
سلام
عالی بود.
اجرتان با شهدا.
خاک های نرم کوشک . . .
۱۳ فروردين ۹۱ ، ۱۶:۳۸ پاتوق بچه های کوی شهرداری - پلدختر
سلام دوست گلم ممنون ک وبم سر زدی
اگه مایل به تبادل لینک بودی منو بانام
پاتوق بچه های کوی شهرداری - پلدختر
لینک کن بعد خبرم کن تا لینکت کنم
ممنون
سلام به شما دوست عزیز
خیلی ممنون که خبر کردید مطلب جالبی بود اتفاقا تازه کتاب خاک های نرم کوشک را می خواستم از دوستم بگیرم تا مطالعه کنم حالا با این مطلب بیشتر علاقه مند شدم
التماس دعا
۱۳ فروردين ۹۱ ، ۲۲:۲۱ ریحانه سادات
بسم رب الشهید
سلام به همسنگر بزرگوار
خداقوت
بروزم منتظرحضورتونم انشالله
التماس دعا
یا حق
سلام
وقتی شروع کردم به خواندن این کتاب خیلی مجذوبش شدم به طوری که اصلا گذشت زمان را احساس نکردم.
دلم میخواد دوباره بخوانمش
قبلا خونده بودمش همینجا هم خونده بودمش...اما عجیب دلم و می لرزونه
۱۴ فروردين ۹۱ ، ۱۴:۰۲ فرمانده عملیات
آیا اماده ای؟...

فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد

ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟

باطنت هست پسندیده مولا مهدی ؟

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟

لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟

پول بی شبهه و سالم ز همه دارائیت داری؟

اینقدر که یک هدیه براش بخری؟

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟

با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟

واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران


می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟
سلام دوست بزرگوار
شهید آوینی:
مالکیت آسمان ها را به نام کسانی نوشته اند که به زمین دل نبسته اند.
انشاالله در پناه امام زمان (عج) آسمانی شوید.
التماس دعا
حلال کنید
۱۴ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۴۱ هم پای قاصدک
با یک دوبیتی نذر امام عصر به روزم
کلیک رنجه بفرمایید..
خدایا

چگونه بخوانمت؟ چگونه یادت کنم؟ که شرمسارم از اینکه چون تو خدایی و چون ما بندگانی چون تو مهربان وبنده نواز وبخشنده و چون بندگانی بی رحم و متجاوز







خدایا !





شرمسارم که بندگانت به نام تو سر از تن جدا میکنند.
خدایا !





خجلم که بندگان تو به نام تو آزار و شکنجه می دهند و حقوق انسان ها را زیر پا می گذارند.





خداوندا




شرمسارم که بندگان تو با نام تو حکومت می کنند و دلهای امیدوار به تو را مایوس می سازند.
خدایا !





شرمسارم که هنوز آنقدر تورا نشناخته ایم که تصور می کنیم برای رابطه با تو باید کسی یا چیزی را نزد تو روان کنیم.




خدایا !





خجلم که از زمان بت پرستی تا کنون نوعی پرستش در ذهن ما نقش بسته که به ما اجازه نمی دهد بیشتر ترا بشناسیم و هنوز خوی بت پرستی در وجود ماست.
پروردگارا ...
نمی دانم با این همه ناسپاسی چگونه تمنایم را طلب کنم
از تو که خورشیدی را درزمستانی ترین روزهای زندگی ام تاباندی تا گرمی بخش لحظه های یخ زده ام باشد

و من به خود بالیدم که این چنین عزیز در گاهت بوده ام

پروردگارا ...
در این شب که ابر دلم خیال باریدن دارد فقط ذکر نام توازبار غم هایم می کاهد
سلام
با تحلیلی بر فیلم زندگی خصوصی اپم

نبودنت ، راز برون افتاده ای ست که هر جمعه در حنجره ام بغض می شود ،

وقتی غروب می شود ،

و من هنوز چشم در راهم .......

اللهم عجل لولیک الفرج
اینجا حس خوبی دارم
خونت قشنگه رفیق و خوش رنگ ...
سلام
خدا قوت
۱۵ فروردين ۹۱ ، ۰۹:۲۷ علیرضا محمدی
سودای پرواز رهایم نمی کند ...
ای بتول پاک السلام
قلب چاک چاک السلام
حاصل جوانی علی
ماه ارغوانی علی
لحظه ای درنگ کن بمان
وقت ناتوانی علی
بی تو سر بلند می کنند
دشمنان جانی علی
بی تو سجده می کند به خاک
روح آسمانی علی
سلام دوست عزیز ...
وب زیبایی دارید و این خاطره لرزه به تمام وجودم انداخت

ایا میشه ما هم ...............

موفق باشید
یا حسین ع
سلام...
خدایش بیامرزد....
قشنگ بود...خیلی قشنگ...
ممنونم...
دعایم کن
در پناه خدا
سلام خاطره زیبایی بود وجود امدادهای غیبیدر جبهه رو نمیشه انکار کرد.همیشه نام خانم فاطمه زهرا )س(وامام حسین وحضرت ابوالفضلو..در جبهه ها می درخشیده .امیدورام ائمه در همه امور بهتون کمک کنن.
موفق باشید.
اللهم عجل لولیک الفرج
۱۵ فروردين ۹۱ ، ۱۵:۵۰ تـخـریبـچـ ے
پرسیدم:
چرا تمام بنرهاﮮ فاطمیہ را لحظہ هاﮮ بہ آتش کشیدن طرح می زنند
و بنرهاﮮ محرم را لحظه هاﮮ بعد از سوختن ...؟
ساقی جواب داد:
فاطمیہ آغـــاز ِ کربلاست
قانع شدم.
ـــــــــــــ
سلام دوست بزرگوار
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
خبر رسیده که
این روزها
علی (ع) تنهاست
بیا
به خانه بی فاطمه (س)
سری بزنیم.....
التماس دعا
می خواست رخش پیش عدو زرد نباشد
ای کاش یکی بود در آن کوچه و می گفت
آن کس که به زن حمله کند، مرد نباشد
شهادت حضرت زهرا تسلیت باد ...

به مناسبت شهادت حضرت صدیقه کبری بروزم...
منتظر حضور سبزتون هستم...


ما را به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحر خیز که صاحب نظرانند.
سلام
سلام
به روز هستم
کلیک رنجه بفرمایید
خداحافظ گنبد فیروزه ای
خداحافظ...

بابت تاخیر عذر خواهی میکنم...
آخر قسمت و شد و دوباره زائر شدیم...
الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی, همدردی کنم..
بیش از آنکه مرا بفهمند, دیگران را درک کنم
پیش از آنکه دوستم بدارند, دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم
و چقدر می لرزد دل زینب...اما نگاهش که به حسین می افتد آرام می شود..و حسن هست هنوز..و حسین هست هنوز...
۱۵ فروردين ۹۱ ، ۲۱:۴۸ عشق یعنی یه پلاک
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این است:
ای کاش درِ سوخته مسمار نداشت
سلام
وب زیبایی دارین
اگر تمایل داشتین تبادل لینک کنیم بهم اطلاع بدین.
هنوز در حال و هوای جنوبم ....
مجنونی بد دردیست
دعایم کنید...
یا زهرا سلام الله علیها
سلام
ممنون از حضورت
بازم بهم سر بزن
سلام
ایام فاطمیه تسلیت
احتمالا وب جدیدم
hajhemmat66.blogfa.com
۱۶ فروردين ۹۱ ، ۱۳:۲۳ محمد علی روشن بین
سلام
التماس دعا دارم
ممنون و تشکر
سلام
آزاد تر از آهو ، آرام تر از باران
پرواز چه زیبا بود در چشم سبکبالان

وب خیلی قشنگی دارید
موفق باشید
سلام.
مطلب و بخصوص عکستون خیلی جالب بود.
ممنون
آن که باخلقت توهرچه که بودآورده
جبرییلش به سجود تو سجودآورده......

با سلام.
دختر ایرونی با مطلب و شعری با موضوع حضرت زهرا سلام الله علیها به روز شد.
منتظر حضور و تشریف فرمایی شما هستیم.
در ضمن وبلاگ زیبا و ارزشی دارید و اگه تمایل داشته باشید تبادل لینک کنیم.
با تشکر
خوش آنروزی که مولا باز گردد

اناالمهدی طنین انداز گردد

خدایا! پرچمش را باز گردان

به زهرا، یوسفش را باز گردان

همه عالم فدای تار مویش

نگاه عالمی باشد به سویش

به هستی قائم آل محمد(ص)

امید فاطمه برگرد،برگرد.
سلام بر شما

«عرض تسلیت بمناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه»

ان شاءالله روزی در تقویم خواهند نوشت:
" تعطیل=روز ظهور مهدی فاطمه"
بعد در مدینه کنار ساختمان نیمه کاره ای تابلو می زنیم: " پروژه حرم مطهر بی بی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا (س)"
کارفرما: قائم آل محمد (عج)
پیمانکار: یاران حضرت
مساحت: وسعت دل تمام شیعیان!
خیلی تأثیر گذار بود


السلام علیک یا زینب کبری
با افتخار لینک شدید
بیــــــــــ نظیــــــــــــــر بود! عالیـــــــــــ

ارسال ديدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">