بی رنگی

اگر مقصد پرواز است؛ قفس ویران بهتر، پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد، از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...
 ا

حلقوم ها را می‌توان برید، اما فریادها را هرگز؛ فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند... «شهید سیّد مرتضی آوینی»



بی رنگی

خیلی ها اهل هنر بودند
اما؛
هنر انقلاب اسلامی را،
تو با قلمت معنا کردی...

دریـــــــچــــــــه

تو عشقي و تو را عشق است

روايت كن فتح آخر را..

آويني، آواي دين بود، در دنياي دون...

او را از آستين خالي ِ دست راستش خواهي شناخت، چهره ي ريز نقش و خنده هاي دلنشينش نشانه بهتريست، مواظب باش، آن همه متواضع است، كه او را در ميان همراهانش گم ميكني، اگر كسي او را نمي شناخت، هرگز باور نمي كرد كه با فرمانده لشكر امام حسين رو به روست...

مصطفاي خوبي ها..

قلمم می هراسد، ناگاه از رفتار باز می ماند.. چون رازی در پس آن نوک سیاهش در درون دارد، حاجی نمی دانم که بگویم این تو بودی که به شهادت آبرو بخشیدی، یا شهادت بود که با تو آبرومند شد...

حاجی قلب همه بچه ها رو ربوده بود...حاجی برای بسیجیهاش بی تاب بود و بسیجیها هم برا حاجی...

روشن فدایی ولایت و عاشق نور بود نه ظلمت جهل..

كدامين سو را نظاره مي كني؟

صيادي كه صددام در پي اش بود..

ای لشکر صاحب الزمان... چه آمادگی اي داری تو !

مردان آهنین! آری؛به واقع آهنین بودند کالجبل الراسخ...


˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

Instagram


رنگ، تعلق است و بی‌رنگی در نفی تعلقات. اگر بهار ریشه در زمستان دارد
و بذر حیات در دل برف است که پرورش می‌یابد، یعنی مرگ آغاز حیاتی دیگر است و راه حیات طیبه اخروی از قلل سپید و پربرف پیری می‌گذرد. «موتوا قبل ان تموتوا» یعنی منتظر منشین که مرگت در رسد؛ مرگ را دریاب؛ پیر شو پیش از آنکه پیر شوی،
و پیری بی‌رنگی است.
***
مــا، اهل ولایــت هستیم
و همه چیـزمان؛ در گـرو ِهمیـن
اهلیت است.
«شهید سیّد مرتضی آوینی»


تـو می آیی
شهیـدان نیز بـاز می گردند،
و آویـنـی روایــت می کند؛
فـتـح نـهـایـی را..

حـــديـــث هــفـــتــه

امام على علیه السلام فرمودند:

اَلْمُؤْمِنُ حَيىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛

«مؤمن، با حيا، بى ‏نياز، با وقار و پرهيزگار است.»

[عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 55 ، ح 1425]


«آرشيو احاديث»

مـعــرفــی کــتــاب

نام کتاب: یادت باشد...

نویسنده: رسول ملاحسنی

تعداد صفحات: 378 

***

کتاب «یادت باشد» عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینب‌کبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!

طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب«یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است، عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد اما این تعلق خاطرها هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود.

کتاب «یادت باشد» استعاره‌ای از تمام یادت باشدهای همسران شهدای مدافع حرم است که در لحظات وداع تقدیم گام‌های راسخ این مردان از خودگذشته کردند، یادت باشد از همان جمله معروف شهید حمید سیاهکالی‌مرادی روز قبل از اعزام به سوریه آغاز می‌شود که خطاب به همسرش گفت: «دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی‌توانی بلرزانی!»، یادت باشد قصه رباب‌های سرزمین ماست که زینب گونه صبوری پیشه کرده‌اند و پرچم پاسداری از حریم حرمت این زندگی عاشقانه را به دوش می‌کشند.

در متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» این گونه آمده است:

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار».

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».

کتاب یادت باشد، کتابی که با روایتی ساده لب را می‌خنداند و چشم را می‌گریاند تا همه یادمان باشد این اشک‌ها و لبخندها، این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینی همسرانشان هستیم.


«آرشيو معرفي كتاب»

۲۳ مطلب با موضوع «کــلام ولایـــت» ثبت شده است

در حرم مطهر امام خمینی رحمه‌الله
۱۳۹۳/۳/۱۴
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(۱)
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الأرضین. اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتّی تسکنه ارضک طوعاً و تمتّعه فیها طویلاً. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذریّته و شیعته و رعیّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع اهل الدّنیا ما تقرّ به عینه و تسرّ به نفسه.

 در آغاز عرایضم، لازم است عرض ارادتی به ساحت مقدّس بقیّةالله‌الأعظم (ارواحنا فداه) بکنیم. منجی آخرالزّمان مورد اتّفاق همه‌ی ادیان ابراهیمی است؛ اینکه کسی خواهد آمد و جهان را از منجلاب ظلم و جور نجات خواهد داد، در میان ادیان ابراهیمی مورد قبول همگان است. در اسلام، نام این منجی هم مشخّص شده است؛ این موجود الهی را، این انسان بزرگ فوق‌العاده را در همه‌ی مذاهب اسلامی به نام مهدی می‌شناسند. شاید در بین فِرَق اسلامی هیچ فرقه‌ای را نتوان سراغ داد که معتقد نباشد که مهدی (علیه‌السّلام) ظهور خواهد کرد و او از ذریّه‌ی پیغمبر است؛ حتّی نام و کنیه‌ی آن حضرت را هم مشخّص میکنند. خصوصیّتی که در اعتقاد شیعه وجود دارد این است که این شخصیّت را به‌صورت مشخّص و معیّن معرفی میکند؛ او را فرزند امام یازدهمِ از ائمّه‌ی اهل بیت - حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) - میداند؛ تاریخ ولادت او به‌طور مشخّص از نظر مورّخان شیعه و متکلّمان شیعه روشن و واضح است؛ دیگر فِرَق اسلامی، غالباً این نظر را متذکّر نشده یا نپذیرفته‌اند ولی شیعه با ادلّه‌ی مسلّم و قطعی، حضور و وجود و ولادت آن بزرگوار را اثبات میکند. بعضی استبعاد کرده‌اند که چگونه ممکن است انسانی متولّد بشود و در این زمان طولانی زنده بماند. این تنها استبعادی است که در مورد قضیّه‌ی حضرت مهدی، مخالفان مطرح کرده‌اند و تکرار کرده‌اند؛ لکن قرآن کریم با نصّ صریح خود، این استبعاد را برطرف میکند. درباره‌ی حضرت نوح پیغمبر (علیه‌السّلام) میفرماید: فَلَبِثَ فیهِم اَلفَ سَنَةٍ اِلّا خَمسینَ عامًا؛(۲) یعنی نوح در میان قوم خود ۹۵۰ سال زندگی کرده است. نه اینکه عمر او این مقدار بود، ظاهر مطلب این است که دوران دعوت آن بزرگوار ۹۵۰ سال است؛ بنابراین، این استبعاد جایی ندارد.

 بزرگ‌ترین خاصیّت این اعتقاد در میان شیعیان، امیدآفرینی است. جامعه‌ی تشیّع فقط به برجستگی‌های تاریخ خود در گذشته متّکی نیست، چشم به آینده دارد. یک نفر معتقد به مسئله‌ی مهدویّت طبق اعتقاد تشیّع، در سخت‌ترین شرایط، دل [را] خالی از امید نمیداند و شعله‌ی امید همواره وجود دارد؛ میداند که این دوران تاریکی، این دوران ظلم، این دوران تسلّط ناحق و باطل قطعاً سپری خواهد شد؛ این یکی از مهم‌ترین آثار و دستاوردهای این اعتقاد است. البتّه اعتقاد تشیّع نسبت به مسئله‌ی مهدویّت به همین‌جا محدود نمیشود؛ بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء؛(۳) مسئله‌ی اعتقاد به مهدویّت یک چنین اعتقادی است. این شعله‌ی فروزان، این فروغ تابان، در جوامع شیعی در طول قرنهای گذشته وجود داشته است و همچنان وجود خواهد داشت و ان‌شاءالله دوران انتظار منتظران سر خواهد آمد. دیروز روز سالگرد ولادت آن بزرگوار بود؛ این مختصر عرض ارادت، به‌مناسبت این میلاد مسعود در جمع شما برادران و خواهران عزیز به عرض رسید.

 امّا مطلبی که به مناسبت چهاردهم خرداد برای برادران و خواهران عزیزی که در این جلسه‌ی عظیم و باشکوه حضور دارند و نیز برای ملّت ایران آماده کرده‌ام، طبق معمول بحثی درباره‌ی امام بزرگوار ما است. سخن در این‌باره زیاد گفته‌ایم امّا همچنان جای سخن درباره‌ی این مرد بزرگ باقی است. آنچه امروز به شما عرض میکنم تحت عنوان «تحریف شخصیّت امام» است. آیا شخصیّت‌ها هم قابل تحریفند؟ معمولاً عنوان تحریف را و اصطلاح تحریف را درباره‌ی تحریف متون به کار میبریم؛ آیا شخصیّت‌ها را هم میشود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیّت‌ها به این است که ارکان اصلی شخصیّت آن انسان بزرگ، یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا به‌صورت انحرافی و سطحی معنا شود؛ همه‌ی اینها برمیگردد به تحریف شخصیّت. شخصیّتی که الگو است، امام و پیشوا است، رفتار او، گفتار او برای نسلهای بعد از خود او راهنما و رهنمود است، اگر تحریف شود زیان بزرگی به‌وجود خواهد آمد. امام را نباید به‌عنوان صرفاً یک شخصیّت محترم تاریخی مورد توجّه قرار داد؛ بعضی این‌جور میخواهند: امام یک شخصیّت محترمی است در تاریخ این کشور که روزگاری بود، فعّال بود، مفید بود، بعد هم از میان جمعیّت رفت و روزگار او تمام شد؛ احترامش میکنیم، نامش را با تجلیل می‌آوریم، صرفاً همین؛ بعضی میخواهند امام را این‌جور بشناسند و بشناسانند و این‌جور تلقّی کنند؛ این غلط است.

 امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام بنیان‌گذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه را، این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد؛ ادامه‌ی این راه بستگی دارد به اینکه این نقشه‌ی راه، درست شناخته بشود؛ بدون اینکه امام را درست بشناسیم - به‌معنای شناخت اصول امام - این نقشه‌ی راه، شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سر تصمیم‌های مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست؛ بحث بر سرِ آن شاکله‌ی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است؛ این را میخواهیم درست بشناسیم.

 امام البتّه یک فقیه بزرگ بود؛ هم یک فقیه برجسته و بزرگ بود، هم فیلسوف بود،  هم صاحب‌نظر در عرفان نظری بود، در این مسائل [و] بخشهای فنّی و علمی یک سرآمد به‌حساب می‌آمد لکن شخصیّت برجسته‌ی امام به هیچ‌کدام از اینها وابسته نیست؛ بلکه شخصیّت اصلی امام در تحقّق مضمون آیه‌ی «وَ جهِدوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه»(۴) [بود]؛ امام بزرگوار با داشتن آن زمینه‌های برجسته‌ی علمی، وارد میدان مجاهدت فی‌سبیل‌الله شد و این مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد و حرکت عظیمی را به‌وجود آورد؛ نه فقط در کشور خود بلکه در همه‌ی منطقه‌ی ما و در همه‌ی دنیای اسلام و به یک اعتبار در همه‌ی جهان. محصول این حرکت، یک محصول بی‌نظیر بود.

 دو کار بزرگ و بی‌سابقه‌ی در تاریخ کشور به‌وسیله‌ی امام تحقّق پیدا کرد؛ یکی برانداختن بنای سلطنت موروثی ظالمانه و غیر عاقلانه که چند هزار سال در کشور ما سابقه داشت. این بنای پوسیده‌ی کهنه‌ی غلط که حکومت کشور به دست انسانهایی باشد و به‌صورت موروثی از کسی به کسی برسد، یا با شمشیر و زور نظامی حکومت به دست بیاید و بعد نسل به نسل از یکی به دیگری به ارث برسد، یک سنّت غلط و بی‌منطق در طول چند هزار سال در کشور ما بود؛ کار اوّل امام این بود که این بنای غلط را برانداخت و کار را به دست مردم کشور سپرد.

 کار بزرگ دوّمی که امام بزرگوار انجام داد، ایجاد یک حکومت و نظامی بر اساس اسلام بود که این هم در تاریخ کشور ما بلکه بعد از صدر اسلام در تاریخ کلّ اسلام بی‌سابقه بود. این جهاد بزرگ امام بزرگوار ما یک چنین محصول ارزشمندی داشت و لذا جا دارد واقعاً گفته بشود که «جاهَدَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه»؛(۵) همچنان‌که در قرآن هست: وَ جهِدوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه؛(۶) و همچنان‌که درباره‌ی اولیای دین گفته میشود، این مرد بزرگ هم مصداق «جاهَدَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه» است.

 البتّه در حاشیه‌ی این صحبت عرض بکنم که جهاد این مرد بزرگ صرفاً جهاد سیاسی و اجتماعی یا جهاد فکری نبود بلکه همراه با همه‌ی این جهادها، جهاد درونی، جهاد با نفس، پایبندی به ارتباط مستمر و دائم با خدای متعال هم بود؛ این هم درس است. این‌جور نیست که اگر ما در میدان جهاد فکری یا جهاد علمی یا جهاد سیاسی یا جهاد نظامی وارد شدیم، حق داشته باشیم که از این بخش از جهاد صرف‌نظر کنیم. امام بزرگوار اهل خشوع بود، اهل بکاء بود، اهل دعا بود، اهل توسّل و تضرّع بود. در همین ماه مبارک شعبان مکرّر این فقره‌ی مناجات شعبانیّه را در سخنرانی خود تکرار میکرد: اِلهی هَب لی کَمالَ الِانقِطاعِ اِلیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیکَ حَتَّی تَخرِقَ اَبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ اِلی‌ مَعدِنِ العَظَمَة.(۷) این رفتار او بود، گریه‌ی سحرگاهان او، مناجات او، دعای او، ارتباط دائمی او که این حالت، پشتوانه‌ی معنویِ تداوم و استمرار جهاد این مرد بزرگ را تشکیل میداد. این‌را هم در حاشیه‌ی جهاد فی‌سبیل‌الله امام بزرگوارمان به یاد داشته باشیم.

 منظومه‌ی فکری امام دارای خصوصیّات کامل یک مکتب فکری و اجتماعی و سیاسی است. اوّلاً متّکی و مبتنی بر یک جهان‌بینی است که این جهان‌بینی عبارت است از توحید. همه‌ی فعّالیّت او، همه‌ی منطق او مبتنی بود بر توحید که زیربنای اصلی همه‌ی تفکّرات اسلامی است.

 خصوصیّت دیگر این منظومه‌ی فکری که آن را به‌صورت یک مکتب به معنای واقعی کلمه در می‌آورد، این است که منظومه‌ی فکری امام به‌روز بود؛ مسائل مورد ابتلای جوامع بشری و جامعه‌ی ایرانی را مطرح میکرد و مخاطبان، آن را حس میکردند. در مکتب فکری امام، ضدّیت با استبداد و ضدّیت با استکبار حرف اوّل را میزند؛ این آن چیزی است که ملّت ایران هم آن را حس میکرد، ملّتهای مسلمان دیگر بلکه ملّتهای غیر مسلمان [هم‌] آن را حس کردند؛ برای همین این دعوت گسترش پیدا کرد.

 خصوصیّت دیگر این مکتب فکری این بود که زنده و پویا و پرتحرّک و عملیّاتی بود؛ مثل بعضی از اندیشه‌پردازی‌ها و تئوری‌سازی‌های روشنفکرانه نبود که در محفل بحث، حرفهای زیبا و قشنگی است امّا در میدان عمل کارایی ندارد؛ منطق امام، فکر امام، راه امام، عملیّاتی بود؛ قابل تحقّق در میدان عمل بود؛ به همین دلیل هم به پیروزی رسید و پیش رفت؛ این حرکت، مسیر تاریخ کشور ما را عوض کرد.

 ما ملّت ایران، ملّتی بودیم زیردست و غرقه در بی‌هدفی و ناامیدی؛ ما ملّتی بودیم وابسته؛ ملّتی بودیم که بعمد ما را عقب نگه داشته بودند؛ هم فکر خود را بر ما تحمیل میکردند، هم فرهنگ خود را؛ هم منابع اقتصادی ما را میبردند و هم کاروان لجنزاری از عادتهای زشت را به‌سوی کشور ما سرازیر میکردند؛ ما یک چنین ملّتی بودیم. [امام‌] ما را تبدیل کرد به یک ملّت پرانگیزه، به یک ملّت پر امید، به یک ملّت پر تحرّک، به یک ملّت دارای هدفهای بزرگ. امروز ملّت ایران پر تحرّک است، پرانگیزه است، امیدوار است و به سمت هدفهای بزرگ روانه است. البتّه ما با هدفهای خودمان هنوز خیلی فاصله داریم امّا مهم این است که در حال حرکتیم؛ مهم این است که نیرو و همّتِ پیشرفت در ملّت ما وجود دارد؛ مهم این است که جوانان ما معتقدند که میتوانند به این هدفها برسند؛ میتوانند عدالت اجتماعی را به‌طور کامل تأمین کنند؛ میتوانند پیشرفت و ثروت را به این کشور بیاورند؛ میتوانند ما را به یک کشور پیشرفته و دارای قدرت متناسب با هویّت تاریخی خودمان تبدیل کنند؛ این امید، امروز در کشور ما موج میزند و جوانهای ما در این جهت در حرکتند. ما از حال تخدیرشده بیرون آمدیم، از حال خواب‌آلودگی بیرون آمدیم، این کار را نهضت امام بزرگوار ما و این مرد بزرگ انجام داده است.

 اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد. همه باید بدانند که هاضمه‌ی سیری‌ناپذیر استکبار جهانی چشم از کشورشان برنداشته است؛ یک کشور بزرگ، یک کشور ثروتمند، یک کشور واقع‌شده‌ی در یک چهارراه حسّاس جهانی، برای قدرتمندان دغل‌باز عالم خیلی مهم است. اینها دست از طمع خود برنداشته‌اند، چشم برنداشته‌اند؛ فقط آن‌وقتی عقب خواهند نشست که شما ملّت ایران آن‌چنان قدرتی پیدا کنید، آن‌چنان پیشرفتی پیدا کنید که امید آنها قطع بشود. اینجا است که خطر تحریف امام اهمّیّت پیدا میکند؛ اگر شخصیّت امام تحریف شد، بد معرّفی شد، غلط معرّفی شد، همه‌ی این خطرات بزرگ متوجّه ملّت ایران خواهد شد؛ اینجا است که خطر تحریف امام به‌عنوان یک هشدار باید در گوش و چشم مسئولان کشور، صاحب‌نظران فکری انقلاب، شاگردان قدیمی امام، کسانی که علاقه‌ی به این راه دارند و عموم جوانان، فرزانگان، دانشگاهیان، حوزویان تلقّی بشود. خب، این مقدمه‌ی عرایض من بود.

 در زمان حیات امام هم برای تحریف شخصیّت امام کار میشد؛ از یک‌طرف دشمن بود که از اوّل انقلاب سعی کرد در تبلیغات جهانی خود امام را به‌صورت یک انقلابی خشک و خشن - از نوع آنچه در تاریخ انقلابهای بزرگ و معروف عالم مثل انقلاب فرانسه، انقلاب مارکسیستی شوروی و بعضی از انقلابهای دیگر می‌شناسیم - معرّفی کند؛ یک انسانی که خشک است و خشن است و گره ابروی او باز نمیشود و صرفاً نگاه میکند به مقابله‌ی با دشمن و هیچ عاطفه‌ای، هیچ انعطافی در او نیست؛ امام را این‌جوری معرّفی میکردند که این غلط بود. بله، امام قاطع بود، غیر متزلزل بود، در تصمیم خود - همان‌طور که حالا عرض خواهم کرد - انسانی راسخ بود لکن مظهر عاطفه بود، مظهر لطافت بود، مظهر محبّت بود، مظهر دلداری و دلدادگی در مقابل خدا و در مقابل خلق خدا، بخصوص نسبت به قشرهای مظلوم و مستضعف جامعه بود؛ این کاری بود که دشمن از روز اوّل در انقلاب ما، در تبلیغات جهانی نسبت به امام انجام میداد.

 در داخل هم بعضی ندانسته، بعضی هم دانسته [شخصیّت امام را] تحریف میکردند؛ حتّی زمان حیات خود امام. هر حرفی را که به‌نظرشان پسندیده بود، به امام نسبت میدادند؛ درحالی‌که ارتباطی به امام نداشت. بعد از رحلت امام هم همین جریان ادامه داشته است؛ حتّی تا آنجایی که بعضی حرفها و بعضی اظهارات، امام را به‌صورت یک آدم لیبرال که هیچ قید و شرطی در رفتار او در زمینه‌های سیاسی، حتّی در زمینه‌های فکری و فرهنگی وجود ندارد معرّفی میکنند؛ این هم بشدّت غلط و خلاف واقع است. ما اگر بخواهیم شخصیّت امام را به معنای واقعی کلمه پیدا کنیم، این راه دارد؛ اگر ما این راه را - که عرض خواهم کرد - رفتیم، مطلب حل خواهد شد والّا امروز کسانی می‌آیند طبق میل خود و سلیقه‌ی خود یک‌جور امام را معرّفی میکنند، ممکن است در فرداها کسان دیگری بیایند و بر طبق سلایق دیگری، بر طبق حوادث دیگری که در دنیا پیش می‌آید، مصلحت بدانند که امام را جور دیگری معرّفی کنند؛ این نمیشود. محبوبیّت امام در بین مردم یک چیز ماندگار است؛ این را نتوانست دشمن از بین ببرد؛ برای همین، مسئله‌ی تحریف شخصیّت امامِ نافذ در دلهای مردمان زیادی - در کشور و بیرون از کشور - خطر بزرگی محسوب میشود.

 آن راهی که میتواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانی اصول امام است. امام یک اصولی دارد، یک مبانی‌ای دارد؛ این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیّت اسلامی و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است؛ اصول امام را در این بیانات میشود پیدا کرد؛ این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکله‌ای از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است. نمیگویم به هر مطلب فرعی توجّه کنید؛ زندگی امام مثل همه‌ی انسانهای دیگر فرازونشیب‌هایی دارد؛ حوادثی در آن اتّفاق افتاده است و هر حادثه‌ای اقتضائی داشته است؛ مطالب اصولی را عرض میکنیم، آن چیزهایی که قابل انکار نیست، جزو بیّنات امام است، در طول سالهای متمادی، چه قبل از تشکیل حکومت اسلامی، چه در دوران تشکیل حکومت اسلامی، چه در دوران جنگ تحمیلی هشت‌ساله، چه قبل از آن و چه بعد از آن، این اصول را امام در بیانات خود تکرار کرده است؛ این اصول را گزینشی هم نبایستی انتخاب کرد. من البتّه امروز پنج شش مورد از اینها را عرض میکنم امّا همین‌جا هم میگویم اصول امام ممکن است فقط اینها نباشد، صاحب‌نظران  و افرادی که میتوانند و توانایی این کار را دارند، بروند دنبال کنند، بیانات امام را نگاه کنند - بحمدالله تدوین‌شده است، موجود است، در اختیار همه است - و این اصول را استخراج‌کنند. من امروز همه‌ی اصول قابل استخراج از بیانات امام را نمیتوانم عرض بکنم، پنج، شش مورد را امروز عرض میکنم، نمیخواهم گزینشی باشد، لذا میگویم افراد بروند نگاه کنند، مواردی را پیدا کنند؛ امّا آنچه را من امروز عرض میکنم جزو مسلّماتِ منطق امام و مکتب امام و راه امام و خطّ امام است.

 اوّلین مطلبی که در [مکتب‌] امام وجود دارد، اثباتِ اسلام ناب محمدّی و نفی اسلام آمریکایی است. امام، اسلام ناب را در مقابل اسلام آمریکایی قرار داد. اسلام آمریکایی چیست؟ اسلام آمریکایی در زمان ما و در زمان امام و در همه‌ی زمانها - تا آنجایی که ما می‌شناسیم، ممکن است در آینده هم همین‌جور باشد - دو شاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار، یکی اسلام متحجّر؛ لذا امام، آن‌کسانی را که تفکّر سکولاری داشتند - یعنی دین را، جامعه را، رفتار اجتماعی انسانها را،جدای از اسلام میخواستند - همواره در ردیف کسانی گذاشت که نگاه متحجّرانه‌ی به دین داشتند؛ یعنی نگاه عقب‌افتاده‌ی غیرقابل فهم برای انسانهای نواندیش و متعصّبانه‌ی برروی مبانی غلط، تحجّر؛ هردوی اینها را امام در کنار هم همواره ذکر کرده است. امروز که شما نگاه میکنید، می‌بینید هردو نمونه‌ی اسلام، در دنیای اسلام وجود دارد، هردو هم مورد حمایتِ قدرتهای قلدر دنیا و مورد حمایت آمریکا است. امروز، هم جریان منحرف داعش و القاعده و امثال اینها مورد حمایت آمریکا و اسرائیلند، هم بعضی از جریانهای به نام اسلام و بیگانه‌ی از عمل اسلامی و فقه اسلامی و شریعت اسلامی، مورد حمایت آمریکا است. اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متّکی به کتاب و سنّت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و مِتُد علمیِ جاافتاده و تکمیل‌شده‌ی در حوزه‌های علمیّه، استنباط میشود و به دست می‌آید. این‌جور نیست که روش استنباط مورد توجّه نباشد و هرکسی بتواند قرآن را باز کند و اصول حرکت اجتماعی را استنباط بکند؛ نه، این یک مِتُد دارد، این یک روش دارد؛ این روش علمی است، کارشده است، کسانی هستند که میتوانند این روش را دنبال کنند. اسلام ناب از نظر امام بزرگوار این است. البتّه هرکسی هم که آن مِتُد را بلد است، آن روش را بلد است، قادر نیست؛ باید فکر روشن داشته باشد، باید آشنا با زمان و مکان باشد، باید نیازهای بالفعل جوامع بشری و جوامع اسلامی را بشناسد، باید دشمن را بشناسد، نحوه‌ی دشمنی‌های او را بداند، آن‌وقت میتواند اسلام ناب را مشخّص کند و بشناسد و بشناساند. اسلام آخوندهای درباری - که امام مکرّر با همین تعبیر از آنها اسم می‌آوردند - اسلام داعشی؛ از آن طرف، اسلامِ بی‌تفاوت در مقابل جنایات صهیونیستی، در مقابل جنایات آمریکا، اسلامِ چشم‌دوخته‌ی به آمریکا و قدرتهای بزرگ و به اشاره‌ی آمریکا، اینها همه سر در یک آخور دارند؛ در یک جا اینها همه به هم میرسند؛ از نظر امام اینها همه مردودند. اسلامی که امام معرّفی میکند، در مقابل همه‌ی اینها است. پیرو امام، آن کسی که دنباله‌رو امام است، باید مرزبندی داشته باشد؛ هم با اسلام متحجّر، هم با اسلام سکولار؛ اسلام ناب را شناسایی کند و دنبال کند. یکی از اصول امام این است. این چیزی نیست که امام یک‌بار گفته باشد؛ در سرتاسر آثار امام، بیانات امام، گسترده است.

 دوّم: یکی از اصول امام اتّکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده‌ی الهی، و نقطه‌ی مقابل، بی‌اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزاء مکتب امام است. اتّکال به قدرت الهی؛ خدای متعال وعده داده است به مؤمنین؛ و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خودِ خداوند لعن شده‌اند: وَ لَعنَهُمُ الله،(۸) وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم،(۹) آن کسانی که «اَلظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا».(۱۰) اعتقاد به وعده‌ی الهی، به صدق وعده‌ی الهی - که فرموده است «اِن تَنصُرُاللهَ یَنصُرکُم»(۱۱) - یکی از ارکان تفکّر امام بزرگوار ما است؛ باید به این وعده اعتماد و اتّکال کرد. نقطه‌ی مقابل، به دل‌خوش‌کُنَک‌های دشمنان، مستکبران، قدرتهای جهانی، مطلقاً نباید اعتماد کرد؛ این هم در عمل امام، در رفتار امام، در بیانات امام به‌طور کامل مشهود است. این اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه اینکه نمیدانست قدرتها بدشان می‌آید، نه اینکه نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامه‌ها - امام شاید به دو نامه از نامه‌های سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر، - که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همان‌وقت در صداوسیمای جمهوری‌اسلامی پخش شد. البتّه امام مؤدّبانه حرف میزد امّا مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامه‌ها بیان کرد و این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد شد، و در این راه وارد شد. اینکه امام به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد که به وعده‌های آنها اعتنائی نکند. رئیس‌جمهور آمریکا - ریگان، که رئیس‌جمهور مقتدری هم بود - به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعده‌ای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.

 در یک مورد دیگر، یک وعده‌ای در مورد پایان جنگ تحمیلی، یکی از دولتهای وابسته‌ی به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنائی به آن نکردند، اعتماد نکردند. ما حالا در قضایای گوناگون جاری خودمان داریم همین معنا را لمس میکنیم، می‌بینیم که چطور نمیشود به وعده‌ی مستکبرین اعتماد کرد، به حرفهایی که در جلسه‌ی خصوصی میزنند نمیشود اعتماد کرد، این را داریم لمس میکنیم. امام آن را جزوِ خطوط اصلیِ کار خود قرار داد،اعتماد به خدا، بی‌اعتمادی به مستکبران. این البتّه به معنای قطع رابطه‌ی با دنیا نبود، [چون‌] سران کشورها به مناسبتهای مختلف برای امام پیام تبریک میفرستادند، امام هم به پیام تبریک آنها جواب میداد. ارتباط این‌جوری، در حدّ معمول، مؤدّبانه و محترمانه وجود داشت امّا هیچ‌گونه اعتمادی به مستکبرین و قلدران و تبعه و دنباله‌روان آنها وجود نداشت.

 سوّم؛ اعتقاد به اراده‌ی مردم و نیروی مردم، و مخالفت با تمرکزهای دولتی؛ این از جمله‌ی خطوط اصلیِ حرکت امام است. در آن‌روزها سعی میشد به‌خاطر یک برداشت نادرست، همه‌ی کارهای اقتصادی کشور به دولت موکول و وابسته شود؛ امام بارها و بارها هشدار میداد - و این هشدارها در بیانات ایشان به‌طور واضح منعکس است - که این مسائل را به مردم بسپارید؛ اعتماد به مردم داشت در مسائل اقتصادی، اعتماد به مردم داشت در مسائل نظامی. این را توجّه کنند: امام از اوّل پشتیبان ارتش بود؛ کسی که مانع از انحلال ارتش در کشور شد، شخص امام بود، با وجود این، نیروی سپاه را به‌وجود آورد، بعد هم نهاد بسیج را به‌وجود آورد؛ حرکت نظامی را یک جریان مردمی قرار داد. در مسائل اقتصادی، تکیه‌ی به مردم؛ در مسائل نظامی، تکیه‌ی به مردم؛ در مسائل سازندگیِ کشور، تکیه‌ی به مردم، که جهاد سازندگی را به راه انداخت؛ در مسائل تبلیغات، تکیه‌ی به مردم؛ و بالاتر از همه مسئله‌ی انتخابات کشور و آراء مردم در مدیریّت کشور و تشکیلات نظام سیاسی کشور. در تمام طول این مدّت - دوران حاکمیّت امام بزرگوار ما ده سال است؛ از این ده سال، هشت سال در این کشور جنگ بود؛ شهرها بمباران میشد؛ جبهه‌ها مشغول جنگ بودند - که شاید در حدود ده انتخابات در کشور انجام گرفت، انتخاباتهای گوناگون یک روز از تاریخ مقرّر خودش عقب نیفتاد؛ در همه‌ی مراحل، در همه‌ی احوال، در همه‌ی شرایط، امام بزرگوار اصرار داشت که انتخابات در وقت مقرّر خود انجام بگیرد. اینکه در بعضی از کشورها معمول است حالت فوق‌العاده اعلام میکنند، امام یک روز حالت فوق‌العاده اعلام نکرد، به انتخابات اهمّیّت میداد. در روز انتخابات جزو اوّلین کسانی که پای صندوق رأی حاضر میشد، شخص امام بزرگوار بود؛ اعتقاد به مردم، و به معنای حقیقی کلمه احترام برای آراء مردم و افکار مردم و تشخیص مردم قائل بود؛ ممکن بود آن چیزی را که مردم انتخاب میکنند، مورد نظر امام در یک موردی هم نباشد امّا درعین‌حال برای آراء مردم احترام قائل بود، آنها را محترم میشمرد، آنها را معتبر میشمرد، این هم یکی از چیزها است. امام در مورد مردم به اینها هم اکتفا نکرد، مردم را ولی‌نعمت مسئولان معرّفی کرد؛ مکرّر امام ذکر کردند که این مردم ولی‌نعمت ما هستند؛ مواردی خود را خادم ملّت معرّفی کرد؛ میگفت: اگر به من خادم ملّت بگویند بهتر از این است که رهبر بگویند؛ این حرف بزرگی است، نشان‌دهنده‌ی جایگاه برجسته‌ی مردم و افکار مردم و آراء مردم و حضور مردم در نظر امام است؛ مردم هم پاسخ مناسب دادند؛ در صحنه حضور پیدا کردند؛ آنجایی که انگشت اشاره‌ی او بود، مردم با جان‌ودل در آنجا حاضر شدند. این متقابل بود؛ امام به مردم اعتماد داشت، مردم به امام اعتماد داشتند؛ امام مردم را دوست داشت، مردم امام را دوست داشتند؛ این رابطه‌ی متقابل، یک امر طبیعی است.

 نکته‌ی چهارم در بُعد مسائل داخلی کشور؛ امام طرف‌دار جدّی حمایت از محرومان و مستضعفان بود؛ امام نابرابری اقتصادی را با شدّت و حدّت رد میکرد؛ اشرافیگری را با تلخی رد میکرد؛ به معنای واقعی کلمه امام طرف‌دار عدالت اجتماعی بود؛ طرف‌داری از مستضعفان شاید یکی از پرتکرارترین مطالبی است که امام بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند؛ این یکی از خطوط روشن امام است؛ این یکی از اصول قطعی امام است، همه باید تلاش کنند که فقر را ریشه‌کن کنند؛ همه تلاش کنند که محرومان را از محرومیّت بیرون بیاورند و تا آنجایی که در توان کشور است، به محرومان کمک کنند. از آن طرف به مسئولان کشور هشدار میداد درباره‌ی خوی کاخ‌نشینی - این نکته‌ای که در قرآن هم آمده است: وَ سَکَنتُم فی مسکِنِ الَّذینَ ظَلَموا -(۱۲) و همه را از خوی کاخ‌نشینی برحذر میداشت، تأکید مکرّر میکرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید؛ این را امام مکرّر میگفت که این کوخ‌نشینانند، این فقرایند، این محرومانند که این صحنه‌ها را با وجود محرومیّتها پر کرده‌اند، اعتراض هم نمیکنند، در میدانهای خطر هم حاضر میشوند؛ [امّا] آن کسانی که برخورداری‌های بیشتری داشتند، در موارد مختلف اگر مشکلی پیش می‌آمد، اتّفاقاً آنها بیشتر ابراز نارضایی میکردند. این وفاداری طبقات متوسّط مردم و طبقات محروم مردم، از نظر امام یک امر برجسته بود و این را تأکید میکرد. بر مصرف درست بیت‌المال تأکید میکرد، بر پرهیز کردن از اسراف تأکید میکرد. این هم یکی از خطوط اساسی است. مسئله‌ی عدالت اجتماعی، طرف‌داری از محرومان و دوری از خوی اشرافیگری و خوی تجمّل‌گرایی و عمل در این جهت.

 نکته‌ی پنجم در بُعد خارجی [است‌]. امام صریحاً در جبهه‌ی مخالف قلدران بین‌المللی و مستکبران قرار داشت، هیچ ملاحظه‌ای نمیکرد. این است که امام در مقابله‌ی میان قلدران و مستکبران و قدرتهای زورگوی عالم با مظلومان، در جبهه‌ی مظلومان بود؛ صریح و بدون ملاحظه و بی‌تقیّه این را بیان میکرد. طرف‌دار جدّیِّ مظلومان جهان بود. امام با مستکبرین سرِ آشتی نداشت. واژه‌ی «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود. امتداد معرفتی و عملی این تعبیر شیطان بزرگ خیلی زیاد است. وقتی شما یک کسی را، یک دستگاهی را شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار شما در مقابل او چگونه باشد، باید احساسات شما نسبت به او چگونه باشد؛ امام تا روز آخر، نسبت به آمریکا همین احساس را داشت؛ عنوان شیطان بزرگ را، هم به کار میبرد، هم از بن دندان اعتقاد به این معنا داشت. در مقابل از اوّل انقلاب کسانی بودند که توجّه نمیکردند که آمریکا عقبه‌ی تغذیه‌کننده‌ی رژیم طاغوتی است که به‌وسیله‌ی ملّت ایران برافتاد. ملّت ایران رژیم طاغوت را ساقط کردند، امّا کسانی بودند آن روز که با حضور آمریکایی‌ها، با فعّالیّت آنها - حتّی فعّالیّت برخی از نهادهای آمریکایی - در داخل کشور موافق بودند! اختلاف عمده‌ی دولت موقّت با امام بزرگوار سر این قضیّه بود؛ ما از نزدیک میدیدیم. آنها توجّه نمیکردند که آمریکا تغذیه‌کننده‌ی رژیم طاغوت بود؛ این رژیم حالا برافتاده است امّا آن دستگاه تغذیه‌کننده هنوز باقی است، فعّال است، اگر به او میدان داده شود، مجال داده شود، دوباره مشغول خواهد شد و ضربه خواهد زد و نقاط ضعف را جستجو خواهد کرد و از آن نقاط ضعف وارد خواهد شد؛ این را توجّه نمیکردند. امام این را میدید، لذا موضع‌گیری امام در زمینه‌ی مسئله‌ی لانه‌ی جاسوسی ناشی از همین نگاه و همین دیدگاه بود. در دنیا کسانی به این نقطه توجّه نکردند و ضربه‌اش را خوردند که حالا نمیخواهیم کسانی را شماتت و ملامت کنیم؛ امّا این ضربه‌ای است که بعضی خوردند، به‌خاطر اینکه رژیم‌های مرتجع و مستکبر را ساقط کردند، [ولی‌] عقبه‌ی آنها را نادیده گرفتند. امام این عقبه را از روز اوّل دید، با آن مقابله کرد؛ لذا تا آخر، امام علیه آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیّتی آمریکا موضع داشت.

 متقابلاً امام بزرگوار در طول این سالیان دراز از فلسطین حمایت کرد، دفاع کرد. از فلسطین دفاع کرد، از افغانستان دفاع کرد. آن روزی که شوروی‌ها وارد افغانستان شدند، با اینکه ما گرفتار دشمنی آمریکا بودیم - دولتها معمولاً در این مواقع که با یک طرف گرفتاری دارند، با طرف دیگر میسازند - امام بزرگوار در همان حال در مقابل شوروی  موضع قاطع گرفت، که این موضع قاطع را حتّی بعضی از دولتهایی که گرایش غربی داشتند هم نگرفتند امّا امام بزرگوار بدون هیچ ملاحظه‌ای از ملّت افغانستان حمایت کرد، از ملّت لبنان حمایت کرد، فلسطینی‌ها را با کمال صمیمیّت مورد حمایت خودش قرار داد. این منطق امام است در مورد مقابله‌ی با استکبار. با این منطق امروز میشود قضایای دنیا را شناسایی کرد، موضع درست را میشود فهمید. امروز ما به همان اندازه‌ای که با رفتار وحشیانه و ظالمانه‌ی جریان داعش در عراق و در سوریه مخالفیم، به همان اندازه با رفتار ظالمانه‌ی پلیس فدرال آمریکا در داخل کشورشان مخالفیم - اینها هر دو مثل هم هستند - به همان اندازه با محاصره‌ی غزّه که محاصره‌ی ظالمانه‌ای است علیه مردم مظلوم غزّه مخالفیم، به همان اندازه با بمباران مردم مظلوم و بی‌پناه یمن مخالفیم، به همان اندازه با سخت‌گیری‌هایی که علیه مردم بحرین به‌وجود می‌آید مخالفیم، به همان اندازه با حمله‌ی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به مردم در افغانستان و در پاکستان مخالفیم. این منطق، منطق امام است. هرجا ظلم هست دو طرف وجود دارد: ظالم و مظلوم؛ ما طرف‌دار مظلومیم، مخالف با ظالمیم؛ این موضع‌گیری‌ای است که امام بصراحت انجام میداد و این یکی از خطوط اصلی است. امروز هم به همین دلیل مسئله‌ی فلسطین برای ما یک مسئله‌ی اصلی است؛ این را همه بدانند. مسئله‌ی فلسطین از دستور کار نظام جمهوری اسلامی خارج نخواهد شد. مسئله‌ی فلسطین، عرصه‌ی یک مجاهدتِ واجب و لازم اسلامی است، هیچ حادثه‌ای ما را از مسئله‌ی فلسطین جدا نمیکند. ممکن است کسانی در صحنه‌ی فلسطین باشند که به وظایفشان عمل نکنند، حساب آنها جدا است امّا مردم فلسطین، ملّت فلسطین، مجاهدان فلسطینی مورد تأیید و حمایت ما هستند.

 یکی دیگر از نقاط اصلی و خطوط اصلی تفکّر امام، مسئله‌ی استقلال کشور، ردّ سلطه‌پذیری [است‌]؛ این هم یکی از سرفصل‌های مهم است. من سال گذشته در همین جلسه به مستمعین آن سال عرض کردم،(۱۳) استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملّت؛ این معنای استقلال است. اینکه بعضی در زبان یا در شعار دنبال آزادی‌های فردی باشند امّا علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است. چطور ممکن است آزادی فردیِ اشخاص محترم باشد امّا آزادی یک ملّت، آزادی در مقیاس یک کشور، در مقابل تحریمهای مخالفان و بیگانگان، محترم نباشد! این اصلاً قابل فهم نیست، قابل قبول نیست. متأسّفانه کسانی هستند که تئوری‌سازی میکنند برای نفی استقلال کشور، استقلال را گاهی به انزوا معنا میکنند، گاهی به این عنوان که امروز استقلال کشورها یک ارزش به حساب نمی‌آید، قلم‌زنی میکنند و حرف میزنند؛ این حرفها هم در بین جامعه پخش میشود. کسانی این‌جوری حرکت میکنند. این یک غلط بزرگ، یک خطای بسیار مهم و خطرناک است. امام معتقد به استقلال کشور بود، معتقد به ردّ سلطه‌ی [بر] کشور بود. دشمن ما در طول این سالها، بسیاری از فعّالیّتهایی که علیه کشور ما و ملّت ما کرده است برای این بود که خدشه‌ی در استقلال به‌وجود بیاورد؛ چه با تحریم، چه با تهدید، اینها استقلال را هدف گرفته‌اند. باید همه هوشیار باشند، بدانند که هدفهای دشمن چیست. این هم یکی از خطوط اصلی است.

 یکی دیگر از خطوط اصلی تفکّر امام و راه امام و خطّ امام - این مطلب آخری است که عرض میکنم - مسئله‌ی وحدت ملّی است و توجّه به توطئه‌های تفرقه‌افکن؛ چه تفرقه‌ی بر اساس مذهب، شیعه و سنّی؛ چه تفرقه‌ی بر اساس قومیّتها، فارس و عرب و ترک و کرد و لر و بلوچ و امثال اینها. تفرقه‌افکنی یکی از سیاستهای قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما از اوّل بر روی وحدت ملّی و اتّحاد آحاد ملّت، یک تکیه‌ی کم‌نظیر داشت که این یکی از خطوط است. امروز ما این خط را هم باید دنبال بکنیم. امروز شما می‌بینید در دنیا مسئله‌ی تفرقه‌ی دنیای اسلام یکی از سیاستهای اصلی استکبار است. آمریکایی‌ها کارشان به آنجا رسیده است که حالا دیگر اسم شیعه و سنّی می‌آورند؛ اسلام شیعه، اسلام سنّی؛ از یکی حمایت میکنند، به یکی حمله میکنند. در حالی که جمهوری اسلامی ایران از اوّل نسبت به این مسئله‌ی اختلاف مذهبی یک نگاه کاملاً یکسانی داشت. ما با برادران فلسطینی‌مان که سنّی‌اند همان جور عمل کردیم که با برادران حزب‌الله لبنان که شیعه هستند عمل کردیم. همه جا یک جور عمل کردیم. نگاه امام بزرگوار ما در داخل کشور این بود، در دنیای اسلام نگاه جمهوری اسلامی نگاه امّت‌ساز است، امّت اسلامی مورد نظر است. اینکه نوکرهای دست دوّم آمریکا می‌آیند مسئله‌ی هلال شیعی را مطرح میکنند، این نشان‌دهنده‌ی سیاستهای تفرقه‌افکن است. اینکه آمریکایی‌ها علی‌رغم تبلیغات فراوان، نسبت به همین گروه‌های تفرقه‌افکن تکفیری در عراق و سوریه مماشات میکنند - احیاناً در مواردی هم به آنها به‌صورت بی‌خبر و مخفیانه کمک میکنند، عواملشان که به‌صورت صریح از آنها حمایت میکنند - این نشان‌دهنده‌ی این است که نقش تفرقه‌افکنی از نظر دشمنان اسلام و مسلمین و دشمنان جمهوری اسلامی نقش بسیار برجسته‌ای است. این را همه توجّه کنند؛ هم شیعه توجّه کند، هم سنّی توجّه کند؛ بازی دشمن را نخورند. آن تسنّنی که آمریکا از آن حمایت کند و آن تشیّعی که از مرکز لندن به دنیا صادر بشود، اینها مثل هم هستند؛ هر دوی آنها برادران شیطانند، هر دوی آنها عوامل آمریکا و غرب و استکبارند.

 همدلی و هم‌زبانی‌ای که ما امسال اوّل سال بر آن تکیه کردیم و مکرّر بعد از آن تکرار کردیم، بر همین مبنا استوار است. در داخل کشور، خواهران و برادران از اقوام مختلف، از مذاهب گوناگون، در کنار هم یدِ واحده تشکیل بدهند - همچنان‌که بحمدالله تا امروز بوده است - نگذارند دشمن نفوذ کند در قلمرو دنیای اسلام. در سطح وسیع و گسترده هم همین‌طور برادران سنّی و شیعه در کنار هم بدانند که دشمنی [هست که‌] دارد اصل موجودیّت اسلام را تهدید میکند. این هم یکی از خطوط اساسی.

 من هفت مورد را از مبانی و اصول امام عرض کردم و مطمئنّاً اصول امام منحصر در اینها نیست. دیگران هم بگردند، منتها هرکسی هر حرفی را که خودش می‌پسندد به امام نسبت ندهد. آنچه را به امام نسبت میدهیم، باید در منابع مربوط به امام موجود باشد، آن هم به شکل مکرّر، به شکل مستمر، مثل همین موارد هفت‌گانه‌ای که ما گفتیم؛ اینها از اوّل بیانات امام تا آخر، همین‌طور که انسان مراجعه میکند، در طول سالهای متمادی، همه‌ی این مطالب را انسان در بیانات امام میبیند، اینها میشوند اصول. دیگران هم بگردند با همین شیوه اصول را پیدا کنند. جاذبه و دافعه‌ی امام بر مبانی این اصول بود. ما هم میخواهیم جاذبه و دافعه داشته باشیم؛ جاذبه بر اساس این اصول، دافعه بر اساس این اصول.

 همه هم بدانند که هدف دشمنان ما با ریختهای مختلف و قیافه‌گیری‌های مختلفی که از خودشان نشان میدهند - گاهی اخم میکنند، گاهی لبخند میزنند، گاهی اوقات وعده میدهند، گاهی تهدید میکنند - تسلّط بر کشور است. دشمن میخواهد برگردد به دوران سلطه‌ی بی‌قیدوشرط خود بر این کشور؛ چون اسلام با این برگشت بشدّت مخالف است و نیروی مقاوم در مقابل این توطئه‌ی دشمن «اسلام» است، با اسلام مخالفند. مخالفت دشمن با اسلام به‌خاطر این است که میدانند معارف اسلامی، احکام اسلامی در مقابل آنها سدّ مستحکمی درست کرده است. با ملّت ما مخالفند، چون ملّت در مقابل آنها مثل کوهی ایستاده است. با هرکسی در میان ملّت که در مقابل دشمن ایستادگی بیشتری داشته باشد، بیشتر مخالفند. با عناصر مؤمن بیشتر مخالفند، با سازمانها و نهادهای انقلابی بیشتر مخالفند، با عناصر حزب‌اللّهی بیشتر مخالفند؛ چون میدانند اینها سدهای محکم و مستحکم در مقابل نفوذ دشمنان هستند. دشمن دنبال سلطه‌گری است و همه‌ی تلاش دشمن برای این است که جلوی حرکت اسلامی نظام جمهوری اسلامی را که مایه‌ی پیشرفت و ترقّی و اوج این ملّت است بگیرد. یک کهنه‌سیاست‌مدار آمریکایی گفته بود که گروه‌های تروریست تکفیری برای ما غربی‌ها اهمّیّتی ندارند، باشند عیب ندارد، آنچه برای ما مهم است، ایران اسلامی است؛ چون ایران اسلامی درصدد ایجاد یک تمدّن عظیماست - البتّه او تعبیر «امپراتوری» به کار برده است که غلط کرده - لذا ما باید ایران اسلامی را مقابل خودمان و دشمن مهمّ خودمان بدانیم. این حرف، اهمّیّت امّت‌سازی را هم به ما نشان میدهد.

 این عرایض امروز ما [بود] به شما برادران عزیز، به کسانی که از راه‌های دور تشریف آوردید، از شهرهای مختلف. خوشامد عرض میکنیم؛ خسته نباشید میگوییم؛ ان‌شاءالله خداوند همه‌ی شما را محفوظ بدارد. پروردگارا ! به محمّد و آل محمّد تو را سوگند میدهیم رحمت و برکات خودت را بر این ملّت بزرگ و برومند نازل فرما. پروردگارا ! رحمت و برکت خود را بر روح این مرد بزرگ، این امام بزرگوار که این راه نورانی را در مقابل ما باز کرد نازل بفرما. پروردگارا ! ما را پیروان صادق این راه قرار بده و مرگ ما را به شهادت در این راه قرار بده. پروردگارا ! قلب مقدّس ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) را از ما راضی و خشنود بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته‌
 

۱) این بیانات در مرقد امام برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظّم‌له، حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّد حسن خمینی مطالبی بیان کرد.
۲) سوره‌ی عنکبوت، بخشی از آیه‌ی ۱۴
۳) شرح اصول کافی، ج ۱، ص ۴
۴) سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۷۸
۵) بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۱۸
۶) سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۷۸
۷) اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۶۸۷
۸) سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۶۸
۹) از جمله سوره‌ی مجادله، بخشی از آیه‌ی ۱۴
۱۰) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۶
۱۱) سوره‌ی محمّد، بخشی از آیه‌ی ۷
۱۲) سوره‌ی ابراهیم، بخشی از آیه‌ی ۴۵
۱۳) ۱۳۹۳/۳/۱۴
سید گمنام

بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی؛  ۱۳۹۴/۰۳/۰۶

در آغاز چهارمین سال دورهی نهم مجلس شورای اسلامی

بسماللهالرّحمنالرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و ءاله الطّاهرین

 خوشامد عرض میکنیم به برادران و خواهران عزیز، و ایام مبارک شعبانیه را و مجموع این ماه را که ماه ذکر و عبادت و توجّه و خشوع است، به همهی برادران و خواهران تبریک عرض میکنیم. این فرصتها - فرصت ماه شعبان، فرصت ماه رمضان، فرصت ماه رجب - فرصتهای مغتنمی است؛ بخصوص برای ما و شما مسئولان. در نظام اسلامی، جوهر اصلی جامعهی اسلامی عبارت است از تعبّد، ایمان و عمل صالح آحاد ملّت؛ همچنانکه در این آیاتی که تلاوتگر بسیار خوب ما تلاوت کردند، (۲) مشاهده کردید؛ اصل قضیه این است. آن چیزی که موجب میشود که ملائکهی الهی به آحاد بشر بگویند «نَحنُ اَولِیآؤُکم فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ فِی الأخِرَة» (۳) - ما، هم در دنیا با شما همپیوند و همدستیم، هم در آخرت - و خیلی مهم این است: ایمان، تعبّد و عمل صالح در آحاد مردم، منتها مسئولان بهطور مضاعف به این خطاب مخاطبند. هرچه مسئولیت سنگینتر است، این خطاب هم نسبت به او شدیدتر و سختتر و سنگینتر است. باید این را در خودمان ایجاد کنیم؛ یعنی نمایندگی مجلس، مسئولیت در دولت، مسئولیت در نیروهای مسلّح، مسئولیت در قوّهی قضائیه چیزهایی است که اوّلین وظیفهای که به ما متوجّه میکند عبارت باشد از وظیفهی ایجاد ارتباط و اتّصال محکمتر با خدای متعال، ایجاد بندگی خالصتر و بهتر؛ از این نباید غفلت کنیم.

 بله، وقتی یک مسئولیتی به ما میدهند، عرصهی آن مسئولیت، عرصهی وظیفهی اساسی ما است و باید برویم دنبال کنیم لکن قبل از آن و همراه با آن و در نهایت آن، آنچه برای ما باید مهم باشد و در مدّنظر ما قرار بگیرد، این است که ما چه کار کنیم که به وظیفهی الهی خودمان عمل کرده باشیم؛ تعبّد ما، اخلاص ما، عمل ما، عمل صالح ما تأمین شده باشد. این، آن وظیفهای است که مسئولین، خیلی باید به آن توجّه کنند.

 خب، این ماهها فرصت بزرگی است - ماه شعبان، ماه رمضان - فرصتهای بزرگی است. این دعاهایی که در این ماهها وارد شده است، راه را برای ما باز میکند. من و شما اگر بخواهیم با خدای متعال حرف بزنیم و یک مطالبهای داشته باشیم، یک چیزی را از خدا درخواست کنیم، حقیقتاً درست بلد نیستیم. این دعاها با بلیغترین زبان، یاد میدهند به ما که از خدای متعال چه بخواهیم و با خدا چهجوری حرف بزنیم. همین مناجات شریف شعبانیه، فِقراتی که از اوّل تا آخر [این] دعا هست، هرکدام از اینها یک دریایی از معرفت است. علاوهی بر این به ما یاد میدهد که چطور با خدا حرف بزنیم و از خدا چه بخواهیم. اِلهی هَب لی قَلبًا یدنیهِ مِنک شَوقُهُ وَ لِسانًا یرفَعُ اِلَیک صِدقُهُ وَ نَظَرًا یقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه. (۴) ببینید، سه نقطهی کلیدی اساسی در یک فقرهی کوتاه دعا؛ دلی به من عطا کن که شوق، آن را به تو نزدیک کند؛ این شوق باید در دل بهوجود بیاید. آلودگی ما به مادّیات، آلودگی ما به گناه، آلودگی ما به طمعها و حرصهای گوناگون، این شوق را در دل میمیرانَد. انس ما با قرآن، انس ما با دعا، انس ما با نوافل، درست به‌جاآوردن فرائض، این شوق را در دل برمیانگیزد و مشتعل میکند. یدنیهِ مِنک شَوقُه؛ آنوقت این شوق، دل را به خدا نزدیک میکند. وَ لِسانًا یرفَعُ اِلَیک صِدقُه؛ زبان صادق، سخن با صداقت. این سخن با صداقت، بهسوی خدا بالا میرود. اِلَیهِ یصعَدُ الکلِمُ الطَّیبُ وَ العَمَلُ الصّلِحُ یرفَعُه؛ (۵) حرف درست، حرف صادقانه، حرف صمیمانه، حرفی که در آن شائبهای از مادّیت و خودخواهی و هواپرستی و این چیزها نباشد، سخنی است که بهسمت خدا بالا میرود. وَ نَظَرًا یقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه؛ نگاه حقیقتآمیز و حقیقتآلود، نگاه حقّانی به مسائل، نه نگاه جانبدارانه، نه نگاه هوسگرانه، نه نگاه کاسبکارانه، مسائل را با نگاه حق، طرفداری از حق، دنبالهی حق بودن، با این نظر نگاه کنیم؛ آنوقت دل به خدا نزدیک میشود. ببینید، راه حرف زدن با خدا را به ما یاد میدهند؛ به ما میگویند از خدا چه بخواهیم.

 وظیفه سنگین است؛ اگر بخواهیم این وظایف را انجام بدهیم، احتیاج داریم به این استحکام ارتباط. باید ارتباط را قوی کرد؛ روزبهروز باید این ارتباط را حفظ کرد. ذکر دائم برای این است؛ اینکه نماز را در هر روز گذاشتهاند و با تناوب گذاشتهاند، برای این است که ما دچار غفلت نشویم. یکی از بزرگترین نعمتهای خدا، همین واجب کردن نماز بر ما است. اگر نماز را بر ما واجب نمیکردند، ما غرق در غفلت میشدیم؛ صبح، از خواب که پامیشوید، به یاد خدا؛ ظهر، وسط اشتغالات زندگی و معیشتی، به یاد خدا؛ شب، در پایان یک روزی که در آن تلاش کردید و کار کردید، به یاد خدا.
 با یاد رویت جای در بستر گرفتم
 با آرزویت سر ز بستر بر گرفتم(۶)
 این آن ترتیب و برنامهای است که برای ما در نظر گرفتند. عمل میکنیم؟ اگر [عمل] بکنیم، آنوقت میتوانیم مطمئن باشیم که «اَخرِجنی مِنَ الدُّنیا سالِما» (۷) - در دعاهای ما است - میتوانیم خاطرجمع بشویم که سالم از اینجا بیرون خواهیم رفت. در دعای صحیفهی سجّادیه [آمده]: اللّهمَّ ... اَمِتنا مُهتَدینَ غَیرَ ضالّینَ طائِعینَ غَیرَ مُستَکرِهینَ تائِبینَ غَیرَ عاصینَ وَ لا مُصِرّین؛ (۸) جوری ما را بمیران که در عین هدایت، از دنیا برویم؛ جوری ما را بمیران که به آن عالَم، با طوع و رغبت رو کنیم. کفّار اینجوری نیستند، فسّاق اینجوری نیستند، ملائکه میآیند بالای سرشان و با فشار و زور [میگویند] : اَخرِجوا اَنفُسَکم. (۹) امّا مؤمنین نه، مؤمنین خاطرشان از آن طرف جمع است و با طوع و رغبت میروند؛ چشم از چیزهای زوالپذیر میبندند امّا ناگهان چشم باز میکنند به نعمتهای عجیبی که [دنیا را] فراموش میکنند. یک سفر خوشی که شما میکنید، دَمِ گاراژ ممکن است فرض کنید فرزند شما، برادر شما از شما دور میشود، دل شما را نگران کند؛ امّا وقتی به سفر رفتید، این مناظر عالی، این زندگی خوب، تنوّع و مانند اینها، اصلاً [آن نگرانی] یادتان میرود. وقتی آنجا شما با رضای الهی، رضوان الهی، پاداش الهی وارد شدید - نُزُلاً مِن غَفورٍ رَحیم؛ (۱۰) آیاتی که الان خواندند - با این وقتی انسان مواجه شد همهی آن چیزهایی را که اینجا بود و موقّت بود و دلبستگی داشتیم و خودمان را برایشان میکشتیم، فراموش میکنیم؛ [باید] اینجوری انسان از دنیا برود. این وظیفهی ما است. البتّه این حرفها در درجهی اوّل خطاب به خود این حقیر است؛ بنده بارم از شما سنگینتر است و مشکلاتم بیشتر از شما است ولی همهمان بایستی توجّه داشته باشیم. این اوّلین چیزی است که مورد نظر است.

 خب، سه سال از دوران این مسئولیت و این فرصتی که شما داشتید گذشت؛ این آخرین دیدار این حقیر با مجموعهی مجلس شما است - چهارمین دیدار است و آخرین دیدار - یعنی یک سال دیگر شما بیشتر وقت ندارید، بیشتر فرصت ندارید برای انجام خدمت. سه سال فرصت بود؛ این سه سال فرصت تمام شد، حالا دوران پاسخگویی شروع شد. وقتی که کاری را به انسان محوّل کردند، تمام شد و بیرون آمد، حالا باید بگوید که چهکار کرده؛ مسئولیتِ سنگین [اینطور است]. سؤال، نه سؤال مردم، آن را انسان یکجوری میتواند رفع و رجوع کند؛ نه، سؤال ملأ اعلی، سؤال کسانی که «لا یعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّموتِ و لا فِی الاَرض»، (۱۱) سؤال آن کسی که بر دلهای ما هم حاکم است، عالِم است، چه برسد بر عملهای ما؛ این شروع میشود؛ باید خود را آماده کرد برای پاسخگویی؛ خودمان را باید آماده کنیم برای پاسخگویی؛ تلاش کنیم. حالا بالاخره خدای متعال هم «غَفورٌ رَحیم» (۱۲) است لکن این غفران و رحمت، برای تنبلها، برای بیاعتناها، برای لاابالیها خیلی بعید است؛ برای کسی است که زحمت بکشد، تلاش کند. بالاخره
 به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نجویم بهقدر وسع بکوشم(۱۳)
این یک سال را مغتنم بشمرید؛ یک سال دیگر از این فرصت هنوز باقی است؛ نمیدانید و نمیدانیم که آیا این فرصت بار دیگر نصیب بنده و شما خواهد شد یا نه. این یک سالی که حالا فرصت هست - به حسب ظاهر فرصت هست؛ حالا اجل هم که دست خدا است - مغتنم بشمریم، تلاش کنیم، کار کنیم، زحمت بکشیم. با همین معیارها، با همین میزانها، با میزان رعایت حقّ الهی، لسان صادق، نظر حق، دل شائق، با این میزانها حرکت بکنیم.

 بحمدالله در این سه سال هم کارهای خوبی انجام گرفته است که رئیس محترم مجلس در گزارششان - در همین سخنرانی امروز - بیان کردند؛ قبلاً هم من گزارش مکتوب را دیده بودم؛ کارهای خوبی انجام گرفته است که انشاءالله با نیت صادق و صالح و با نیت قربت انجام گرفته باشد، قطعاً مقبول درگاه الهی است و امیدواریم که انشاءالله کارهایی که کردید، قرارهایی که گذاشتید، قوانینی که به نفع مردم، به نفع کشور، به نفع اسلام و مسلمین گذراندید، قوانین ماندگاری باشد، عمل بشود، اثر خودش را در جامعه ببخشد؛ مردم آثار کار شما را انشاءالله حس کنند. این آن امیدی است که ما داریم. اصل عرایض ما همینهایی بود که عرض کردیم؛ یعنی در واقع به زبان نصیحتِ به شما، بنده خودم را نصیحت کردم که شاید انشاءالله دل ما تحت تأثیر این حرفها قرار بگیرد و بتوانیم کاری که باید بکنیم انجام بدهیم. چند توصیه هم عرض میکنیم:

 یک توصیه مربوط به نحوهی رفتار دوستان - آقایان و خانمها - در این سال آخر است؛ مراقب باشید که عامل انتخاباتِ آخر سال، بر نحوهی اقداماتی که در این سال میکنید، اثر نگذارد؛ این خیلی مهم است. کاری که انجام میدهید، حرفی که میزنید، تأییدی که میکنید، مخالفتی که میکنید، نطقی که میکنید، تحت تأثیر عامل انتخابات آخر سال نباشد؛ فرض کنیم چنین انتخاباتی وجود ندارد، معیار را همان حق قرار بدهید در این یک سالی که باقی مانده؛ این مطلب اوّل.

 توصیهی دوّم مربوط به برنامهی ششم است؛ (۱۴) برنامهی ششم - که سیاستهایش در مراحل نهایی است و انشاءالله بزودی به دستگاههای مختلف ابلاغ خواهد شد - با دقّت مورد توجّه قرار بگیرد. سال آخر مسئولیت، معمولاً در بخشی از اوقات خود دچار آفت بیحوصلگی است - مخصوص شما هم نیست؛ دولت هم همینجور است - آن آخر کار، یک حالت بیحوصلگی بهشان دست میدهد؛ این آفت، دامان برنامهی ششم را نگیرد. برنامهی ششم مهم است؛ شما در برنامهی ششم دارید برای پنج سال آیندهی کشور، قانون وضع میکنید، آنوقت ممکن است شما نمایندهی مجلس باشید، ممکن است نباشید، امّا قانونتان هست؛ دولتها موظّفند از آن قانون تبعیت کنند، مردم متأثّر از آن قانونند. این قانون را - قانون برنامهی ششم را - با این نگاه تدوین کنید؛ در همهی بخشها: بخشهای اقتصادی، بخشهای فرهنگی، بخشهای خدماتی، بهداشتی و درمانی، بخشهای دفاعی و امنیتی، و امثال اینها. دچار بیحوصلگی نشوید در تدوین قانون برنامهی ششم.

 یک توصیهی دیگر، مسئلهی تعامل است؛ تعامل با دیگر قوا، بخصوص با دولت؛ خب، دولت مسئولیت میانداری را [به عهده دارد]. آنهایی که اهل ورزش باستانیاند، درست توجّه دارند که ما چه عرض میکنیم؛ خب، دیگران هم دارند ورزش میکنند امّا نگاهشان به میاندار گود است. اگر چنانچه دولت رفتار قوی و خوب و موفّقی داشته باشد، دستگاههای دیگر هم خواهینخواهی، حرکتشان حرکت خوبی خواهد بود؛ دولت یک چنین وضعی دارد. لذا تعامل با دولت، به نظر ما یک چیز لازمی است؛ تعامل با همهی قوا، با همهی دستگاههای گوناگون کشور بخصوص با قوّهی مجریه و دولت که این تعامل، مظهر واقعی آن چیزی است که ما اوّل سال به همهی مردم و به شما عرض کردیم: «همدلی و همزبانی». البتّه من به دولت هم همین سفارش را میکنم؛ این سفارش فقط به شما نیست؛ همین سفارش را به رئیسجمهور محترم و به وزرا هم میکنیم امّا شما هم حتماً لازم است که این تعامل را [داشته باشید].

 خب، حالا اگر بخواهیم این تعامل انجام بگیرد، دو سه نکته در ذیل این تعامل وجود دارد که آنها را عرض میکنیم: یکی این است که این تعامل، متوقّف است به حُسنِظن. اگر سوءِظنّ به همدیگر داشته باشیم، تعامل صورت نخواهد گرفت. اگر چنانچه دو نفر که با هم بنا است همکاری کنند، یکی از آنها از اوّل بنا بگذارد که طرف مقابل میخواهد از پشت به او خنجر بزند، خب این تعامل نمیشود؛ تعامل بر مبنای سوءِظن ممکن نیست؛ باید حُسنِظن داشت. تعامل باید با حُسنِظن همراه باشد. بدون حُسنِظن و نیکگمانی به طرف مقابل، امکان این وجود ندارد. البتّه حُسنِظن به معنای خوشباوری نیست؛ به معنای فریبخوری نیست. حواسمان باید جمع باشد؛ همیشه انسان، همهجا و در همهی موارد باید حواسش جمع باشد. بنده توصیه نمیکنم کسی را به اینکه خوشباوری نشان بدهد؛ نه، لکن بنا را بر سوءِظن نباید بگذارند. اینکه ما طرف مقابل را از اوّل متّهم کنیم که بنایش بر فلان کار خلاف است - یا بنایش بر سازش است یا بنایش بر خیانت است یا بنایش بر سوءِاستفادهی شخصی است - این نمیشود؛ با این نگاه، تعامل امکانپذیر نخواهد بود؛ باید با نگاه موافق [تعامل کرد]. این یک نکته در ذیل مسئلهی تعامل.

 نکتهی بعدی این است که تعامل به معنای گروکشی نباشد. ببینید، این یک مرز خیلی باریکی دارد؛ میدانید، بنده در مجلس هم بودهام، من نمایندگی هم کردهام و تجربهی شما را بنده دارم؛ در دولت هم که بودهام و تجربهی دولت را هم دارم. تعامل که میگوییم، معنایش این نیست که بین نماینده و بین وزیر یک نوع گروکشی انجام بگیرد، مثلاً بگوید «وِل کن تا وِل کنم»، (۱۵) اینجوری نباید باشد، هر دو - هم نماینده و هم وزیر - باید نگاهشان به وظیفهی قانونی و مصالح کشور و نگاهشان به این باشد که خدای متعال دارد ما را میبیند؛ تعامل بر این مبنا؛ این هم یک نکته. پس تعامل را با گروکشی اشتباه نباید کرد.

 نکتهی بعدی در مورد تعامل این است که در مجلس، بخصوص در کمیسیونها به وزرا اهانت نشود. بعضی از وزرای محترم به من شکایت میکنند که ما به کمیسیون که میرویم، با یک لحن اهانتآمیزی [برخورد میکنند]؛ من البتّه معتقدم همه با هم برادرند؛ یعنی نگاه سلطنتمآبانه هم نباید داشت که حالا بگوییم «ما عضو دولتیم، ما چنینیم، همه در مقابل ما بایستی خضوع و خشوع کنند»، این قطعاً نیست، امّا متقابلاً هم نگاه تحقیر و اهانت و «ریشت دست من است» و «پدرت را درمیآورم» هم نباید داشت؛ این نگاه هم نگاه درستی نیست؛ با احترام باید برخورد کرد، با ادب باید برخورد کرد؛ ادب در همهی مراحل لازم است. این هم این [توصیه]. خب، پس توصیهی سوّم، مسئلهی تعامل بود.

 توصیهی چهارم، مسئلهی مهمّ اقتصاد مقاومتی است. در مورد اقتصاد مقاومتی، خوشبختانه در کشور همزبانی هست، [امّا] مشکل ما در همدلی است؛ آدم میترسد همزبانی باشد، همدلی نباشد.
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
 پس زبان همدلی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است(۱۶)
خب، این همزبانی هست، همدلی هم باید انجام بگیرد یعنی از بُن دندان به مسئلهی اقتصاد مقاومتی باید باور آورده شود؛ باور کنیم که کلید حلّ مشکلات کشور در داخل است؛ ستون فقراتش هم تقویت تولید داخلی است که حالا این کاری که شما کردید - قانون برداشتن موانع تولید -(۱۷) کار خوبی است و شنیدم - آنطوری که گزارش شد به من - کار کارشناسی شدهی خوبی هم بوده؛ اینها باید دنبال بشود؛ باید همه این را باور کنند. بنده عقیدهام این است که اگر ما توانستیم تولید را در داخل تقویت کنیم، اگر توانستیم از ظرفیتهای داخلی به معنای حقیقی کلمه استفاده کنیم، حلّ مسائل بیرونی آسان خواهد شد؛ حلّ مسئلهی هستهای آسان خواهد شد.

 خب، مسئلهی هستهای بهصورت یک گره درآمده؛ این [مسئله] راهحلهایی دارد، [امّا] آن راهحلها متوقّف به تقویتِ درونی ما است؛ اگر این تقویت در درون انجام بگیرد، آن کار آسان خواهد شد. غیر از مسئلهی هستهای هم سریالهای دیگری در انتظار ما است؛ اینجور نیست که همهی مسائل ما با غرب، با آمریکا، با صهیونیسم، با گردنکلفتهای اقتصادی دنیا فقط همین مسئلهی هستهای باشد؛ این تنها مسئلهی ما نیست؛ دنبالهاش مسائل گوناگون - حقوق بشر و امثاله و امثاله - [هست]؛ حلّ همهی این مسائل آسان خواهد شد، نمیگویم بهخودیخود حل خواهد شد؛ نه، تلاش لازم است امّا حل آن مسائل آسان خواهد شد. اگر چنانچه ما توانستیم این مسئلهی داخلی را حل کنیم. این مسئلهی اقتصاد مقاومتی را در قانون برنامهی ششم کاملاً ببینید؛ در قانون بودجهی سال ۹۵ این را بهطور کامل ببینید.

 البتّه سیاستها ابلاغ شده است، (۱۸) دستگاههای دولتی کارهای زیادی کردند. کارهایی انجام گرفته است امّا نگاه کنید ببینید کجای این جدول ناقص است. بالاخره اگر یک دارویی را تجویز کنند که علاج قطعی فلان بیماری است و این دارو هم مثلاً فرض کنید که پنج جزء دارد، اگر ک جزء از این پنج جزء نبود، این دارو نیست ولو چهار جزء دیگرش باشد؛ باید همهی این اجزاء وجود داشته باشد تا انسان بتواند منتظر شفا و نتیجه باشد. نگاه کنید ببینید کدام قسمت این جدول - بهقولِ فرنگیمآبها این پازل - خالی است و باید پُرش کرد، آن را پیدا کنید. در قانون برنامه، در قانون بودجهی ۹۵ این را کاملاً نگاه کنید.

 خب، البتّه بنده این را میدانم، برادران ما در دولت هم تکرار میکنند که اینکه شما دائم تکرار میکنید چه و چه، خب ما دچار کمبود منابعیم. بله، بنده هم میدانم که ما دچار کمبود منابعیم و تحریم هم تأثیر داشته است در این کمبود منابع - این را ما شکی نداریم - لکن وقتی انسان کمبود منابع دارد، باید چکار کند؛ باید دو دستی به سر خودش بزند؟ باید شیون کند؟ نه، راه علاج پیدا کنید. راه علاج دارد؛ یکی از راههای علاج صرفهجویی است، صرفهجویی کنید؛ در تقسیم و توزیع منابع داخلی، اولویتها را رعایت کنید؛ اینها راه علاج است. بنبستی وجود ندارد. کمبود منابع، مشکل ما است، نه گره بازنشدنی ما؛ یک مشکلی است، این مشکل را باید برطرف کرد؛ خب این راهحل دارد. ما الان پولها را گاهی در جاهایی خرج میکنیم که نباید در آنجاها خرج بشود. بعضی از دستگاهها را ما میشناسیم - بنده از نزدیک بعضی از دستگاهها را میشناسم - که توانستهاند خدمات خودشان را به چند برابر افزایش بدهند بدون اینکه یک قِران به بودجهی اینها اضافه شده باشد؛ با مدیریت درست، با نگاه درست، با کم کردن از مصارف زائد؛ که این البتّه، هم شامل دولت است، هم شامل مجلس است، هم شامل نیروهای مسلّح است. غیر از نیروهای مسلّح هم داریم [بهصورت] موردی، امّا در بخشی از نیروهای مسلّح هم در یکجاهایی دیدیم که تواناییهایشان و کارکردشان مضاعف شد، بدون اینکه بودجهشان اضافه بشود؛ یعنی میشود این کار را کرد. پس بنابراین این کمبود منابع هم نباید برای ما بهانهای بشود برای اینکه بگوییم نمیشود کار کرد؛ نه، اگر انضباط مالی وجود داشته باشد، همهچیز قابل حل است. این چیزها هم قابل حل است. البتّه تکرار میکنم این انضباط مالی مخصوص دولت نیست؛ مجلس هم همینجور است، جاهای دیگر هم همینجورند؛ همه باید انضباط مالی داشته باشند.

 مطلب دیگری که عرض میکنیم، راجع به مواضع اصولی در مجلس شورای اسلامی است. بحمدالله مواضع اصولی مجلس، خوب است. اشاره هم کردند رئیس محترم مجلس، همینجور است؛ بنده هم میشنوم، میبینم، مشاهده میکنم که وقتی مسائل اساسی و اصولی و آن چیزهایی که مبانی اصلی نظام و انقلاب اسلامی است مطرح میشود، مواضع مجلس، مواضع قابل قبول، مثبت و بعضاً کاملاً پیشرفته است؛ این باید باشد، این در همهی مجالس باید باشد. شاکلهی مجلس شورای اسلامی باید بنای مرتفع مواضع اصولی باشد. معیار هم، فرمایشات امام و وصیتنامهی امام و همین بیستوچند جلد بیانات امام است؛ این معیار است. نگاه کنیم ببینیم مجموعهی بیانات امام چه رفتاری را، چه جهتگیریای را برای انقلاب و برای نظام جمهوری اسلامی ترسیم میکند؛ روی این مواضع بایستی ایستاد؛ باید شاکلهی مجلس این باشد. اگر این شد، آنوقت در پرتگاه هولناک فرو غلتیدن در نظام سلطه ما دچار نخواهیم شد؛ در یک چنین پرتگاه هولناکی فرو نخواهیم غلتید؛ والّا اگر این نشد، خطرات در این زمینه زیاد است.

 آخرین مطلب هم این است که در مورد مسائل هستهای، مواضع، همان چیزهایی است که ما علناً اظهار کردیم، همان چیزی که گفتهایم. البتّه بعضی چیزها هست که انسان اینها را در علن اظهار نمیکند، بهطور خصوصی اظهار میکند - مواردی از این قبیل هست؛ همهی حرفها [را نمیشود علناً گفت]؛ «لَیسَ کلُّ ما یعلَم یقال» - لکن آن چیزهایی که علناً گفته شده، دقیقاً همان چیزهایی است که به مسئولین هم همانها گفته شده؛ هم زباناً گفته شده، هم کتباً گفته شده؛ مواضع اساسی نظام اینها است. و ما معتقدیم که برادران ما مشغول کارند، مشغول تلاشند، واقعاً عرق میریزند، در این زمینهها دارند کار میکنند؛ بایستی انشاءالله به امید خدا و با توکل به خدای متعال بر همین مواضع پافشاری کنند و بتوانند آن چیزی که مصلحت کشور و مصلحت نظام است، انشاءالله تأمین کنند.

 امیدواریم خداوند متعال به شماها توفیق بدهد، و بتوانید انشاءالله از این فرصت خوب برای کسب رضای الهی استفاده کنید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 

۱) این دیدار به مناسبت شروع چهارمین سال دورهی نهم مجلس شورای اسلامی برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظّمٌله، آقای علی لاریجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی) گزارشی ارائه کرد.
۲) آیات ۳۰ تا ۳۶ سورهی فصّلت با تلاوت آقای قاسم رضیعی.
۳) سورهی فصّلت، بخشی از آیهی ۳۱
۴) مفاتیح الجنان، بخشی از مناجات شعبانیه
۵) سورهی فاطر، بخشی از آیهی ۱۰
۶) عماد خراسانی
۷) مصباحالمتهجّد، ج ۱، ص ۲۷۰
۸) صحیفهی سجّادیه، دعای ۴۰
۹) سورهی انعام، بخشی از آیهی ۹۳
۱۰) سورهی فصّلت، آیهی ۳۲
۱۱) سورهی سبأ، بخشی از آیهی ۳
۱۲) از جمله، سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۱۸
۱۳) سعدی
۱۴) برنامهی ششم توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱۴۰۰ - ۱۳۹۵)
۱۵) خندهی حضّار
۱۶) مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اوّل (با اندکی تفاوت)
۱۷) لایحه رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی کشور، در اوّل اردیبهشت ۱۳۹۴ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
۱۸) ابلاغ سیاستهای کلّی اقتصاد مقاومتی (۱۳۹۲/۱۱/۳۰)
سید گمنام
پس از برگزاری مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان و اهدای سردوشی و رژه
۱۳۹۴/۰۲/۳۰

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ (۱)
و صلّی الله علی محمّد و ءاله الطّاهرین‌

 تبریک عرض میکنم به شما جوانان عزیز و فرزندان و نور چشمان گرامی ملّت ایران؛ هم جوانانی که امروز به کسوت مقدّس پاسداری درآمدند و هم کسانی که سردوشی گرفتند و وارد این مرحله‌ی پُرافتخار شدند. تشکّر میکنم از برنامه‌های ابتکاری و زیبا و پُرمغز این میدان؛ آرایش میدان و برنامه‌های آن، هم زیبا بود، هم پُرمضمون بود و هم نو و ابتکاری بود. در همه‌ی مسائل زندگی - در دانش، در مدیریّت، در پیشبرد سبک زندگی، در حفظ ارزشهای انقلابی؛ در همه‌ی مسائل مهم - همین چند نکته، هم لازم است و هم ممکن؛ هم باید نوآوری و ابتکار را در همه‌ی کارها مورد توجّه جدّی قرار داد، هم زیبایی و چشم‌نوازی را، هم پُرمغز بودن و پُرمضمون بودن را؛ از کارهای سطحی در همه‌ی مسائل زندگی و مهمّ کشور باید صرف‌نظر کرد و به کارهای عمیق، پُرمغز و ماندگار توجّه کرد.

 خدا را شکر میکنیم که این شجره‌ی طیّبه، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، امروز به مرحله‌ی قابل قبولی از توانایی‌ها و پیشرفتها و بلوغ فکری و عملی رسیده است. بحمدالله روزبه‌روز شما پیش رفتید؛ روزبه‌روز ظاهر و باطن را تکامل بخشیدید. خود این دانشگاه یکی از نشانه‌های تکامل حرکتِ رو به جلوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. جوانان عزیز، فرزندان عزیز من! توجّه داشته باشید که عقبه‌ی دانشگاه شما فتح خرّمشهر است، عملیّات فتح‌المبین است، عملیّات فاو است، عملیات کربلای پنج است؛ عقبه‌ی فراهم‌آورنده‌ی زمینه‌ی این پیشرفتها آن مجاهدتها است، آن فداکاری‌ها است، آن انوار درخشانی است که در جبهه‌ها به‌وسیله‌ی پیش‌کِسوت‌های شما درخشید، چشمها را خیره کرد، کشور را به حرکت درآورد، محیط زندگی جمهوری اسلامی ایران را و مردم عزیز این کشور را متناسب با هدفها و آرمانها کرد.

 امروز دنباله‌ی حرکت انقلاب عظیم اسلامی، پرچم دست شما است. کدام پرچم؟ پرچم «گفتمان نوین اسلامی» که برای سعادت بشریّت کارگشا و رهنما است. این را همه بدانند؛ گفتمان اسلامی برای همه‌ی انسانها و برای انسانیّت راهگشا است. این گفتمان، در اختیار جوانانِ امروز است؛ این گفتمان نو و پُرکشش و پُرجاذبه را انقلاب اسلامی به رهبری امام بزرگوار ما به‌وجود آورد، آن را در اختیار این ملّت قرار داد؛ این ملّت هوشمند، هوشیار، قدردان، آن را گرفتند و مغتنم شمردند، از آن پاسداری کردند تا امروز؛ و فداکاری ملّت ایران که یکی از مهم‌ترین مظاهر آن، دفاع مقدّس بود، توانست امروز این پرچم را بلند کند.

 در مقابل این پرچم، در مقابل این گفتمان گفتمان جاهلیّتِ امروز دنیا است. گفتمان اسلامی، طرف‌دار عدالت است، طرف‌دار آزادی بشر است، طرف‌دار از بین رفتن زمینه‌های استکبار و استعمار است، طرف‌دار نابودی نظام سلطه در همه‌ی جهان است؛ یعنی در دنیا دو جناح سلطه‌گر و سلطه‌پذیر وجود نداشته باشد؛ این گفتمان نظام اسلامی است؛ این همان پرچمی است که دست شما است. نقطه‌ی مقابل آن، یک گفتمان ظالمانه، زورگویانه، متکبّرانه و خودخواهانه است از سوی قدرتهای انحصارطلب عالم، قدرتهای سلطه‌گر عالم که متّکی به بنگاه‌های اقتصادی بزرگ جهانند؛ همیشه‌ی دنیا بوده‌اند، امروز هم هستند؛ در گذشته با صراحت و وقاحت آشکار زبانی، حقیقت خودشان را نشان میدادند؛ امروز در پوششهای گوناگون الفاظ زیبا، مثل حقوق بشر، مثل عدم خشونت و امثال اینها، منافقانه و ریاکارانه کار خودشان را پیش میبرند؛ امّا چشمان تیزبین ملّتها میتواند تشخیص بدهد؛ میتواند این دو گفتمان را در مقابل هم ببیند. این دو گفتمان با هم آشتی نمیکنند، این دو گفتمان به هم نزدیک نمیشوند؛ نمیتوانند آشتی کنند. یک گفتمان گفتمان ظلم و ستیزه‌گری با مظلومان و ملّتها است؛ یک گفتمان گفتمان حمایت از مظلومان و مقابله‌ی با ظالمان است؛ اینها چطور میتوانند دست به هم بدهند؟ چطور میتوانند به هم نزدیک بشوند؟ و امروز دنیا این را میداند، دنیا این را میفهمد.

 دشمنان ما در تبلیغات خودشان سعی میکنند وانمود کنند جمهوری اسلامی منزوی است. جمهوری اسلامی منزوی نیست؛ جمهوری اسلامی از آغاز پیدایش تا امروز در دل ملّتهای عالم جا داشته است. بله، هرجا تبلیغات باشد، سیاه‌نمایی باشد، سیاه‌کاری باشد، ممکن است یک حقیقتی مکتوم بماند، امّا برای مدّت محدودی مکتوم خواهد ماند. شما نگاه کنید از اوّل انقلاب تا امروز، هرکدام از رؤسای جمهوری اسلامی ایران به کشورهای دیگر مسافرت کردند و با ملّتها مواجه شدند، ملّتها شیفتگی خودشان را در رفتار خودشان و در گفتار خودشان نشان دادند. این مخصوص یک دوره نیست؛ از اوّل انقلاب تا امروز این‌جور بوده است؛ هم در شمال آفریقا، هم در اواسط آفریقا، هم در منطقه‌ی غرب آسیا - که غربی‌ها اصرار دارند اسمش را خاورمیانه بگذارند - هم در منطقه‌ی شرق آسیا در منطقه‌ی شبه‌قارّه، حتّی در کشورهای مجاور با کشورهای اروپایی، هرجا رؤسای جمهوری اسلامی ایران رفتند و اجازه داده شد و خودشان همّت کردند که با مردم روبه‌رو بشوند، مردم آن کشورها اظهار شیفتگی کردند. امروز در همه‌جای دنیا این‌جوری است.

 امروز نام شما، نام ملّت ایران در دنیا و در میان ملّتها و در میان آزادگان عالم نام بلند و افتخارآمیزی است. [در میان] دولتها چطور؟ دولتها هم همین‌جور؛ دولتها هم تشکیل‌شده‌ی از انسانها است. آنهایی که خیلی سیاه‌دل و تیره‌روز و سیه‌روی نباشند، آنهایی که غرق در شهوات نباشند، آنهایی که نوکری استکبار را از دل و جان قبول نکرده باشند هم اعتراف میکنند، اقرار میکنند به عظمت ملّت ایران و عظمت آن نظامی که توانسته است این ملّت را این‌جور پیش ببرد. در اجتماعاتی که در کشور ما تشکیل شده است - چه در کنفرانس اسلامی،(۲) چه در اجتماع غیرمتعهّدها(۳) - بیشترین سران و مسئولان برجسته‌ی جهان در اینجا گرد آمدند، اظهار علاقه‌مندی کردند. گفته میشود ایران منزوی است! منزوی آن کسانی هستند که فقط با زور، فقط با پول، فقط با دلار میتوانند دلهایی را به خودشان جذب کنند؛ نه پیامشان، نه اظهارشان، نه عملشان هیچ جاذبه‌ای را در دنیا به‌وجود نمی‌آورد. جوانان عزیز من، فرزندان عزیز ملّت ایران! این شما هستید با این پرچم پُرافتخار. در این دانشگاه و در همه‌ی نقاط کشور در بخشهای مختلف، جوانان ما مؤمنانه در این راه حرکت میکنند.

 ما عزّت خود را که به‌وسیله‌ی اسلام و نظام اسلامی و حرکت انقلابی و نگاه انقلابی و آرمانهای انقلابی به‌دست آمده است، از دست نخواهیم داد. امروز دشمنان مشغول چالش هستند و هر روزی یک‌جور چالشی را در مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار میدهند؛ ما ابائی نداریم، ما بیمی نداریم. اگر ما جسم بی‌جان و بی‌تحرّکی بودیم، علیه ما چالشی وجود نداشت؛ ما متحرّکیم، ما زنده‌ایم، ما روبه‌رشدیم، ما فعّالیم، بنابراین باید انتظار داشته باشیم که در مقابل ما چالش به‌وجود بیاید و با قدرت، با توکّل به خدای متعال، با اعتماد به وعده‌ی الهی و با تکیه‌ی به نفس و اعتماد به نفس از این چالشها عبور خواهیم کرد. دشمنان ما بد فهمیدند، ملّت ایران را بد شناختند، مسئولین جمهوری اسلامی را درست نشناختند که حرف زور میزنند. در همین قضایای مذاکرات مربوط به مسائل هسته‌ای زورگویی میکنند، حرف میزنند؛ این نشانه‌ی آن است که ملّت را نشناخته‌اند؛ نشانه‌ی آن است که دولت ما را نشناخته‌اند؛ دولت ما هم تسلیم نخواهد شد، دولت ما هم جزو ملّت است، از سر همین ملّت است، برآمده‌ی از میان همین ملّت است، با همین آرمانها پیش رفته‌اند، با همین آرمانها رشد پیدا کرده‌اند. هرچه یک دولتی، یک ملّتی، مسئولینی در مقابل این دشمن عقب‌نشینی کنند، آنها جلو می‌آیند؛ آنها زیاده‌طلبند؛ آنها جز به استکبار و استعمار و سلطه‌ی بر ملّتها به چیزی قانع نیستند؛ هرچه بتوانند جلو می‌آیند؛ باید دیواره‌ی مستحکمی از عزم و توکّل و اقتدار ملّی در مقابل آنها به‌وجود آورد.

 حالا در همین مذاکرات باز حرفهای تازه‌ای میزنند. [مثلا] بازرسی‌ها، گفتیم که اجازه نمیدهیم از هیچ‌یک از مراکز نظامی هیچ بازرسی‌ای از سوی بیگانگان صورت بگیرد. میگویند بایستی ما بیاییم با دانشمندان شما مصاحبه کنیم یعنی در واقع بازجویی کنیم. ما اجازه نمیدهیم به حریم دانشمندان هسته‌ای ما و دانشمندان در هر رشته‌ی حسّاس و مهمّی، اندک‌اهانتی بشود. من اجازه نمیدهم بیگانگان بیایند با دانشمندان ما، با فرزندان برجسته و عزیز ملّت ایران که این دانش گسترده را به اینجا رسانده‌اند، بخواهند بنشینند حرف بزنند. در دنیا هیچ عاقلی اجازه نمیدهد، هیچ دولتی اجازه نمیدهد؛ دانشمندانشان را مخفی میکنند، نمیگذارند اسمهایشان را هم کسی بفهمد. دشمن پُررو و وقیح توقّع دارد اجازه بدهند راه را باز کنند و بیایند با دانشمندان ما، با اساتید ما، با محقّقین ما گفتگو کنند، مذاکره کنند. درباره‌ی چه؟ درباره‌ی یکپیشرفت اساسی بومی علمی در کشور. این اجازه مطلقاً داده نخواهد شد؛ این را هم دشمنان بدانند، هم کسانی که منتظرند ببینند تصمیم نظام جمهوری اسلامی چه میشود، بدانند.

 مسئولین عزیز ما که در این میدان با شجاعت حرکت میکنند، بدانند تنها راه مقابله‌ی با دشمن وقیح، عزم راسخ و عدم انفعال است؛ اینها باید بتوانند پیام ملّت ایران و عظمت ملّت ایران را در مذاکرات نشان بدهند. همه‌ی ما - هرکدام و در هرجا - کسانی هستیم که به برکت انقلاب اسلامی این توفیق را پیدا کردیم مسئولیّتی داشته باشیم. پیش‌کِسوت‌های شما - شما به‌عنوان یک جوان دانشجوی درس‌خوانِ دارای آرزوهای بلند - در بخشهای مختلف، همه‌ی اینها این افتخار را دارند که برای نظام اسلامی، برای رسیدن به آن اهداف و آرمانهای بلند دارند تلاش میکنند؛ خدمتگزاری میکنند؛ همه خدمتگزاریم؛ این حقیر هم خدمتگزار همه‌ی شما هستم. همه‌ی ما وظیفه داریم در مقابل زورگویی دشمن، در مقابل وقاحت دشمن، در مقابل توقّعات بیجای دشمن و در مقابل توطئه‌های دشمن با کمال قدرت و استقامت بِایستیم.

 بنده خبرهایی دارم از اینکه دشمنان ما با همراهی برخی از مسئولان سفیه منطقه‌ی خلیج‌فارس - نه همه‌شان، بعضی - درصدد هستند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند. پاسداران انقلاب اسلامی و همه‌ی پاسداران حریم امنیّت ملّی در سازمانهای مختلف بیدارند، هوشیارند. این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود.

 این راه روشنی است، این راه گشوده و گشاده‌ای است، این افق آشکاری در مقابل ملّت ایران است که ملّت ایران دارد با کمال امیدواری بحمدالله این راه را طی میکند؛ البتّه پیمودن راه‌ها به سوی هدفهای بزرگ خستگی‌هایی دارد، هزینه‌هایی دارد، مشکلاتی دارد. آن کسانی که انسانهای لایق در طول تاریخ شمرده شده‌اند، آن ملّتهایی که مدال لیاقت از تاریخ گرفته‌اند، آنهایی هستند که از مشکلات خسته نشدند، در مقابل چالشها به زانو درنیامدند، در مقابل دشمنان زورگو عقب‌نشینی نکردند، حصار مستحکم عزم و اراده‌ی ملّی را در مقابل هرگونه تجاوزی - تجاوز زبانی، تجاوز عملی، تجاوز سخت، تجاوز نرم - در مقابل همه‌ی این تجاوزها نشان دادند. ملّت ایران از جمله‌ی این ملّتها است؛ ۳۵ سال است که ملّت ایران در این راه دارد میرود؛ امروز شما جوانان عزیز، میوه‌های نورسیده‌ی این عرصه هستید؛ ان‌شاءالله این بار سنگین را شما و دیگر جوانانی که در سرتاسر کشور مشغول کارند، مشغول تلاشند، مشغول تحصیلند، بر دوش بگیرید؛ ان‌شاءالله این امانت را بهتر از ماها، بهتر از نسل پیش از خودتان به پیش ببرید و چشم شهیدان عزیز و بزرگوار ما را در پیشگاه الهی و در ملکوت الهی روشن کنید.

 پروردگارا! به محمّد و آل محمّد رحمت و برکت خود را بر ارواح طیّبه‌ی شهدای گران‌قدر ما و بر روح مطهّر امام بزرگوار ما نازل بفرما. پروردگارا! رحمت و برکتت را بر این دلهای جوان، بر این انسانهای پاکیزه نازل بفرما. پروردگارا! در این ماه شعبان و در ماه رمضان که در پیش است، توفیق بندگی روزافزون و تقرّب روزافزون به این جوانان عنایت فرما.
 والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته‌


۱) قبل از شروع بیانات معظّمٌ‌له، سردار سرلشکر محمّدعلی جعفری (فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و سردار دریادار مرتضی صفّاری (فرمانده دانشگاه امام حسین (ع)) گزارشی ارائه کردند.
۲) هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی که طی روزهای ۱۸ تا ۲۰ آذر ۱۳۷۶ با حضور سران بیش از ۵۵ کشور در تهران برگزار شد.
۳) شانزدهمین نشست غیرمتعهّدها که طی روزهای ۵ تا ۱۰ شهریور ۱۳۹۱ با حضور سران بیش از صد کشور در تهران برگزار شد.
سید گمنام

بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى

به‌مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم (صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
۱۳۹۴/۰۲/۲۶

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(۱)
و صلّی‌الله علی محمّد و آله الطّاهرین‌
 تبریک عرض میکنم این عید بزرگ و تاریخی و بی‌نظیر را به همه‌ی شما حضّار محترم و میهمانان عزیز و به همه‌ی ملّت ایران و به عموم مسلمانان جهان و همچنین به همه‌ی انسانهایی که دلشان برای عدالت و انسانیّت و آزادی میتپد. بعثت عیدی برای همگان است و نه فقط برای مسلمانان. جشن بعثت و بزرگداشت روز مبعث در واقع عمدتاً برای این است که مضمون بعثت را بازخوانی کنیم و از آن درس بگیریم؛ هدف این است. ما به درسهای بعثت برای همیشه نیازمندیم؛ بعثت فقط یک حادثه‌ی تاریخی برای یک برهه‌ی معیّنی از زمان نبود؛ برای همه‌ی دوران تاریخ است.

آنچه من امروز به‌طور کوتاه از این مجموعه‌ی عظیمِ درسهای بعثت میخواهم انتخاب و عرض بکنم، این است که بعثت برای مقابله‌ی با «جاهلیّت» آمد. جاهلیّت در ادبیات اسلامی، دوران قبل از طلوع نبوّت پیامبر مکرّم است. نباید تصوّر کرد که این جاهلیّت، مخصوص جزیرةالعرب و عربهای مکّه و حجاز و بقیّه‌ی نقاط بود؛ نه، آن جاهلیّتْ عمومیّت داشت؛ ایرانِ آن روز هم غرق در جاهلیّت بود، امپراتوری رومِ آن روز هم غرق در جاهلیّت بود؛ اسلام و بعثت پیامبر برای مقابله‌ی با همه‌ی این جاهلیّت پدید آمد. جاهلیّت فقط به معنای فقدان علم نیست؛ در تعبیرات اسلامی و در ادبیات اسلامی، جاهلیّت معنای بسیار وسیع‌تری دارد؛ بخشی از جاهلیّت، فقدان علم و نداشتن علم است امّا جاهلیّت به معنای وسیع عبارت است از غلبه و حاکمیّت نیروی شهوت و غضب انسانی بر محیط زندگی؛ این میشود جاهلیّت. جاهلیّت یعنی جوامع انسانی، تحت تأثیر تمایلات شهوی و غضبیِ عمدتاً فرمانروایان خود به شکلی دربیاید که فضائل در آن گم بشود و رذائل حاکم بشود؛ این میشود جاهلیّت.

یک عرصه‌ی وسیعی از گمراهی در زندگی مردم جاهلی وجود داشت: از یک طرف مهارگسیختگیِ شهوات نفسانی، شهوات جنسی و امثال آن - حالا شما همین محیط جزیرةالعرب را نگاه کنید؛ بقیّه‌ی محیطها هم همین‌جور بود؛ به شکل مهارگسیخته‌ای غرق در شهوات بودند و هرکسی میتوانست، شهوت‌رانی میکرد - و از آن طرف، همین انسانهای تابع شهوت خود، در مقام قساوت و ویرانگری و خون‌ریزی، باز تا نهایت حدّومرزی که قابل تصوّر است میرفتند، یعنی کودکان خودشان را میکشتند؛ قَد خَسِرَ الَّذینَ قَتَلوا اَولادَهُم(۲) - کسانی که اولاد خود را به قتل میرساندند - سَفَهًا بِغَیرِ عِلم؛(۳) این از روی سفاهت است؛ این سفاهت همان جاهلیّت است. قساوت تا اینجا میرسد که کودک مردم که هیچ، زن و بچّه‌ی بی‌گناه دیگران که هیچ، بر فرزند خود هم ترحّم نمیکند! این میشود جاهلیّت. از آن طرف شهوت، از این طرف غضب؛ آن‌وقت محیط زندگی، اسیر این دو احساس سرکشِ بی‌مهار قرار میگیرد. اسلام آمد این وضعیّت را دگرگون کند. البتّه عیناً همین در دربارهای ایرانِ ساسانی هم بود، در دربارهای امپراتوریِ روم هم بود، در بقیّه‌ی جاهایی هم که امپراتوری‌ها و دربارها و حکمرانی‌های ظالمانه و طاغوتی بود وجود داشت. اسلام در مقابل همه‌ی این واقعیّت زشت قد برافراشت؛ لِلعلَمینَ نَذیرًا؛(۴) همه‌ی جهان را مخاطب هشدار خود قرار داد؛ این پیام اسلام است.

جاهلیّت، امروز هم در دنیا وجود دارد؛ ما باید چشممان را باز کنیم و جاهلیّت را بشناسیم؛ امروز هم عیناً همین معنا وجود دارد؛ شهوت‌رانیِ بی‌حساب، بی‌مهار، بی‌منطق. امروز منطق شهوت‌رانی در دنیای غرب «تمایل» است؛ میگوییم چرا همجنس‌بازی را، همجنس‌گرایی را ترویج میکنید؟ میگویند خب، این یک تمایل بشری است؛ این منطقشان است! همینها که در عرصه‌ی شهوت‌رانی و عدم رعایت هیچ خطّ قرمزی در باب شهوات جنسی و شهوات گوناگون بشری ایستادگی و توقّف نمیکنند و پیش میروند، نوبت به قساوت که میرسد، همان وضعیّت را انسان اینجا هم مشاهده میکند: انسانها را میکُشند، بی‌گناه‌ها را میکُشند، بدون هیچ جرمی ملّتها را مورد سرکوب قرار میدهند؛ این جاهلیّتی است که امروز وجود دارد؛ جاهلیّت مدرن. فرق این جاهلیّت با جاهلیّت صدر اوّل - جاهلیّت اولی‌ به تعبیر قرآن - این است که امروز جاهلیّت، مسلّح و مجهّز است به سلاح علم، به سلاح دانش؛ یعنی علم که مایه‌ی رستگاری انسان باید باشد، وسیله‌ای شده است برای تیره‌روزی انسان، برای بدبختی جوامع بشری. آن کسانی که امروز به دنیا دارند زور میگویند، با تکیه‌ی به فراورده‌های دانش خود است که دارند زور میگویند؛ این سلاحی که دارند ساخته‌شده و فراورده‌ی دانش است، ابزارهای اطّلاعاتی که دارند، ابزارهای امنیّتی که دارند، ابزارهای عظیم تبلیغاتی که دارند، اینها فراورده‌های علم است؛ همه‌ی آنها در خدمت همان شهوت و غضب است. این وضع امروز دنیا است. جامعه‌ی اسلامی با یک چنین واقعیّتی مواجه است و این را دنیای اسلام باید احساس کند، باید درک کند.

امروز جاهلیّت بازتولید شده است؛ با توان بسیار بالا، با خطر صدها بلکه هزارها برابرِ جاهلیّت روزهای اوّل و دوران اوّل اسلام. البتّه اسلام هم بحمدالله امروز مجهّز شده است. نیروی عظیم اسلامی با استفاده‌ی از ابزارهای گوناگون، امروز در دنیا گسترده است. و امید موفّقیّت، امید غلبه‌ی بر ترفند دشمنان امید کمی نیست؛ امید بالایی است؛ چیزی که لازم است در درجه‌ی اوّل «بصیرت» است و در درجه‌ی دوّم «عزم و همّت»؛ این چیزی است که ما ملّتهای مسلمان به آن احتیاج داریم.

 خب، امروز دنیای اسلام حقّاً و انصافاً گرفتار است. شما نگاه کنید وضعیّت کشورهای اسلامی منطقه‌ی خود ما را، از پاکستان و افغانستان بگیرید تا سوریه و لبنان و فلسطین، و از یمن بگیرید تا لیبی؛ این کشورهای اسلامیِ منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا، امروز گرفتاری‌های زیادی دارند: گرفتاریِ ناامنی دارند، گرفتاری برادرکُشی دارند، گرفتاری تسلّط گروه‌های از خدا بی‌خبر دارند و پشت سر همه‌ی اینها هم گرفتار نقشه‌های استکباری قدرتهای بزرگ و در رأس آنها آمریکا هستند که به اسم حفظ منافع خودشان وارد میدانها میشوند و هر کاری که دلشان میخواهد - همان شهوت و غضب - انجام میدهند؛ یعنی انسانهای بی‌گناه را میکُشند، از گروه‌های نابِکار حمایت میکنند.

تبلیغاتشان هم تبلیغات انصافاً وسیعی است و همه‌ی اینها را در پوششهایی میگنجانند. این سیاستمدار معروف نسل قبل انگلیس، چرچیل - که ما ایرانی‌ها با اسم چرچیل خیلی آشنا هستیم - یک حرفی دارد که در این حرف، طنز عجیبی نهفته است؛ او میگوید که «راستی» آن‌قدر عزیز است که باید انسان حتماً آن را در پوششی از دروغ بپیچاند و محفوظ بدارد! ببینید، این منطق است! دروغ، تبلیغ خلاف واقع، سخن درستْ نقطه‌ی مقابل حقیقت؛ این آن چیزی است در سیاستهای غربی‌ها انسان مشاهده میکند.

امروز آمریکایی‌ها ادّعا میکنند میخواهند با تروریسم مبارزه کنند، درحالی‌که خطرناک‌ترین گروه‌های جرّار تروریستی را خود اینها به‌وجود آوردند؛ داعش را چه کسی به‌وجود آورد؟ خودشان اعتراف میکنند که در ایجاد داعش نقش و سهم اصلی را داشته‌اند. گروه‌های خُرد و ریزودرشت دیگر - از قبیل داعش - را چه کسی به جان عراق و سوریه و بقیّه‌ی نقاط انداخت؟ این گلوله‌ها و این ابزارها و این دلارهایی که در جیب این انسانهای جنایتکار و آدم‌کش میرود، از کجا می‌آید؟ این پولها از کجا می‌آید؟ این کسانی که به دستور سیاستهای آمریکا گروه‌های تروریستیِ جرّار خطرناکِ منطقه را پشتیبانی میکنند، چه کسانی هستند؟ آیا تردیدی وجود دارد در اینکه دست استکبار در ایجاد تروریسم و در ترویج تروریست‌ها و در کمک به آنها و پشتیبانی آنها در منطقه‌ی ما بیشترین نقش را داشته است؟ در همه‌ی نقاط این منطقه که انسان نگاه میکند، این سَرانگشت خبیث دشمنان را در تولید حادثه‌ی تروریسم مشاهده میکند. دولت جعلی صهیونیست را که فلسطین را آن‌جور در غزّه و در منطقه‌ی ساحل غربی مورد فشار قرار داده است، چه کسی پشتیبانی میکند؟ چه کسی حمایت میکند؟ چه کسی جادّه را برای آنها صاف میکند؟ چه کسی پشت سر آنها می‌ایستد؟ قدرتهای غربی هستند که در رأس آنها هم آمریکا است؛ آن‌وقت در شعارهایشان، اظهارشان این است که ما با تروریسم مخالفیم، ما با داعش مخالفیم؛ و دروغ میگویند، خلاف واقع میگویند. این جاهلیّت است؛ این همان جاهلیّتی است که امروز در دنیا وجود دارد.

ما باید بیدار باشیم. برادران عزیز، ملّت عزیز ایران، امّت بزرگ اسلامی، زمام‌داران کشورها! بدانید که ما میتوانیم در مقابل این جاهلیّت بِایستیم. امروز سیاستهای خباثت‌آلود استکبار در منطقه‌ی ما ایجاد جنگهای نیابتی است؛ برای منافع خودشان، کشورهای منطقه را یا گروه‌هایی در داخل کشورها را تحریک کنند و وادار کنند که به جان هم بیفتند و آنها منافع خودشان را دنبال کنند؛ جیب کمپانی‌های اسلحه‌سازی را پر کنند، سیاستهای اقتصادیِ اقتصاد نزدیک به ورشکستگی خودشان را ترمیم کنند؛ هدف آنها این است؛ ما باید بیدار باشیم.

راجع به منطقه‌ی خلیج‌ فارس حرف میزنند. امنیّت منطقه‌ی خلیج‌ فارس منفعت مشترک کشورهای خلیج‌ فارس است؛ ما کشورهای حول‌وحوش خلیج‌ فارس منفعت مشترکی داریم، ما همسایه‌ایم، امنیّت اینجا به نفع همه‌ی ما است؛ اگر خلیج فارس امن باشد، همه‌ی ما از این امنیّت استفاده میکنیم و اگر ناامن باشد، برای همه ناامن است؛ خلیج فارسِ ناامن، برای همه ناامن خواهد بود؛ [امّا] آن کسانی که باید این امنیّت را حفظ کنند، کسانی هستند که خلیج فارس مال آنها است، متعلّق به آنها است، خانه‌ی آنها است؛ آمریکا چه‌کاره است که بیاید اینجا درباره‌ی مسائل خلیج‌ فارس اظهار نظر بکند، یارگیری بکند. آنها دنبال امنیّت نیستند، دنبال منافع خودشان هستند و [اگر] لازم بدانند یک نقطه را ناامن کنند میکنند و از ناامن‌کننده حمایت میکنند.

خب، یمن ناامن شد، یمن میدان کشتار کودکان و زنان شد، این ناامنی نیست؟ چه کسی این ناامنی را دارد پشتیبانی میکند؟ آمریکا. متأسّفانه عامل، کشورهای مسمّای به مسلمانی‌اند، کشورهای منطقه‌اند امّا اینها فریب خورده‌اند؛ پشتیبان او است، طرّاح او است؛ آن کسی که تروریسم را ترویج میکند آنها هستند.

 آن‌وقت میگویند ایران تروریسم را [حمایت میکند]. ما با تروریسم مبارزه کردیم، ما به تروریسم سیلی زدیم. تروریسم در داخل کشور ما با پول دشمنان ما و با نقشه‌ی آمریکا سر بلند کرد، [امّا] ملّت ایران با مشت به فرق تروریست در داخل کشور کوبید و بعد از این هم همین خواهد بود.

ما در داخل کشور خودمان، در عراق، در سوریه، در لبنان با کسانی که علیه تروریسم میجنگیدند همکاری کردیم، کمکشان کردیم، بازهم میکنیم؛ ما مقابل تروریسم هستیم. خطرناک‌ترین و خبیث‌ترین تروریست‌های این منطقه صهیونیست‌ها هستند؛ ما با صهیونیست‌ها مواجه‌ایم و مقابلیم. به ما میگوید ایران از تروریسم حمایت میکند! شما از تروریسم حمایت میکنید؛ آمریکا حامی دولت تروریستی صهیونیست است؛ آمریکا داعش را به‌وجود آورد؛ آمریکا داعش را حمایت کرد؛ شما از تروریستهایی که در سوریه آدم میکُشند، آدم زنده را آتش میزنند، سینه‌ی مرده را میشکافند، قلبش را بیرون میکِشند و به دندان میکِشند، حمایت کردید؛ شما اینها را پشتیبانی کردید، شما به اینها دلگرمی دادید؛ هواپیماهای بی‌سرنشین شما در پاکستان و در افغانستان خانه‌های مردم را ویران کردند، مجالس عروسی مردم را عزا کردند - که در عراق هم همین اتّفاق افتاد - این کارها را شما دارید میکنید؛ تروریسم مال شما است؛ تروریست شما هستید. میگوید ایران تروریست [را حمایت میکند]؛ [کار] تروریستی کار شما است؛ ما با تروریسم مخالفیم و با هر تروریستی مبارزه خواهیم کرد. ما از هر مظلومی حمایت خواهیم کرد؛ امروز ملّت یمن مظلومند. دیگر از این ظلم بالاتر نیست که در ماه حرام - ماه رجب ماه حرام است - [مسلمانها را میکُشید.] مشرکین مکّه هم وقتی ماه رجب میشد، جنگ را قطع میکردند.

امروز زشت‌تر و بدتر از مکّه‌ی آن روز، کسانی هستند که در ماه رجب - ماه حرام - خانواده‌های یمنی را به عزا مینشانند؛ در یک شبانه‌روز صدبار، دویست‌بار با هواپیما حمله میکنند به یک نقطه‌ای، به بهانه‌های واهی، با استدلال‌های غلط، با ادّعاهای دروغ؛ این ملّت ملّت مظلومی است؛ ملّت یمن ملّت مظلومی است، ملّت بحرین ملّت مظلومی است، ملّت فلسطین دچار مظلومیّت مزمن است و سالهای متمادی است این ملّت زیر فشار است. ما هر مقداری که بتوانیم از مظلوم حمایت میکنیم و هر مقداری که توانایی‌های ما و وسع ما باشد وظیفه‌ی ما است؛ اسلام به ما گفته است  که «کُن للِظّالِمِ خَصماً وَ لِلمَظلومِ عَونا»(۵) - این سفارش امیرالمؤمنین است - ما نمیگوییم «اُنصُر اَخاکَ ظالِماً اَو مَظلوما» - این شعار جاهلی است؛ میگفتند اگر برادرت ظالم هم هست یا مظلوم است، باید از او دفاع کنی و حمایت کنی - قرآن این را نمیگوید؛ معرفت اسلامی این را منع میکند. نخیر؛ ظالم هر کسی بود باید با او مقابله کرد و جلوی ظلم او را گرفت؛ مظلوم هرکسی هست باید از او حمایت کرد.

کشورهای منطقه مراقب باشند؛ سیاست دشمنان این منطقه و دشمنان این مجموعه‌ی اسلامی، ترساندن این کشورها از همدیگر است، دشمنِ موهوم درست کنند و دشمن اصلی را که استکبار است، کمپانی‌های متجاوز و متعدّی و وابستگان آنها هستند، صهیونیست است در حاشیه نگه دارند. دشمن موهوم درست کنند؛ ایران در مقابل عرب، فلان قومیّت در مقابل فلان قومیّت دیگر، شیعه در مقابل سنّی؛ اینها سیاستهای دشمنان است؛ باید با این مقابله کرد. مقابله‌ی با یک چنین سیاستهایی مقابله‌ی با جاهلیّت است. جاهلیّت مدرنِ امروز، جاهلیّتی خشن، بی‌رحم، قسیّ‌القلب و مجهّز به انواع و اقسام ابزارها است؛ هوشیارانه باید با این مقابله کرد و ملّت ایران این مقابله را کرده است، باز هم خواهد کرد.

خوشبختانه ملّتهای منطقه بیدار شده‌اند؛ بله، بیداری اسلامی را موقّتاً سرکوب کردند لکن بیداری، سرکوب‌شدنی نیست؛ بصیرت، سرکوب‌شدنی نیست. ملّت ایران بیدار است، بسیاری از ملّتهای منطقه آگاه و بیدارند و امّت اسلامی هم بحمدالله در حال بیداری است؛ البتّه دشمنان تسلّط [پیدا] میکنند - لِلباطِلِ جَولَة -(۶) باطل جَوَلانی میدهد. وظیفه‌ای که ما امروز در قبال یادبود بعثت پیغمبر داریم اینها است؛ باید توجّه داشته باشیم رسالت امّت اسلامی را فراموش نکنیم و نیروی امّت اسلامی را نادیده نگیریم. خوشبختانه نیروی امّت اسلامی نیروی بسیار زیادی است؛ دلیل واضحش هم این است که سالهای متمادی است دارند سعی میکنند با همه‌ی قوا نیروی بیداری و مقاومت در منطقه را سرکوب کنند و نتوانسته‌اند؛ با جمهوری اسلامی که محور این بیداری بود، ۳۵ سال است مبارزه میکنند؛ بحمدالله شکست خورده‌اند و بعد از این هم شکست خواهند خورد.

پروردگارا! درود و رحمت خودت را بر همه‌ی شهدای این راه و بر همه‌ی مجاهدان این راه نثار بفرما. پروردگارا! امام بزرگوار ما که این درسها را او به ما آموخت و این راه را او در مقابل ما باز کرد، با اولیائش محشور کن. و شهدای عزیز ما را با پیغمبر محشور بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته‌
 
۱) قبل از شروع بیانات معظّمٌ‌له، حجّت‌الاسلام‌والمسلمین حسن روحانی (رئیس‌جمهور) سخنانی ایراد کردند.
۲) سوره‌ی انعام، بخشی از آیه‌ی ۱۴۰
۳) همان‌
۴) سوره‌ی فرقان، بخشی از آیه‌ی ۱
۵) غررالحکم و دررالکلم، ص ۵۲۹؛ با اندکی تفاوت‌
۶) غررالحکم و دررالکلم، ص ۵۴۴
سید گمنام

دیدار جمعی از معلمان با رهبر انقلاب؛  94/02/16

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار وزیر و مسئولان آموزش و پرورش و جمع زیادی از معلمان سراسر کشور ضمن تبیین جایگاه بی‌بدیل آموزش و پرورش و همچنین نقش بسیار مهم و تأثیرگذار معلم در تربیت نسلی با ایمان، دانا، روشن‌بین، دارای اعتماد به نفس، پرنشاط و امیدوار، تحقق چنین اهداف والایی را در گرو اجرای منسجم و کامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دانستند و تأکید کردند: مسئولان دولت به‌ویژه مسئولان اقتصادی باید نسبت به آموزش و پرورش و مسائل معیشتی معلمان نگاه ویژه و فراتر از دستگاه‌های دیگر داشته باشند و بدانند هرگونه هزینه در این مجموعه، سرمایه‌گذاری برای آینده و ایجاد ارزش افزوده است.
ایشان همچنین با اشاره به تهدیدهای اخیر مقامات رسمی آمریکا هم‌زمان با برگزاری مذاکرات هسته‌ای تأکید کردند: من موافق مذاکره زیر شبحِ تهدید نیستم. مسئولان سیاست خارجی و مذاکره‌کنندگان باید خطوط قرمز و اصلی را به دقت رعایت کنند و هم‌زمان با ادامه مذاکرات، باید از عظمت و هیبت ملت ایران نیز دفاع کنند و زیر بار هیچ تحمیل، زور، تحقیر و تهدیدی نروند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود با گرامیداشت خاطره‌ی شهید آیت‌الله مطهری، مهمترین ویژگی ایشان را، معلم بودن همراه با اخلاص و تلاش خستگی‌ناپذیر دانستند و با اشاره به نقش بی‌بدیل آموزش و پرورش در ساختن آینده‌ی کشور، گفتند: در آموزش و پرورش، معلم کانونی‌ترین و تأثیرگذارترین نقش را در شکل‌دهی شخصیت فکری و روحی دانش‌آموزان و نسل آینده‌ی کشور دارد به گونه‌ای که حتی پدر و مادر و محیط زندگی چنین تأثیرگذاری بر دانش‌آموز ندارند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: با توجه به جایگاه آموزش و پرورش و معلمان در آینده‌ی کشور، هرگونه هزینه در این بخش، در واقع سرمایه‌گذاری است.
ایشان با تأکید بر اینکه باید با چنین نگاهی، برای اقتصاد آموزش و پرورش برنامه‌ریزی شود، به نقش معلم در تربیت انسان‌های بزرگ و شخصیت‌های برجسته اشاره کردند و گفتند: وظیفه‌ی معلم تربیت نسلی با ایمان، دانا، دارای اعتماد به نفس، امیدوار به آینده، با نشاط، روشن‌بین، با اراده و دارای سلامت جسمی و روحی است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: وظیفه‌ی معلم در واقع ایجاد جامعه‌ی انسانی برتر و والاتر است که در امتداد وظیفه‌ی انبیاء یعنی تعلیم و تزکیه است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای محقق شدن رسالت واقعی معلمان را نیازمند الزاماتی دانستند و گفتند: یکی از این الزامات توجه به مسئله‌ی معیشت معلمان است. مسئولان دولتی به‌ویژه مسئولان اقتصادی باید با وجود محدودیت‌ها، نگاه ویژه‌ای به آموزش و پرورش و معلمان داشته باشند و آن را در مسائل اولویت‌دار خود قرار دهند.
ایشان با تأکید بر اینکه اگر درخصوص مسئله‌ی معیشت معلمان غفلت شود، دشمن سوءاستفاده خواهد کرد، افزودند: البته معلمان انسان‌های مؤمن، نجیب و هوشیاری هستند و متوجه توطئه‌های دشمنان و افراد کینه‌توز نسبت به نظام اسلامی هستند که می‌خواهند به بهانه‌ی معیشت معلمان شعارهای فتنه‌گرانه و خطی و سیاسی مطرح و برای نظام دردسر درست کنند.
رهبر انقلاب اسلامی، موضوع دانشگاه فرهنگیان را نیز از جهت آنکه جذب و آموزش معلمان از طریق آن انجام می‌شود، بسیار مهم دانستند و تأکید کردند: همه فرآیندها در این دانشگاه به‌ویژه بررسی صلاحیت‌ها برای جذب معلمان، محتوای دروس و انتخاب اساتید و اعضای هیأت علمی باید سالم و مطابق با معیارهای اسلام و انقلاب باشد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، و تأیید آن از جانب کارشناسان زبده و برجسته، افزودند: لازمه نتیجه‌بخش بودن این سند، اجرای منسجم و کامل مواد آن است و اگر بخشی از سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش اجرایی شود و بخش دیگری مورد غفلت قرار گیرد، این سند تأثیرگذار نخواهد بود و تحولی رخ نخواهد داد.
ایشان لزوم آشنا کردن بدنه‌ی آموزش و پرورش و معلمان با مطالبات این سند را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: در این خصوص دستگاه‌های تبلیغاتی به‌ویژه صدا و سیما باید به کمک آموزش و پرورش بیایند.
رهبر انقلاب اسلامی استفاده از ظرفیت برنامه‌ی ششم که ان‌شاءالله بر اساس سیاست‌های کلی در آینده تدوین خواهد شد، و نگاه ویژه در این برنامه به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را ضروری برشمردند و خطاب به مسئولان آموزش و پرورش تأکید کردند: مراقب باشید برنامه‌های سطحی و روزمره جایگزین تحول بنیادین در آموزش و پرورش نشود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شرایط کشور را مهیا و آماده برای تحول اساسی در آموزش و پرورش دانستند و گفتند: امروز خوشبختانه کشور دارای ثبات و امنیت است و مسئولان دولتی با علاقه‌مندی مشغول کار هستند و در چنین شرایطی، زمینه برای کیفی کردن آموزش و پرورش و رساندن آن به نقطه‌ی مطلوب فراهم است.
ایشان در پایان این بخش از سخنان خود با تجلیل مجدد از معلمان گفتند: من از همین جا به همه‌ی معلمان سراسر کشور سلام و درود می فرستم.
رهبر انقلاب اسلامی بخش دوم سخنان خود را به موضوع نحوه برخوردهای اخیر مقامات رسمی آمریکا با ملت ایران، هم‌زمان با مذاکرات هسته‌ای، اختصاص دادند و نکات مهمی را بیان کردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ابتدا به یک واقعیت انکارناپذیر اشاره کردند و گفتند: در طول ۳۵ سال گذشته، دشمنان نظام اسلامی با وجود رجزخوانی‌های فراوان، اما همواره متوجه عظمت و هیبت ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی بودند.
ایشان تأکید کردند: این هیبت و عظمت، متوهمانه نیست بلکه واقعی است زیرا کشور بزرگ ایران با جمعیتی بیش از هفتاد میلیون، دارای سابقه‌ی فرهنگی و تاریخی اصیل و عمیق و شجاعت و عزم مثال‌زدنی است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه این ملت همواره از هویت و شخصیت خود دفاع کرده است خاطرنشان کردند: در هشت سال دفاع مقدس، همه‌ی قدرت‌های جهان تلاش کردند تا این ملت را به زانو درآورند اما نتوانستند، بنابراین باید این عظمت و هیبت را حفظ کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: به اذعان آشکار و پنهان بسیاری از مسئولان سیاسی کشورهای گوناگون، اگر تحریم‌ها و فشارهای کنونی بر ضد ملت ایران، علیه هر کشور دیگری اعمال می‌شد، آن کشور منهدم می‌شد اما جمهوری اسلامی ایران مقاوم و استوار ایستاده است.
ایشان تأکید کردند: این مسائل، موضوعات کوچکی نیستند، ولی تبلیغات جهانی همواره تلاش داشته است مردم کشورهای مختلف از واقعیات ایران مطلع نشوند اما بسیاری از ملت‌ها نیز این واقعیات را می‌دانند و مسئولان سیاسی دنیا هم به‌خوبی به این واقعیات واقف هستند اگرچه بر زبان نمی‌آورند و به‌گونه‌ای دیگر سخن می‌گویند.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از بیان این مقدمه خطاب به مسئولان کشور به‌ویژه مسئولان سیاست خارجی و همچنین نخبگان جامعه گفتند: بدانید، اگر یک ملتی نتواند از عظمت و هویت خود در مقابل بیگانگان دفاع کند، قطعاً توسری خواهد خورد، بنابراین باید قدر هویت و شخصیت ملت را دانست.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تهدید نظامی دو مقام رسمی آمریکا در روزهای اخیر و هم‌زمان با مذاکرات هسته‌ای، افزودند: مذاکره در زیر شبح تهدید معنایی ندارد و ملت ایران مذاکره زیر سایه‌ی تهدید را برنمی‌تابد.
ایشان با اشاره‌ی مجدد به اظهارات مقامات رسمی آمریکا در روزهای اخیر که گفته بودند اگر چنین شرایطی پیش آید ماحمله‌ی نظامی می‌کنیم، خطاب به دولتمردان آمریکایی گفتند: اولاً غلط می‌کنید. ثانیاً همان‌طور که در زمان رئیس‌جمهور قبلی آمریکا هم گفتم، دوران بزن و در رو تمام شده است و ملت ایران کسی را که بخواهد به او تعرض کند، رها نخواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر با تأکید بر اینکه همه‌ی مسئولان به‌ویژه مذاکره‌کنندگان باید به این موضوع توجه داشته باشند، افزودند: مذاکره‌کنندگان هسته‌ای همواره باید خطوط قرمز و اساسی مدنظرشان باشد و ان‌شاءالله از این خطوط عبور نخواهند کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: این، قابل قبول نیست که هم‌زمان با مذاکرات، طرف مقابل دائماً تهدید کند.
ایشان افزودند: آمریکایی‌ها نیازشان به مذاکره اگر بیشتر از ما نباشد، کمتر نیست. ما تمایل داریم که مذاکرات به سرانجام برسد و تحریم‌ها برداشته شوند اما این بدان معنا نیست که اگر تحریم‌ها برداشته نشوند، ما نمی‌توانیم کشور را اداره کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اکنون برای همه در داخل ثابت شده است که این‌گونه نیست که حل مشکلات اقتصادی کشور وابسته به رفع تحریم‌ها باشد بلکه مشکلات اقتصادی باید با تدبیر و اراده و توانایی‌های خودمان حل شوند، چه تحریم‌ها باشند و چه نباشند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: البته اگر تحریم‌ها نباشد، شاید حل مشکلات اقتصادی راحت‌تر باشد اما در صورت ادامه‌ی تحریم‌ها نیز، حل مشکلات امکان‌پذیر است.
ایشان با تأکید بر اینکه موضع جمهوری اسلامی نسبت به مذاکرات هسته‌ای چنین موضعی است، در بیان دلیل نیاز بالای دولت آمریکا به مذاکرات کنونی گفتند: آنها برای آنکه در کارنامه‌ی خود یک نقطه‌ی اساسی مطرح کنند، به‌شدت نیازمند این هستند که بگویند «ما ایران را سر میز مذاکره آوردیم و برخی موضوعات را به او تحمیل کردیم!».
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: با مذاکراتی که زیر شبح تهدید باشد، موافق نیستم. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به تیم مذاکره‌کننده افزودند: به مذاکره با رعایت خطوط اصلی ادامه دهید و اگر در این چارچوب به توافق هم رسیدید اشکالی ندارد اما به هیچ‌وجه زیر بار تحمیل، زور، تحقیر و تهدید نروید.
ایشان با تأکید بر اینکه امروز دولت آمریکا، بی‌آبروترین دولت در جهان است، یک دلیل آن را حمایت صریح آمریکا از جنایات دولت آل سعود در یمن دانستند و گفتند: دولت آل سعود بدون هیچ توجیهی و تنها با این بهانه که چرا مردم یمن فلان شخص را برای ریاست قبول ندارد، سرگرم کشتار مردم بی‌گناه و زنان و کودکان در یمن هستند و آمریکایی‌ها نیز از این جنایت عظیم پشتیبانی می‌کنند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه آمریکا در میان ملت‌های منطقه هیچ آبرویی ندارد، خاطرنشان کردند: آمریکایی‌ها بدون آنکه خجالت بکشند، از کشتار مردم یمن حمایت می‌کنند اما ایران را که به دنبال کمک دارویی و مواد غذایی به مردم یمن است، متهم به دخالت در این کشور و ارسال سلاح می‌کنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: ملت مبارز و انقلابی یمن نیازی به سلاح ندارد زیرا همه‌ی مراکز نظامی و پادگان‌ها را در اختیار دارد، آنها به دلیل محاصره‌ی دارویی و غذایی و انرژی که شما ایجاد کردید نیازمند کمک‌های انسانی هستند ولی شما حتی اجازه‌ی ورود هلال احمر را نیز نمی‌دهید.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه راهی را که ملت ایران انتخاب کرده است، راه متین، مستحکم و خوش‌عاقبتی است، گفتند: به توفیق الهی و به کوری چشم دشمنان، این راه به نتایج خود خواهد رسید و همه خواهند دید که دشمنان نخواهند توانست اهداف شوم خود را در مورد ملت ایران عملی کنند.
پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، آقای فانی وزیر آموزش و پرورش با گرامیداشت یاد و خاطره‌ی شهیدان رجایی، باهنر و مطهری و همچنین هفته‌ی معلم، خاطرنشان کرد: تشکیل ستاد اجرایی و تهیه‌ی نقشه‌ی راه سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، افزایش اردوهای دانش‌آموزی راهیان نور، اجرای حفظ موضوعی قرآن کریم در مدارس، افزایش اردوهای تربیتی و پرورشی به‌منظور آموزش سبک زندگی ایرانی اسلامی، برگزاری المپیادهای ورزشی درون مدرسه‌ای با تکیه بر سه اصل «تحصیل، تهذیب و ورزش»، توجه ویژه به دانش‌آموزان مناطق محروم، اصلاح رویکرد برنامه‌های درسی مبتنی بر سیاست‌های جمعیتی و اقتصاد مقاومتی، افزایش مشارکت خیرین مدرسه‌ساز و ارتقای توانمندی‌های معلمان ازجمله اقدامات وزارت آموزش و پرورش در دوره‌ی جدید بوده است.
سید گمنام

+ما عقیده داریم سلاح هسته ای باید محو شود و نمیخواهیم سلاح هسته ای بسازیم؛ اما اگر این عقیده را نداشتیم و تصمیم داشتیم که سلاح هسته ای داشته باشیم، هیچ قدرتی نمیتوانست جلوی ما را بگیرد.

+این قضیه‌ی بد و نامناسب، بنده را نیز از دو جهت ناراحت و متأثر کرد؛ یکی از بابت اصل وقوع ماجرا و دیگری بابت ناراحتی مردم از این قضیه.

در این ماجرا متأسفانه رئیس یک قوه به استناد یک اتهام ثابت نشده و حتی مطرح نشده در دادگاه، دو قوه دیگر یعنی مجلس و قوه قضاییه را متهم ساخت که کاری بد، ‌غلط، نامناسب،‌ خلاف شرع، خلاف قانون و خلاف اخلاق بود.

این رفتار، حقوق اساسی مردم را نیز تضییع کرد چرا که زندگی در «آرامش و امنیت روانی و اخلاقی»، جزو حقوق اساسی ملت است.

بنده فعلاً نصیحت می کنم که این کار شایسته ای برای نظام جمهوری اسلامی نیست.

+بنده مخالفم با این کار ها که عده‌ای برخی را ضدولایت و ضد بصیرت بنامند و شعار بدهند؛ نظیر آنچه اخیراً در قم روی داد، اقدامی غلط است و بنده کاملاً مخالف این کارها هستم که قبلاً هم نظیر آن در مرقد مطهر حضرت امام (ره) اتفاق افتاد و به مسئولان تذکر دادم جلوی این کارها را بگیرند. کسانی که راه می‌افتند و شعار می‌دهند اگر واقعاً حزب‌اللهی و مؤمن هستند بدانند که این کارها به ضرر کشور و خلاف شرع است و اگر هم اعتنایی به این حرف‌ها ندارند که حسابشان جداست.

+ملت ایران می داند آن دست توانمندی که خواهد توانست مشکلات را حل کند، اسلام عزیز و نظام اسلامی است و تسلیم شدن در مقابل دشمنان مشکلی را حل نمی‌کند.

بیـ... رنگـ..:

آقاجان؛

بشکست اگر دل من

به فدای چشم مستت،

سر خم می سلامت

شکند اگر سبویی..

حـاشیـ ـه:

ای غصه هایت قاتلم؛ هرشب دعایت می کنم

داغت نبینم جان من، جان را فدایت می کنم

باید بلرزد قلبشان، وقتی شنیدند این سران

گفتی که من فعلأ  فقط، دارم "نصیحت" می کنم!

من با تو تنها ای علی، عهد اخوت بسته ام

محض گل روی شما، دارم رعایت می کنم! 

لبیک یا خامنه ای..

سید گمنام

دیدار جمعی از کارگران سراسر کشور با رهبر انقلاب؛

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار هزاران نفر از کارگران سراسر کشور با تبیین وظایف مسئولان، دستگاه‌ها و عناصر مختلف مرتبط با تولید داخلی و تأکید بر مبارزه‌ی واقعی با فساد و قاچاق، خاطرنشان کردند: کلید حل مشکلات اقتصادی مردم و معضلات جامعه‌ی کارگری، نه در خارج بلکه در داخل و «تقویت و رونق تولید داخلی» است.
رهبر انقلاب اسلامی، با تبریک میلاد امیرمؤمنان و حضرت جواد الائمهعلیه‌السلام هدف از دیدار با کارگران را تجلیل از «کار و کارگر» و برجسته‌تر شدن ارزش کار در ذهن مسئولان و جامعه خواندند و افزودند: بوسه‌ی پیامبر بر دست کارگر، یک تعارف نیست بلکه تعلیم است.
ایشان با تجلیل از استحکام، هوشیاری و نجابت جامعه‌ی کارگری در مقابل تحریکات مستمر داخل و خارج کشور در سه دهه‌ی اخیر، خاطرنشان کردند: مجموعه‌ی کارگری با تحمل همه‌ی سختی‌ها و مشکلات و تلاش بی‌وقفه در راه پیشرفت کشور، حقاً و انصافاً امتحان خوبی داده است و مسئولان باید این فداکاری و نجابت را با تلاش بیشتر برای حل مسائل کارگران، قدرشناسی کنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به مشکلات موجود در حوزه‌های کارگری، نظیر اخراج کارگران، بیکاری، تعویق‌ها و مشکلات معیشتی تأکید کردند: این مشکلات با حرف حل نمی‌شود بلکه اقدام و ابتکار می‌طلبد.
ایشان تقویت تولید داخلی را ستون فقرات «حل مشکلات کشور و تحقق اقتصاد مقاومتی» برشمردند و افزودند: برخی می‌گویند در شرایط تحریم و فشار، رونق تولید داخلی امکان‌پذیر نیست، بدون شک تحریم‌های ظالمانه در بروز مشکلات تأثیر داشته است اما تحریم‌ و فشار، بدون تردید نمی‌تواند جلوی «تلاش عمومی، سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی شده» را برای رونق تولید داخلی بگیرد.  
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای اثبات ناتوانی تحریم‌ها در سد کردن تلاش‌های داخلی، به پیشرفت‌های شگرف ایران در زمینه‌ی صنایع نظامی، زیست‌فناوری، سدسازی، نانو، صنایع دانش‌بنیان، هسته‌ای و دیگر زمینه‌ها اشاره کردند و افزودند: در برخی از این عرصه‌ها، فشارهای تحریمی بسیار بیشتر بوده است اما نتوانسته در مسیر تلاش و پیشرفت نیروهای داخلی مانعی ایجاد کند.
ایشان خاطرنشان کردند: البته اگر تحریم‌ها نبود احتمالاً در برخی از این زمینه‌ها، پیشرفت بیشتری داشتیم اما این احتمال نیز وجود دارد که در آن صورت، به پول نفت تکیه می‌کردیم و این پیشرفت‌ها را به دست نمی‌آوردیم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، «توجه و تمرکز بر تولید» را علاوه بر حل مشکلات اقتصادی، موجب «احساس عزت و استغنای ملی» برشمردند و افزودند: استحکام ساختار داخلی قدرت از جمله در زمینه‌ی اقتصادی، موجب تقویت مذاکره‌کنندگان پشت میز هر مذاکره‌ای می‌شود والا طرف مقابل مدام شرط و شروط می‌گذارد و حرف‌های مفت و بی‌ربط می‌زند.
رهبر انقلاب اسلامی پس از تبیین ضرورت تمرکز بر رونق تولید داخلی، به تشریح لوازم و ضروریات تحقق این هدف بزرگ ملی پرداختند.
ایشان همدلی و همزبانی همه‌ی عناصر و عوامل مرتبط با تولید داخلی را زمینه‌ساز جابجایی صخره‌ای بزرگ از سر راه پیشرفت کشور برشمردند و افزودند: سرمایه‌گذاران داخلی به عنوان یکی از عناصر مهم تقویت تولید داخلی، امکانات و سرمایه‌های خود را در این زمینه مصروف کنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: سرمایه‌گذاری که با صرف نظر کردن از سود بیشترِ دلالی و عرصه‌های غیرتولیدی، به رونق تولید داخلی بپردازد بدون شک در حال عبادت است.
ایشان انجام دادن متقن و مستحکم تولید داخلی را سهم مهم کارگران در تقویت تولید برشمردند و افزودند: مصرف‌کنندگان باانصاف نیز، با درک مصلحت کشور، چشم بر برندها و مارک‌های خارجی ببندند و با مصرف کالاهای داخلی به کمک هموطنان کارگر، بشتابند.
رهبر انقلاب، با اشاره به گستردگی دستگاه‌های دولتی، دولت را بزرگترین مصرف‌کننده‌ی کالا خواندند و به وزیر کار تأکید کردند: در دولت اصرار و پافشاری کنید که مصارف دستگاه‌های دولتی، مطلقاً داخلی باشد و دولت هرگونه مصرف کالاهای ریز و درشت خارجی را در صورت وجود مشابه داخلی، بر خود حرام بداند.
رهبر انقلاب در زمینه‌ی ضرورت مصرف کالاهای داخلی در دستگاه‌های دولتی افزودند: دولت جلوی سهل‌گرایی و خدای ناکرده سوء استفاده را بگیرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مبارزه‌ی قاطعانه و عملی با قاچاق را یکی دیگر از عوامل بسیار مؤثر در تقویت تولید داخلی برشمردند.
ایشان افزودند: البته واردات برخی کالاها در اختیار بخش خصوصی است اما دولت می‌تواند با نظارت و هدایت بر واردات، از وارد شدن لطمه به تولیدات داخلی جلوگیری کند.
ایشان فعالیت بیشتر و تأثیرگذار رسانه‌ها در زمینه‌ی ترویج مصرف تولیدات داخلی و مسئولیت مجلس در ثبات قوانین سرمایه‌گذاری را از دیگر عوامل تقویت تولید دانستند و افزودند: متولیان فرهنگی هم به گونه‌ای عمل کنند که نکوهش تنبلیو استقبال از کارِ سخت، در فرهنگ عمومی جامعه، به یک ارزش تبدیل شود.
بخش مهم دیگری از سخنان امروز رهبر انقلاب به موضوع مبارزه با فساد اختصاص داشت. ایشان با انتقاد از حرف زدن‌های مکرر و بی‌عملی در مقابله با فساد تأکید کردند: با «دزد دزد» گفتن، دزد از سرقت دست بر نمی‌دارد باید جلوی او را گرفت.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: مسئولان کشور، روزنامه نیستند که مدام راجع به فساد حرف بزنند آنها باید وارد عمل شوند و جلوی فساد را به معنای واقعی کلمه بگیرند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نوعی جمع‌بندی از سخنانش تأکید کردند: کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است و همه باید مسئولیت‌های متفاوت خود را در تقویت تولید داخلی به عنوان «تنها راه علاج مشکلات اقتصادی»، انجام دهند.
ایشان با اشاره به کار و علاقه‌مندی دولت و حضور افراد مطلع در هیأت ویزان افزودند: ان‌شاءالله  با کار و تلاش بیشتر، مسئله‌ی تولید هم حل می‌شود همان‌گونه که ملت و مسئولان ایران، در سه دهه‌ی اخیر مشکلات بزرگتری را حل کرده اند.
  در ابتدای این دیدار آقای ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی ضمن تبریک ولادت امام جواد و امیرالمؤمنین علیهم‌السلام و گرامی‌داشت هفته‌ی کارگر گفت: مسئولان جامعه‌ی کارگری کشور خود را متعهد می‌دانند که از هیچ کوششی برای بهبود زندگی محرومان و همچنین پاسداری از دستاوردهای نظام اسلامی دریغ نکنند.
وی استفاده از فرصت بزرگ نیروی کارآمد، بر حمایت از بنگاه‌های کوچک تولیدی و دانش‌بنیان و حرکت به سوی اقتصاد درون‌زا را از سرفصل‌های اساسی رویکرد وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی بیان کرد.
آقای ربیعی بیمه کردن همه‌ی ایرانیان، افزایش بیمه‌ی روستاییان و پیشی گرفتن افزایش حقوق کارگران از نرخ تورم را از جمله خدمات صورت گرفته در دولت یازدهم عنوان کرد و گفت: تحکیم پایه‌های عدالت اجتماعی و رفع آسیب از گروه‌های مختلف اجتماعی مأموریت اصلی این وزارتخانه است.
سید گمنام

بسم‌ الله‌ الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله ربّ‌ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین سیّما بقیة الله فی الارضین. اللّهمّ صلّ علی فاطمة بنت نبیک و زوجة ولیّک و امّ السبطین الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّة الطّهرة الطّاهرة المطهّرة التّقیّة النّقیّة الزّکیّة سیّدة نساء اهل الجنّة اجمعین. اللّهمّ صلّ علی ولیّک علیّ بن موسی عدد ما فی علمک صلاة دائمة بدوام ملکک و سلطانک. اللّهمّ سلّم علی ولیّک علیّ بن موسی عدد ما فی علمک سلاماً دائماً بدوام مجدک و عظمتک و کبریائک.
خدای متعال را سپاسگزاریم که یک بار دیگر و یک سال دیگر این فرصت را به ما عنایت فرمود که در ذیل و ظلّ بارگاه حضرت ابی الحسن الرّضا (علیه الصّلاة و السّلام) با شما برادران و خواهران عزیز، زائران و مجاوران مشهد رضوی ملاقات کنیم.
ایرانیِ زیرکِ مسلمان، نوروز باستانی را با عقیده‌ی خود و به شکل دلخواه خود، تغییر داد؛ قالب نوروز و صورت نوروز را نگه داشت، محتوای آن را عوض کرد. نوروز باستانی، نوروز پادشاهان بود؛ فرصتی برای سلاطین و حکّام مستبد بود؛ برای اینکه شکوه خود و عظمت ظاهری خود را به رخ ملّتها بکشانند و بنشینند از آنها هدیه بپذیرند. حتّی در زمان بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس که نوروز به دربارهای خلافت اموی و عبّاسی وارد شد، همان رفتار و سیره‌ی پادشاهان و کسرایان فارسی باستان در دربار آنها عمل میشد. امّا ایرانیِ مسلمان، این نظم را، این قالب را به‌نفع خود تغییر داد؛ اگرچه این تغییر به‌صورت دفعی انجام نگرفته است امّا شما امروز بعد از گذشتن قرنها، مشاهده میکنید که نوروز بهانه‌ای و وسیله‌ای است برای ارتباط قلبی میان مردم و میان مبدأ عظمت و عزّت، یعنی ذات مقدّس باری‌تعالی. در نوروز ایرانی، حقیقت نوروز یک حقیقت مردمی است؛ مردم به‌مناسبت نوروز با یکدگر با صفا و محبّت رفتار میکنند؛ به یکدیگر تبریک میگویند و هدیه میدهند. رسم و سنّت باستانی و پادشاهی، امروز بعد از گذشت سالها و قرنها، در نوروز وجود ندارد. در ایّام نوروز و تحویل سال نو، شلوغ‌ترین و پرازدحام‌ترین مراکز در کشور پهناور ما عبارت است از بارگاه‌های مقدّس ائمّه و امام‌زادگان (سلام الله علیهم). دیشب ــ در نیمه‌‌ی شب ــ در این آستان مقدّس، صدها هزار مؤمن با دلهای پاکیزه، متوجّه مرکز عظمت و قدرت شدند، با خدای خود سخن گفتند، از گرداننده‌ی حالها گردش نیکوی حالت خود را طلب کردند و مراسم دینی به جا آوردند؛ بنابراین این نوروزی که امروز ما داریم، نوروز باستانی نیست، نوروز ایرانی است؛ نوروز ملّت مسلمانی است که از قالب این مراسم کهن، توانسته است برای خود سرمایه‌ای فراهم کند و به سمت هدفهای خود پیش برود. امیدواریم خداوند متعال به ملّت عزیز ایران کمک کند تا این ابتکارات زیرکانه‌ی اسلامی را در همه‌ی مسائل و ‌در همه‌ی موارد به کار ببندد. لذا امسال که ایّام نوروز با شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام، حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) مصادف است، یقیناً مراسم نوروز نباید هیچ‌گونه منافاتی با تکریم و احترام به نام آن بزرگوار و یاد آن بزرگوار داشته باشد؛ و یقیناً منافاتی پیدا نخواهد کرد. امروز من مطالبی را در نظر گرفته‌ام که به شما برادران و خواهران عزیزی که در این اجتماع باشکوه حضور دارید و به همه‌ی ملّت ایران عرض کنم.
بحث را با یک تأمّل قرآنی آغاز میکنم. خداوند متعال برای آن کسانی که وعده‌ی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛(۱) اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور.(۲) خداوند متعال چهار شاخص را در این آیه‌ی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار میگیرد و از زیر سلطه‌ی قدرتمندان جائر خارج میشوند، معیّن کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبه‌ی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبه‌ی اجتماعی و تأثیر درنظام‌سازی اجتماعی [هم] دارند. نماز با آن همه راز و رمزی که در حقیقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقی»(۳) است، وسیله‌ی فوز و سعادت است، از همه‌ی اعمال برتر و بالاتر است، حتّی نماز دارای جنبه‌ی اجتماعی هم هست. جنبه‌ی اجتماعی نماز این است که یکایک مسلمانان به‌وسیله‌ی نماز با یک مرکز واحدی در تماس میشوند. در آنِ واحد در وقت نماز، همه‌ی مسلمانان در همه‌ی نقاطی که دنیای اسلام گسترده است، دل را به یک مرکز واحدی متّصل میکنند؛ این اتّصال همه‌ی دلها به یک مرکز واحد، یک مسئله‌ی اجتماعی است، یک مسئله‌ی نظام‌ساز است، معیّن‌کننده و شکل‌دهنده‌ی هندسه‌ی نظام اسلامی است.
زکات که دارای جنبه‌های فردی است و گذشت و اعطای «ما یحب» را به انسان می‌آموزد که خود این یک تجربه و آزمون بسیار مهم است، امّا یک ترجمان اجتماعی دارد؛ زکات در استعمالات قرآنی، به معنی مطلق انفاقات است اعم از زکات مصطلحی است که در آیه‌ی شریفه‌ی «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً»(۴) به آن اشاره شده است؛ زکات یعنی مطلق انفاقات مالی، [امّا] جنبه‌ی اجتماعی و ترجمان اجتماعی نظام‌ساز زکات این است که انسانی که در محیط اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را متعهّد میداند، مدیون میداند، طلبکار نمیداند، خود را بدهکار جامعه‌ی اسلامی میداند؛ هم در مقابل فقرا و ضعفا، هم در مقابل سبیل‌الله؛ بنابراین زکات با این نگاه، یک حکم و شاخص نظام‌ساز است.
و امّا امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همه‌ی حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛(۵) امربه‌معروف یعنی همه‌ی مؤمنان در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را به‌سمت نیکی، به‌سمت معروف، به‌سمت همه‌ی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدی‌ها، از پستی‌ها، از پلشتی‌ها دور بدارند. هرکدام از این چهار شاخص به‌نحوی ترجمان ساخت و هندسه‌ی نظام اسلامی است.
در حاشیه عرض بکنیم که این معنای مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را نباید به مسائل زیر نصاب اهمّیّت منحصر کرد؛ بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروفها و نهی از بزرگ‌ترین منکرها. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطه‌ی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.اوّلین آمر به‌ معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِی‌القُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛(۶) خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیه‌ی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛(۷) ائمّه (علیهم‌السّلام) بزرگ‌ترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛(۸) مؤمنین و مؤمنات در هر نقطه‌ای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یَؤتونَ الزَّکوة؛(۹) اینها چهار پایه‌ی اصلی برای نظام‌سازی است که از هرکدام از اینها، شاخه‌هایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی.
من همین‌جا در اوّل سخنان امروز خودم از این بحث میخواهم نتیجه بگیرم برای آنچه به‌عنوان شعار سال در صحبت نیمه‌شبِ دیشب به مردم عزیز عرض کردم. در جامعه‌‌ی ما، در کشور عزیز و پهناور ما، اسلام با هر منشأ اجتماعی افراد و با هر سلیقه‌ی اجتماعی، از همه‌ی ما انسجام را، هم‌افزایی را، به یکدیگر کمک کردن را میخواهد. دولتها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند؛ حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند هم باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرند؛ این حرفِ حقیقی و لبّ معنای انسجام اجتماعی و ملّی در کشور اسلامی ما است. همه باید به‌عنوان یک واحد، با دولتی که مسئول کار و بر سر کار استاتّحاد کلمه نشان بدهند و به آن کمک کنند؛ مخصوصاً در آن مواردی که کشور با مسائل مهم و چالشهای مهمّی روبه‌رو است که در این زمینه عرایضی خواهم کرد.
امروز وظیفه‌ی همه‌ی آحاد ملّت این است که از مسئولین کشور حمایت کنند و به مسئولین دولتی کمک کنند. این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همه‌ی دولتها است؛ دولتهایی هم که بعداً سرِ کار می‌آیند همین خصوصیّت را دارند. اوّلاً به خاطر اینکه همه‌ی دولتها دغدغه‌ی اصلی و اساسی‌شان حلّ مشکلات مردم است؛ البتّه ممکن است توانایی‌های مختلفی داشته باشند و همه در یک ردیف نباشند؛ ثانیاً ممکن است که سلایق گوناگونی داشته باشند؛ امّا هدف در همه‌ی این دولتها عبارت است از اینکه در دوره‌ی مسئولیّت خود در حدّ توان خودشان بتوانند مشکلات کشور را حل کنند. هر دولتی که در چهارچوب قانون اساسی بر سر کار بیاید، دولت قانونی است، دولت مشروع است. مهم نیست که چقدر و چه نسبتی از آحاد رأی‌دهندگان به این رئیس‌جمهور یا آن رئیس‌جمهور رأی دادند؛ تعداد کاهش و افزایش آراء به محبوبیّت ارتباط پیدا میکند، امّا به مشروعیّت و قانونیّت ارتباطی ندارد. هر کسی با هر تعداد رأیی که از طرف اکثریّت مردم بر طبق چهارچوب قانون اساسی انتخاب شد؛ این مشروع است، دولت قانونی است و باید مردم او را قانونی بدانند و تا آنجایی که میتوانند به او کمک کنند؛ [البتّه] حقوق دوجانبه‌ای برقرار است.
البتّه هر دولتی منتقدینی دارد، این دولت هم منتقدینی دارد، دولتهای قبلی هم هرکدام انتقادکنندگانی داشتند؛ تا اینجای قضیّه هیچ اشکالی ندارد. کسانی هستند که این روش را قبول ندارند، این رفتار را قبول ندارند، این حرف را قبول ندارند، این سیاست را قبول ندارند؛ اینها منتقدند و انتقاد میکنند، مانعی ندارد؛ امّا انتقادها باید در چهارچوب منطقی باشد. خود بنده هم به دولتهای گوناگون انتقادهایی داشتم، این انتقادها را همواره هم تذکّر داده‌ام، در هیچ موردی از آنچه به نظر من عیب بوده و جای انتقاد بوده است، از تذکّر خودداری نکردم؛ منتها این تذکّرات را در وضع مناسب و در موقعیّت مناسب و با شکل مناسب دادیم؛ یا پیغام دادیم، یا حضوری گفتیم، یا اصرار کردیم. تذکّر‌دادن هیچ اشکالی ندارد امّا این تذکّر بایستی جوری باشد که اعتماد عمومی را از کسانی‌ که مسئولند و مشغول کارند، سلب نکند؛ تذکّر دادن باید جوری باشد که موجب بی‌اعتمادی عمومی نشود، اهانت وجود نداشته باشد و روشهای خشم‌آلود وجود نداشته باشد؛ همه با برادری اسلامی به مسئله‌ی ارتباطِ میان دولت و ملّت نگاه کنند و با آن شیوه ‌رفتار بکنند.
البتّه این طرفینی است. من، هم به مردم این توصیه را عرض میکنم که با دولت بایستی مهربانانه و با نگاه همراهی و همدلی سخن گفت، هم به مسئولان کشور – در سه قوّه – این را تأکید میکنم که آنها هم باید با منتقدین خود و با کسانی که از آنها انتقاد میکنند رفتار مناسبی داشته باشند، آنها را تحقیر نکنند، به آنها اهانت نکنند؛ تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و خلاف حکمت است. من مردم عزیزمان را به بی‌تفاوتی دعوت نمیکنم، به نظارت نکردن دعوت نمیکنم؛ آنها را به اهتمام در مسائل اساسی کشور دعوت میکنم؛ امّا اصرار میکنم که برخوردها نه از سوی مردم نسبت به مسئولین و نه از سوی مسئولین نسبت به منتقدین، تخریبی نباید باشد؛ نه تحقیر باشد، نه اهانت باشد. ممکن است در یک قضیّه‌ای، یک عدّه‌ای دغدغه داشته باشند؛ دغدغه داشتن جرم نیست؛ دلواپس بودن جرم نیست. میتوانند کسانی حقیقتاً نسبت به یک مسئله‌ی مهم و حسّاس کشور، احساس دلواپسی و دغدغه‌مندی کنند؛ هیچ مانعی ندارد؛ امّا این به‌معنای متّهم کردن نباشد، به‌معنای نادیده گرفتن زحمات و خدمات نباشد. از آن طرف هم دولت و طرف‌داران دولت به کسانی که ابراز دغدغه و دلواپسی میکنند، بایستی اهانتی نکنند. من این را صریحاً به ملّت عزیزمان عرض میکنم – قبلاً هم گفتم – من از همه‌ی دولتها در دوران مسئولیّت خودم حمایت کردم؛ از این دولت هم حمایت میکنم. هرجا هم لازم باشد تذکّر میدهم؛ البتّه چک سفید امضا هم به کسی نمیدهم. نگاه میکنم به عملکردها و برحسب عملکردها قضاوت میکنم و به توفیق الهی و به کمک الهی، برحسب عملکردها هم عمل خواهم کرد. این مطلب اوّل در توضیح و تبیین آنچه به‌عنوان شعار سال – همدلی و هم‌زبانیِ میان دولت و ملّت – مطرح کردیم؛ همدل باشند، هم‌زبان باشند و همکاری کنند و در کنار هم به سوی رفع مشکلات حرکت کنند.
عرض کردیم این وقتی اهمّیّت پیدا میکند ‌که فرصتهای بزرگی در اختیار است و چالشهای بزرگی را انسان انتظار میبرد؛ امروز از همین روزها است. امروز، هم فرصتهای بسیار بزرگی داریم، هم چالشهایی در پیش روی ما است که بایستی با این چالشها برخورد کنیم و با کمک این فرصتها، بر این چالشها به توفیق الهی پیروز بشویم. خب، امروز فرصتهای بزرگی داریم؛ یکی از بزرگ‌ترین فرصتهای ما مربوط میشود به نیروی انسانی کارامد و مبتکر که در کشور ما بحمدالله بوفور و فراوانی، نیروی کارآمد و عمدتاً جوان و دارای ابتکار و روحیّه وجود دارد.
یکی از بزرگ‌ترین فرصتهای ما همراهی مردم ما و جوانهای ما با نظام و هدفهای نظام و امام بزرگوار است. من به شما برادران و خواهران عزیز توجّه میدهم که نگاه کنید در این راهپیمایی‌های روز قدس یا بیست‌ودوّم بهمن، عمده جوانها هستند؛ این جوانها همان جوانهایی هستند که شبانه‌روز به‌وسیله‌ی رسانه‌های صوتی و تصویری و اینترنتی، در زیر بمباران تخریب قرار دارند؛ غوغایی است در دنیا؛ در دنیای مجازی. در دنیای رسانه‌های صوتی و تصویری، صدها رسانه، و با یک اعتبار هزارها رسانه، در حال بمباران افکار جوانهای ما هستند؛ بعضی‌ از آنها سعی میکنند جوانها را از دین برگردانند، بعضی سعی میکنند آنها را از نظام اسلامی منصرف کنند، بعضی سعی میکنند آنها را به ایجاد اختلاف وادار کنند، بعضی سعی میکنند آنها را در خدمت هدفهای خبیث خود بگیرند، بعضی سعی میکنند آنها را به ولنگاری و بیکارگی سوق بدهند؛ این بمباران به‌طور دائم بر روی سر جوانهای ما و به‌وسیله‌ی همین دستگاه‌ها و رسانه‌های صوتی و تصویری و اینترنتی در حال انجام است؛ درعین‌حال شما نگاه میکنید می‌بینید ده‌ها میلیون از همین جوانها در سرتاسر کشور در روز بیست‌و‌دوّم بهمن می‌آیند و شعار میدهند و ابراز احساسات میکنند و نسبت به امام، نسبت به اسلام، نسبت به نظام اسلامی ابراز ارادت میکنند؛ این چیز کوچکی نیست، این فرصت بسیار بزرگی است.
یکی دیگر از فرصتها عبارت است از پیشرفتهای علمی‌ای که در دوران تحریم به‌وجود آمده است. یک وقت قدرتها و دولتها و پولها و سرمایه‌های جهانی و بین‌المللی به کمک یک ملّتی می‌آیند؛ یک‌وقت همه‌ی درها را به‌روی یک ملّت می‌بندند، در‌عین‌حال آن ملّت میتواند در بخشهای مختلف کارهای بزرگ بکند. امروز شما این کارها را مشاهده میکنید؛ اینها را دست‌کم نباید گرفت. همین فاز دوازدهم پارس جنوبی که چند روز قبل از این به‌وسیله‌ی رئیس جمهور افتتاح شد، یک طرح صنعتی بسیار بزرگ و پیچیده است که میتواند رشد اقتصادی کشور را و محصول تلاش عمومی کشور را به‌صورت محسوسی افزایش بدهد. از این قبیل چیزها فراوان داریم. ملاحظه کردید در رزمایش نیروهای مسلّح، دستگاه‌هایی وارد عرصه شده‌اند که دشمنان از دیدن اینها تعجّب میکنند؛ این تعجّب را به زبان هم می‌آورند؛ نه اینکه ما تعجّب آنها را حدس بزنیم، خودشان میگویند که تعجّب میکنند؛ اینها همه در زمان تحریم اتّفاق افتاده است. این چیز کوچکی نیست، این فرصت بسیار بزرگی است، اینها را در طول سالهای متمادیِ تحریم – یعنی از سالهای ۸۹ و ۹۰ و ۹۱ و ۹۲ که این تحریمهایِ به گمان آنها فلج‌کننده بر کشور سایه می‌انداخته است – جوانهای ما انجام دادند، نیروهای مبتکر ما انجام دادند. این خیلی فرصت بزرگی برای کشور است؛ [پس] همین تحریمها هم فرصت است. من این را بعداً مختصراً عرض خواهم کرد که خود همین تحریمها به یک معنا فرصت است برای ملّت ایران؛ بله دشواری‌هایی به‌وجود آورده است امّا این تحریم، میتواند فرصت باشد که در این زمینه عرض میکنم.البتّه چالشهایی هم داریم که درباره‌ی این چالشها هم امروز مقداری عرض خواهم کرد. امروز یکی از نقدترین و بزرگ‌ترین چالشهای کشور مسئله‌ی اقتصاد ملّی است؛ اقتصاد. انتظار به‌حقّ مردم ما، این است که از یک اقتصاد شکوفا برخوردار باشند، رفاه عمومی باشد، طبقه‌ی ضعیف از وضعیّت غیر‌قابل ‌قبول خارج بشود، از مشکلات نجات پیدا کند؛ اینها انتظارات مردم ما است و این انتظارات به‌حق است؛ اقتصاد کشور نیازمند یک حرکت جدّی و یک کار بزرگ است که من حالا بعضی از خصوصیّات را عرض میکنم. من البتّه چند سال است راجع به اقتصاد حرف میزنم. من در همین جلسه، چند سال قبل از این پیش‌بینی کردم و گفتم دشمنان بر روی اقتصاد ما متمرکز خواهند شد،(۱۰) مسئولین باید به فکر باشند، خودشان را آماده کنند؛ کمرها را محکم کنند برای مواجهه‌ی با خصومت دشمنان و سیاستهای خصمانه‌ی دشمنان که روی اقتصاد کشور متمرکز شده‌اند. حالا من در مورد اقتصاد، مطالبی را عرض خواهم کرد.
امر‌وز دهه‌ی عدالت و پیشرفت از نیمه گذشته است. یک دهه را ما به‌عنوان دهه‌ی عدالت و پیشرفت معیّن کردیم و معرّفی کردیم که از نیمه گذشته؛ بیست‌سالِ چشم‌انداز به نیمه رسید، بیست سالی که برای چشم‌انداز معیّن کردیم و سیاست‌گذاری کردیم، ده سال آن گذشته است؛ ده سال [دیگر] در مقابل روی ما است، اینها مسائل مهمّی است؛ حسّاسیّت مسائل اقتصادی با توجّه به این واقعیّتها بیشتر میشود.
دشمنان ما صریحاً میگویند که هدفشان از فشارهای اقتصادی یک هدف سیاسی است. هدف آنها این است که مردم ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند؛(۱۱) توجّه بفرمایید؛ البتّه بله، «مرگ بر آمریکا»، چون آمریکا آن عامل اصلی این فشارها است و خودشان هم اصرار دارند بر اینکه متمرکز بشوند روی اقتصاد ملّت عزیزما. هدفشان چیست؟ هدف این است که مردم را در مقابل دستگاه قرار بدهند؛ این را صریحاً میگویند که میخواهیم فشار اقتصادی بیاوریم تا وضعیّت مردم سخت بشود و مردم وادار به اعتراض بشوند در مقابل دولت و در مقابل نظام اسلامی. این را صریحاً میگویند البتّه بدروغ گاهی ادّعا میکنند که طرف‌دار ملّت ایرانند که این دروغها را نمیشود باور کرد و نباید از دشمن باور کرد، لکن هدفشان همان هدف سیاسی است. میخواهند این امنیّتی که امروز در کشور ما هست را – که این امنیّت، در منطقه‌ی غرب آسیا که ما در آن قرار داریم، بی‌نظیر است؛ بحمدالله امروز نه در شرق ما، نه در غرب ما، نه در شمال ما، نه در جنوب ما، در هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجود ندارد – به‌دست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت؛ و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند؛ دارند تحریک میکنند، دارند کار میکنند، دارند برنامه‌‌ریزی میکنند. این کاری است که باجدّیّت و با شدّت به‌دنبال آن هستند؛ خب این یک شرایط مهم است، این یک چالش بزرگ است. وقتی یک چنین چالشی در کشور وجود دارد، همه‌ی نیروها باید در کنار هم قرار بگیرد، با هم کار کنند و مسئله‌ی اقتصاد را جدّی بگیرند.
من چند نکته را در باب اقتصاد عرض میکنم. نکته اوّل این است که امروز عرصه‌ی اقتصاد، به‌خاطر سیاستهای خصمانه‌ی آمریکا، یک عرصه‌ی کارزار است، یک عرصه‌ی جنگ است، جنگی از نوع خاص. در این عرصه‌ی کارزار، هر کسی بتواند به نفع کشور تلاش کند، جهاد کرده است. امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. این جهاد است؛ البتّه جهادی است که ابزار خودش را دارد، شیوه‌های مخصوص خود را دارد، باید این جهاد را همه با تدبیر مخصوص خود و سلاح مخصوص خود انجام بدهند. این نکته‌ی اوّل.
نکته‌ی دوّم این است که در نگاه کلان به اقتصاد کشورمان دو جور نگاه وجود دارد. من خواهش میکنم بخصوص صاحب‌نظران و همچنین جوانان و عامّه‌ی مردم عزیزمان به این نکته توجّه کنند که دو جور نگاه به رونق اقتصادی و پیشرفت اقتصاد وجود دارد؛ یک نگاه میگوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیّتهای درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم. ظرفیّتهای بسیار زیادی در کشور وجود دارد که از این ظرفیّتها یا استفاده نشده است یا درست استفاده نشده است؛ از این ظرفیّتها استفاده کنیم؛ [یعنی] اقتصاد درون‌زا؛ اقتصادی که مایه‌ی خود و مادّه‌ی خود را از درون کشور و از امکانات کشور و از توانایی‌های مردم خودمان به دست می‌آورد. این یک نگاه است که میگویند برای رونق اقتصادی نگاه کنیم به امکانات درونی کشور و استعدادها را و ظرفیّتها را بشناسیم، آنها را بدرستی به کار بگیریم، [آن وقت] اقتصاد رشد خواهد کرد، نمو خواهد کرد؛ این یک نگاه.
نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجی‌مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی‌فایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه میکنید به بیرون، مواجه میشوید با یک مسئله‌ای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرتهای مستکبر با همراهی ایادی منطقه‌ای خودشان متأسّفانه به این نتیجه میرسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه میشوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر این‌جور نیست. امروز خارجی‌ها و رؤسای قدرتهای مستکبر میخواهند همین نگاه دوّم را در مردم ما تقویّت کنند.
من پیام رئیس جمهور آمریکا را که به مناسبت عید نوروز خطاب به مردم ایران ‌کرده است دیدم؛ او در این پیام میگوید که شما بیایید حرفهای ما را قبول بکنید؛ در واقع محتوا و محصول حرف او این است میگوید در مذاکرات هسته‌ای آن چیزی را که ما به شما دیکته میکنیم این را شما قبول بکنید تا در کشور شما ‌کار به وجود بیاید، ‌تا سرمایه به وجود بیاید، تا فعّالیّت اقتصادی در کشور شما راه بیفتد؛ یعنی همین نگاه دوّم. این نگاه، نگاهی است که هرگز به نتیجه نخواهد رسید؛ ‌باید نگاه کنیم به درون کشور، ظرفیّتهای درونی بسیار است. این اقتصاد مقاومتی‌ای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم و خوشبختانه مورد قبول و استقبال همه‌ی صاحب‌نظران قرار گرفت – یعنی من حتّی یک نفر از صاحب‌نظران اقتصادی و اجتماعی را ندیدم که آنچه را به‌عنوان سیاست اقتصاد مقاومتی مطرح شده، او رد کند – ناظر به همین است؛ یعنی ناظر به امکانات درونی کشور. وقتی که اجازه نمیدهند که شما برای زمین خودت از بیرون آب بیاوری، باید چاه حفر کنی و از درون زمین خودت آب بیرون بیاوری تا محتاج ‌آب آن همسایه‌ی بخیل نباشی؛ باید از درون خود استمداد کنیم و بتوانیم کارها را پیش ببریم. این هم نکته‌ی دوّم.
نکته سوّم؛ نه در اقتصاد و نه در هیچ برنامه‌ی دیگری، بدون هدف‌گذاری نمیشود حرکت کرد، باید هدف‌گذاری بشود. اگر در هر کاری بدون هدف‌گذاری مسئولان دولتی حرکت کنند و پیش بروند، کار به روزمرّه‌گی خواهد رسید؛ به نتیجه نمیرسد. هدف‌گذاریِ مشخّص و ثابتی باید وجود داشته باشد که به‌سمت آن هدف، همه‌ی دستگاه‌ها را و همه‌ی امکانات را بسیج کنند. به نظر بنده آن چیزی که امسال و سالهای بعد از این باید به‌عنوان هدف اقتصاد مورد توجّه باشد، عبارت است از سرمایه‌گذاری بر روی تولید داخلی. همه‌ی تلاشها از سوی همه باید برای تقویت تولید داخلی بسیج ‌بشود. از همه‌ی مسئولانی که در زمینه‌های اقتصادی فعّالیّت دارند و از همه‌ی آحاد مردم باید مطالبه بشود که به مسئله‌ی تقویت تولید داخلی کمک کنند.
البتّه راه‌هایی وجود دارد برای کمک که من بعضی را عرض میکنم. یکی از لازم‌ترین کارها این است که از بنگاه‌های تولیدی متوسّط و کوچک حمایت بشود؛ یکی از کارها این است که فعّالیّتهای بنگاه‌های دانش‌بنیان تقویت بشود. اینکه ما روی علم و فنّاوری تکیه میکنیم، فقط به خاطر این نیست که میخواهیم نِصاب علمی خودمان را بالا ببریم؛ پیشرفت علم و فنّاوری به پیشرفت اقتصاد کمک میکند؛ بنگاه‌هایی که دانش‌بنیان هستند میتوانند به اقتصاد ملّی کمک کنند. یکی از کارهای لازم، نهضت کاهش خام‌فروشی است. اینکه من چندی پیش راجع به وابسته بودن اقتصادمان به نفت اعتراض کردم و در سخنرانی گفتم، ناظر به این است. ما باید کاری کنیم که خام‌فروشی بتدریج کاهش پیدا کند، تا اینکه بکلّی از بین برود؛ باید ارزش افزوده ایجاد کرد. بانک‌ها میتوانند نقش ایفا کنند؛ هم نقش کمک کننده و هم نقش تخریب کننده؛ این مورد توجّه مسئولان ارشد بانکی کشور باید قرار بگیرد. بعضی از بانک‌ها در سرتاسر کشور با شیوه‌های خاص برخی از بنگاه‌های اقتصادی کوچک و متوسّط را به تعطیلی کشاندند، نابود کردند؛ بانک‌ها میتوانند کمک بکنند و یا میتوانند تخریب کنند. یکی از کارهای اساسی، تسهیل سرمایه‌گذاری است؛ یکی از کارهای اساسی ‌کاهش واردات کالاهای مصرفی است؛ یکی از کارهای اساسی مبارزه‌ی با قاچاق است. کارهای گوناگونی را مسئولین دولتی میتوانند انجام بدهند؛ بخشی از آنها این چیزهایی بود که من اینجا عرض کردم. البتّه این کارها همه کارهای دشواری است؛ گفتن این حرفها آسان است، عمل کردن آنها مشکل است. امّا همین کار مشکل را مسئولین حتماً بایستی انجام بدهند چون مسئله مسئله‌ی مهمّی است.مردم هم میتوانند نقش ایفا کنند. آن کسانی که قادر بر سرمایه‌گذاری هستند، سرمایه‌گذاری‌شان را متوجّه تولید کنند و در تولید سرمایه‌گذاری بکنند. کسانی که مصرف‌کننده هستند – که همه‌ی ملّت ما در واقع مصرف‌کننده‌اند – محصولات داخلی را مصرف کنند که من روی این بارها و بارها تکیه کردم و امروز هم عرض میکنم و تکیه میکنم. ‌همه سعی بکنند محصولات داخلی را مصرف بکنند، کارگر ایرانی را حمایت بکنند، کارگاه تولیدی داخلی را با مصرف کردن [محصول] آن رونق بدهند. پرهیز از اسراف؛ کسانی که اهل اسرافند بدانند، این اسراف و زیاده‌روی و ریخت‌و‌پاش که در اسلام این‌همه مذّمت شده است، سرنوشت اقتصاد ملّی را تعیین میکند؛ اگرچنانچه از اسراف و زیاده‌روی و ریخت‌وپاش اموال شخصی، چه آب، چه نان، وسایل تشریفاتی زیادی در مهمانی‌ها، در عقدها، در عروسی‌ها، در بقیّه‌ی ‌مراسم و چه بقیّه‌ی چیزهای دیگر پرهیز بشود، به اقتصاد ملّی کمک میکند. آن کسانی که در کارهای تجارت خارجی و دادوستد خارجی هستند، میتوانند نقش ایفا کنند؛ نقش آنها هم عبارت است از صحّت عمل، تا بتوانند آبروی ملّت ایران را [حفظ کنند]. این هم نکته‌ی سوّم.
نکته‌ی چهارم در زمینه‌ی اقتصاد این است که تحریم تنها ابزار دشمن است، این را بدانند. تنها ابزار دشمن برای مقابله‌ی با ملّت ایران امروز عبارت است از تحریم؛ اگر ما درست عمل کنیم، با تدبیر عمل کنیم، تحریم میتواند بی‌اثر بشود. همچنان‌که اشاره کردم، همین دستگاه‌های تولیدی و صنعتی‌ای که امروز خوشبختانه دستگاه‌های دولتی آنها را افتتاح میکنند – ازجمله همین فاز دوازدهم پارس جنوبی که قبلاً اشاره کردم و همین پیشرفتهای نظامی و همین پارک‌های علم و فنّاوری و امثال اینها – کارهایی است که میتواند این‌جور تحریم را از بین ببرد؛ اثر تحریم را اوّل کاهش بدهد، بعد هم از بین ببرد. تحریم، مشکل‌تراش بود امّا برای ما برکاتی هم داشت. تحریم به ما نشان داد که باید به خودمان متّکی باشیم و به ما ثابت کرد که میتوانیم از نیروهای درونی خودمان استفاده کنیم. اگر مسئولین دولتی و آحاد مردم و بخصوص فعّالان بخشهای اقتصادی همّت بکنند، تلاش بکنند و دستگاه‌های رسانه‌ای عمومی هم کمک بکنند – که حالا اشاره خواهم کرد – ان‌شاءالله خواهیم دید که تحریم قادر نخواهد بود که ملّت ایران را از پیشرفت باز دارد.
یک مطلب راجع به مسائل هسته‌ای عرض بکنیم؛ البتّه نکات دیگری هم وجود دارد که نمیخواهم بیش از این در این زمینه بحث را ادامه بدهم. چند جمله در باب مسائل هسته‌ای: اوّلاً در زمینه‌ی مسائل هسته‌ای، دشمنان ما که طرف مقابل ملّت ایران قرار دارند – که عمده هم آمریکا است – اینها دارند با تدبیر و سیاست‌گذاری حرکت میکنند. این را ما کاملاً توجّه داریم، میفهمند که دارند چه‌کار میکنند؛ آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هسته‌ای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که می‌بینید در بین آمریکایی‌ها هست، سناتورهای آمریکا یک‌جور، دولت آمریکا یک‌جور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم میدانند امّا ابراز استغنا میکنند.
در همین پیام نوروزی رئیس‌جمهور آمریکا متأسّفانه حرفهای غیر صادقانه‌ای وجود داشت. بااینکه نسبت به ملّت ایران علی‌الظّاهر اظهار دوستی میکنند امّا انسان کاملاً و بروشنی درمی‌یابد که این اظهارات صادقانه نیست. یکی از حرفها این بود که در ایران کسانی هستند که با حلّ دیپلماتیک مسئله‌ی هسته‌ای موافقت ندارند؛ این را او میگوید. میگوید در ایران کسانی هستند که نمیخواهند مسئله‌ی هسته‌ای با مذاکرات دیپلماسی حل‌وفصل بشود؛ این دروغ است؛ در ایران هیچ‌کس نیست که نخواهد مسئله‌ی هسته‌ای حل بشود و با مذاکرات حل بشود. آنچه ملّت ایران نمیخواهند عبارت است از قبول تحمیل‌ها و زورگویی‌های آمریکا؛ این را نمیخواهد. آنچه ملّت ایران در مقابل آن مقاومت میکند قبول زورگویی‌های طرف مقابل است. طرف مقابل میگوید بیایید مذاکره کنیم و شما حرفهای ما را موبه‌مو قبول کنید؛ این را میگوید. ملّت ایران در مقابل این ایستاده است و یقیناً نه مسئولین ما، نه هیئت مذاکره‌کننده و پشت‌ سرِ آنها ملّت ایران، مطلقاً این را قبول نخواهد کرد.
نکته‌ی دوّم در مورد مسائل هسته‌ای این است که این مذاکراتی که امروز در جریان است که با دولتهای اروپایی و با آمریکا مذاکره میکنند، مذاکره‌ی با آمریکا صرفاً در قضیّه‌ی هسته‌ای است و لاغیر، این را همه بدانند. ما درباره‌‌ی مسائل منطقه‌ای با آمریکا مذاکره‌ای نمیکنیم؛ هدفهای آمریکا در مسائل منطقه‌ای، درست نقطه‌ی مقابل هدفهای ما است. ما در منطقه امنیّت و آرامش میخواهیم، تسلّط ملّتها را میخواهیم؛ سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی است. شما به مصر نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید، به سوریه نگاه کنید! دستگاه‌های استکباری و در رأس آنها آمریکا، درمقابل بیداری اسلامی‌ای که به‌وسیله‌ی ملّتها به‌وجود آمد، یک ضدّ حمله را شروع کردند که هنوز ادامه دارد و ملّتها را در منطقه دارد بتدریج بدبخت میکند؛ هدف آنها این است؛ این درست نقطه‌ی مقابل هدفهای ما است. ما نه در مسائل منطقه‌ای، نه در مسائل داخلی و نه در مسئله‌ی تسلیحات، با آمریکا مطلقا صحبت و مذاکره‌ای نداریم؛ مذاکره، صرفاً در قضیّه‌ی هسته‌ای است و اینکه ما در موضوع هسته‌ای با روش دیپلماسی چگونه میتوانیم به نتیجه برسیم.
نکته‌ی سوّم؛ اینکه آمریکایی‌ها تکرار میکنند که «ما قرارداد با ایران میبندیم، بعد نگاه میکنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریمها را برمیداریم» این حرف حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجه‌ی مذاکرات؛ آن کسانی که دست‌اندرکار هستند، فرق این دو را بخوبی میفهمند. این یک خدعه‌ی آمریکایی است که میگویند قرارداد میبندیم، نگاه میکنیم به رفتارها، بعد تحریمها را برمیداریم! این‌جوری نیست؛ همین‌طور که مسئولین ما صریحاً گفته‌اند و رئیس‌جمهور محترم صریحاً گفت، رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصله‌ای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق.
یک نکته‌ی دیگر؛ آمریکایی‌ها تکرار میکنند که ایران بایستی در تصمیم‌هایی که میگیرد و چیزهایی که قبول میکند، بازگشت‌ناپذیری‌ای وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم. اگرچنانچه طرف مقابل میتواند به هر بهانه‌ای باز هم تحریمها را علیه ملّت ایران برقرار کند، هیچ وجهی ندارد که هیئت مذاکره‌کننده‌ی ما بپذیرد و کاری انجام بدهد که این کار برگشت‌ناپذیر است؛ به‌هیچ‌وجه، این یک صنعت مردمی است، یک صنعت بومی است، متعلّق به مردم است، دانش آن و فنّاوری آن مال مردم است، باید پیش برود؛ این پیشرفت جزء ذات هر صنعت و فنّاوری است. آنها بحث بمب اتم را پیش میکشند، خب خودشان هم میدانند که ما دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم امّا این را یک بهانه‌ای قرار داده‌اند برای فشار آوردن بر ملّت ایران. ما در این مذاکرات به همه‌ی تعهّدات بین‌المللی پایبند بودیم، ما در این مذاکرات به تعهّدات اخلاق سیاسی-اسلامی پایبند بودیم، ما نقض عهد نکردیم، ما دو جور حرف نزدیم، ما تلوّن به‌خرج ندادیم؛ نقطه‌ی مقابل و طرف مقابل ما آمریکایی‌ها هستند، عهدشکنی کردند، تلوّن در آراء نشان دادند، تقلّب نشان دادند، رفتار آنها یک رفتاری است که برای ملّت ما مایه‌ی عبرت است؛ آن کسانی هم که در درون مجموعه‌ی روشنفکری کشور هنوز ملتفت نبودند که طرف مقابلشان – آمریکا – کیست، خوب است نگاه کنند به این مذاکرات و بفهمند با چه کسی مواجهند و آمریکا امروز در دنیا چه دارد انجام میدهد. این تهدیدهایی هم که میکنند بی‌اثر است؛ اینکه تهدید میکنند به تحریم بیشتر، اینکه در خلال حرفها تهدید میکنند به تحرّک نظامی، اینها تهدیدهایی است که ملّت ایران را نمیترسانَد؛ ملّت ایران ایستاده است و ان‌شاءالله با کمال موفّقیّت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد؛ البتّه توفیقات الهی میتواند ملّت ما را در این راه موفّق کند.
مسائل مهمّ دیگری هم وجود دارد که مجال طرح آنها الان نیست؛ مسلّماً کارهای بزرگی برعهده‌ی ملّت و دولت ایران است؛ مسئله‌ی اتّحاد اسلامی، مسئله‌ی کمک به ملّتهای مستضعف، گسترش نفوذ معنوی اسلام در منطقه که امروز پرچم آن دست ملّت ایران است، اینها کارهای بزرگی است که اگرچنانچه خدای متعال توفیقات خود را شامل حال ملّت عزیزمان بکند – که ان‌شاءالله خواهد کرد، به برکت دعاهای شما، به برکت همّت و تلاش شما و بخصوص جوانان – این کارهای بزرگ را ان‌شاءالله انجام خواهیم داد.
و السّلام‌ علیکم‌ و رحمة الله‌ و برکاته 

پی نوشت:

۱) سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۳۹؛ «...و البتّه خدا بر پیروزی آنان سخت توانا است»
۲) سوره‌ی حج، آیه‌ی ۴۱؛ «همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا میدارند و زکات میدهند و به کارهای پسندیده وامیدارند، و از کارهای ناپسند باز میدارند، و فرجام همه‌ی کارها از آنِ خدا است»
۳) من لا یحضره الفقیه، ج ۱ ، ص ۲۱۰؛ «نماز تقرّب هر پرهیزکار است»
۴) سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۰۳؛ «از اموال آنان صدقه‌ای بگیر ...»
۵) کافی، ج ۵ ، ص ۵۶؛ «با آن همه‌ی فرائض و واجبات برپا میشود»
۶) سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی ۹۰ ؛ «درحقیقت خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و ستم باز میدارد...»
۷) سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۵۷ ؛ «... [همان پیامبری که] آنان را به کار پسندیده فرمان میدهد، و از کار ناپسند باز میدارد ...»
۸) کافی، ج ۴ ، ص ۵۷۰؛ «شهادت میدهم که نماز را به پا کردی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر کردی»
۹) سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۷۱ ؛ «و مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند، که به کارهای پسندیده وامیدارند، و از کارهای ناپسند باز میدارند، و نماز را برپا میکنند و زکات میدهند ...»
۱۰) بیانات در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی در مشهد مقدّس (۱۳۸۶/۱/۱)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۸۸ ، ۱۶:۰۵
سید گمنام