
دریـــــــچــــــــه
حـــديـــث هــفـــتــه
♦امام على علیه السلام فرمودند:
اَلْمُؤْمِنُ حَيىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛
«مؤمن، با حيا، بى نياز، با وقار و پرهيزگار است.»
[عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 55 ، ح 1425]
مـعــرفــی کــتــاب
نام کتاب: یادت باشد...
نویسنده: رسول ملاحسنی
تعداد صفحات: 378
***
کتاب «یادت باشد» عاشقانهترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینبکبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!
طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب«یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است، عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد اما این تعلق خاطرها هیچگاه کهنه نمیشود.
کتاب «یادت باشد» استعارهای از تمام یادت باشدهای همسران شهدای مدافع حرم است که در لحظات وداع تقدیم گامهای راسخ این مردان از خودگذشته کردند، یادت باشد از همان جمله معروف شهید حمید سیاهکالیمرادی روز قبل از اعزام به سوریه آغاز میشود که خطاب به همسرش گفت: «دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمیتوانی بلرزانی!»، یادت باشد قصه ربابهای سرزمین ماست که زینب گونه صبوری پیشه کردهاند و پرچم پاسداری از حریم حرمت این زندگی عاشقانه را به دوش میکشند.
در متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» این گونه آمده است:
سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمیخوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش میشـد صداتو ضبط میکردم با خودم میبردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست میمونم منو بی خبر نذار».
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو میفهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پلهها را که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».
کتاب یادت باشد، کتابی که با روایتی ساده لب را میخنداند و چشم را میگریاند تا همه یادمان باشد این اشکها و لبخندها، این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینی همسرانشان هستیم.
سلیل
سپیده
یاس کبود
سرباز مسلم
کتابخوان
منتظران ظهور
شیعه
سید مرتضی
سربندهای خاکی
hobbolhossein
آسمانی گمنام
علی ولی بیگی
اذن دخول
آب حیات
مهرداد
باران
کتابخوان
محمد صادق
امین
آهسته عاشق می شوم
ارادتمند آقا
مریم
حاج رضوان
منتظربهار
سید رضا(خیال حرم)
پورحاتم
hamide
بیاتابرویم....
عارفانه ها
سیاوش
زهرا
آهسته عاشق می شوم
از رندانه...
seyed
سمیرا
موعود
الوسیله
حلماء
مشعشعی
حلماء
حسام
می خواهم آخوند شوم
رهرو
کتابخوان
آهسته عاشق می شوم
سربازسیدالشهدا
خادم شهدا
نوکرالحسین
reza
....
سید رضا(خیال حرم)
beinolharamein128
باران
امید مبارز
موعود
باران
حامد
فرزند خاک
فانوس شب
خادم حلقه
غریبه اشنا دوست
خادم المهدی (عج)
روزبه
بچه های مسجدما
ریحانه
محمد امین مبارکی
پوتین/پلاک/لبیک
محمدصادق
آنتی لوسیفر
فرزند خاک
موعود
وحید برومند
ریسمان الهی
ولایت
انصار
محمد مغربی
کبوتررها
1pelak
موعود
سایت مداحان قم
موعود
عرفان
سید مهدی
وحید برومند
فرزند خاک
نیستم
سیدحسن حسینی
رامین معتمدی
باقرلو
سید رضا(خیال حرم)
آیینی
منتظران ظهور
افشین
آیینی
عاشق حاج همت
بهار بـی تـو نگردد بهار، یا مهدی!
قرار بـی تـو نگیرد قرار، یا مهدی!
بــه انتظــار قســم،ای امـام منتظران!
ز مرگ سخت تر است انتظار ،یا مهدی!
مسیـح ِآل محمـد! بیـا که بی تو شده
تمـام ِ زندگی ام احتضار، یـا مهدی!
بیا که بی تو روان است خون دل هر شب
ز چشم عاشق شب زنده دار یا مهدی!
بیا و پاک کن ای دستِ حق، به جای علی
سرشک ِ فاطمه را از عـذار ، یا مهدی!
صـدای ناله ی مـولا ز ِ چـاه مـی آید
بکش به یاری ِ او ذوالفقار ، یا مهدی!
هزار سال فزون است کز برای حسین
تویی به صبح و مسا اشکبار، یا مهدی!
چه میشود به کنار ِتو با تو گریه کنم
برای عمه ی تو زار زار ، یا مهدی!
هنوز پرچم ِ سـرخ ِ حسین مـی گوید
کجاست حجت ِ پروردگار یا مهدی ؟!
تو دستِ شیعه در این پرتگاهِ کفر، بگیر
تو پا به دیده ی میثم گذار یا مهدی!
اللهم عجل لولیک الفرج