فجر؛ بهار انقلاب بیداری...
برف می بارد...
زمستان است...
خورشید کم رمق است ولی باز می تابد، چون نمرده است...
بهمن است...
57...
طوفانی در راه است...
چه کسی بیدار خواهد کرد مردمان این خاک غریب را.
چه کسی بیدار می کند جهان را.
وقتی از بیدار کردن مردمان صحبت می کنیم، یعنی بدان خیلی ها در خواب هستند، خیلی ها هم...خروش فریاد مظلومان از عمق برف های دانه دانه خطّه ایران، بهمنی شد تا سلطه سلطنت سلطه گران در بهمن تقویم ما ایرانیان مسلمان را در خود فرو ببرد.ایران در این برف، بهمن شد و بهمن 57 طوفان و کولاک کرد در خاک این سرزمین. آن روز ها هنوز منیّت ها گل نکرده بود و همه یکی بودند و امام یکتای آن میانه بود.
زمستان است، برف شدت پیدا کرده است، می بارد، خیلی شدید، ولی خورشید همچنان می تابد. امام خورشید بیدار گر مردمان جهان در عصر غفلت ها و غوطه خوردن در جهالت های بی معنای زمانه بود...
بحرین، مصر، لبنان، فلسطین، عربستان، لیبی، تونس و...اگر بیدار شده اند و بهمن شده اند در دیار خودشان، مدیون امام ما هستند، امامی که گویی از عمق تاریخ آمد و با همه دنیای ظلم و ستم و طاغوت در افتاد و تا بُت بزرگ و کمر غرب را نشکست دست نکشید.
مصر و لیبی و تونس و... سایر انقلاب های منطقه بر سر سفره انقلاب امام نشسته اند. اما چه خوب بیدار شده اند. بگذریم از اینکه نداشتن رهبر بصیر علاوه بر اینکه انقلاب این مسلمانان را به تأخیر انداخت، همچنان هم این انقلابات ، از این نقص خود همچون زخمی سوزان رنج می برند.
آری؛
بر سر حرف خودمان برگردیم. مگر خمینی چه می گفت که شرق و غرب که با هم تفرقه داشتند، با هم یکی شده بودند تا اسلام خمینی را در هم کوبند. بیداری اسلامی فریاد خفه شده در گلویی بود که سالها به عقده ای بدل شده بود.
اما امروز بر سر سقوط دیکتاتور های منطقه که فرهنگ غرب وحشی را تکرار می کردند، به جشن نشسته ایم؛
بیا شمع های پیروزی های بیداری ِ اسلامی را در فجری که خود بهمنی است، در بهمن برای مسلمین جهان با هم فوت کنیم تا دودش در چشم سلطه گران غرب و شرق و داخل و خارجه و سه نقطه برود... بیدار باش ِ بیداری اسلامی، منطقه ای را به وسعت خاورمیانه به هم ریخته است...
زمستان است..
نم نم...
اما این بار آفتاب می آید...
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید...