پدرت جانبازه...؟
ولادت حضرت عباس و روز جانباز، روز کسانی که در جبهه های جنگ، تیر و ترکش را به جان خریدند و سپر تیرهای دشمن شدند تا اسلام زنده بماند و من و تو به آسایش برسیم و به راحتی زندگی کنیم. رفتند تا بمانیم و بتوانیم. روز کسانی که اکثر آنها امروز روی تخت بیمارستان، اکسیژن بر دهان هستند و سرفه میکنند، گاه و بیگاه... روز کسانی که وقتی اعصابشان میریزد به هم، دیگر زن و بچه برایشان بی معنیست و به ضرب کتک میگیرندشان،و هرچه جلوی دستشان بیاید میشکنند... روز کسانی که امروز یک پایشان اگرچه می لنگد ولی هرگز در تقویم ِ انقلاب اسلامی لنگ نزدند. روز کسانی که از دست هایشان فقط یک مچ و از انگشتانشان یک بند باقیست، آری ایشان در بند دنیا نبوده و نیستند. روز کسانی که چشمشان را به ترکشی هدیه به آسمان کردند،و تنها چشم دلشان روشن است هنوز...
سال ها پیش که جنگ شد، پدران و برادرانمان به جبهه ها رفتند و بعد با تنی مجروح و روحی رنجور و زخمی از کین انقلاب اسلامی به شهرها بازگشتند و سهم فرزندانشان از آنها سرفه و نفس های تنگ و تاول های روی بدن و بی حوصلگی شدید و موجی بود که نهایت نداشت و فرزندانی که طعم شیرین ِ مهربانی ِ پدر را نداشتند، اینک پدر را از این بیمارستان به آن بیمارستان می برند، و پدر خسته از نفس های سنگینش است.
آنوقت این فرزندان در کنکور که قبول میشوند، دهان ورّاجان تا بنا گوش باز می شوند که سهمیه گرفته ای ها و به طعنه میگویند سهمیه جانبازی دارن دیگه، پارتی بازی میکنن؟! آخر، تو از کجا میدانی که او از سهمیه استفاده کرده؟ ها اینم هست من خودم سراغ دارم. و اصلا گیرم که استفاده نموده، حقش است.آن وقت ها که پدر تو به فکر فرار از جبهه و جنگ بود و تو و خانواده ات، سایه ی پدر بالای سر داشتید، فکر کرده ای خانواده این رزمنده در چه عذاب الیمی بودند؟ و نیز پدر او در جبهه برای ادامه یافتن آسودگی تو و خانواده ات جان داده!؟ هیهات که بر سر انقلاب منت بگذاریم، نه، انقلاب با ارزش تر از اینهاست که برایش هزار هزار از ماها تن و جان را فدا کنند.
و گاهاً که جایی، مجلسی چیزی، که میروی، از تو می پرسند پدرت جانبازه؟ -بله. -پس وضعتون توپ ِ توپ ِ؟سفر هاتون به جا؟ خوراکتون به جا. ماشین، خونه، کار، زمین، پول و...؟! -نه اخوی؛ از این خبر ها نیست.
و کجایی ببینی، پدرم هنوز، تکه های ترکشش از گونه اش خارج میشود؟ کجایی ببینی، از چشم ِ پدرم بیخود و بی جهت، گاه و بی گاه اشک می آید؟ کجایی ببینی، دیگر جنگ حوصله ای برایش نگذاشته؟ کجایی ببینی پیشانی اش که جای تیر بوده دیگر استخوانی ندارد...کجایی ببینی مردی که فرمانده گردان بوده، الان دیگر تاب و توانی برایش نمانده؟ چرا فقط قسمت پول و ثروت را میبینی؟ جانبازی فقط اسم نیست! بیشتر جانباز ها حتی رنگ ِ بنیاد جانبازان را هم ندیده اند. خرج دوا و درمان ِ بیشترشان را را بنیاد جانبازان نمی پردازد. و حتی این روزها بعضی هایشان را از آسایشگاه ها بیرون می اندازند...
امروز روز جانباز است، روز جانباز...
مرتبط : http://sabraa.blogfa.com/