بی رنگی

اگر مقصد پرواز است؛ قفس ویران بهتر، پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد، از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...
 ا

حلقوم ها را می‌توان برید، اما فریادها را هرگز؛ فریادی که از حلقوم بریده برمی‌آید، جاودانه می‌ماند... «شهید سیّد مرتضی آوینی»



بی رنگی

خیلی ها اهل هنر بودند
اما؛
هنر انقلاب اسلامی را،
تو با قلمت معنا کردی...

دریـــــــچــــــــه

تو عشقي و تو را عشق است

روايت كن فتح آخر را..

آويني، آواي دين بود، در دنياي دون...

او را از آستين خالي ِ دست راستش خواهي شناخت، چهره ي ريز نقش و خنده هاي دلنشينش نشانه بهتريست، مواظب باش، آن همه متواضع است، كه او را در ميان همراهانش گم ميكني، اگر كسي او را نمي شناخت، هرگز باور نمي كرد كه با فرمانده لشكر امام حسين رو به روست...

مصطفاي خوبي ها..

قلمم می هراسد، ناگاه از رفتار باز می ماند.. چون رازی در پس آن نوک سیاهش در درون دارد، حاجی نمی دانم که بگویم این تو بودی که به شهادت آبرو بخشیدی، یا شهادت بود که با تو آبرومند شد...

حاجی قلب همه بچه ها رو ربوده بود...حاجی برای بسیجیهاش بی تاب بود و بسیجیها هم برا حاجی...

روشن فدایی ولایت و عاشق نور بود نه ظلمت جهل..

كدامين سو را نظاره مي كني؟

صيادي كه صددام در پي اش بود..

ای لشکر صاحب الزمان... چه آمادگی اي داری تو !

مردان آهنین! آری؛به واقع آهنین بودند کالجبل الراسخ...


˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

˜Ï Ìãáå åÇí ÔåíÏ Âæíäí

Instagram


رنگ، تعلق است و بی‌رنگی در نفی تعلقات. اگر بهار ریشه در زمستان دارد
و بذر حیات در دل برف است که پرورش می‌یابد، یعنی مرگ آغاز حیاتی دیگر است و راه حیات طیبه اخروی از قلل سپید و پربرف پیری می‌گذرد. «موتوا قبل ان تموتوا» یعنی منتظر منشین که مرگت در رسد؛ مرگ را دریاب؛ پیر شو پیش از آنکه پیر شوی،
و پیری بی‌رنگی است.
***
مــا، اهل ولایــت هستیم
و همه چیـزمان؛ در گـرو ِهمیـن
اهلیت است.
«شهید سیّد مرتضی آوینی»


تـو می آیی
شهیـدان نیز بـاز می گردند،
و آویـنـی روایــت می کند؛
فـتـح نـهـایـی را..

حـــديـــث هــفـــتــه

امام على علیه السلام فرمودند:

اَلْمُؤْمِنُ حَيىٌّ غَنىُّ مُوقِرٌ تَقىٌّ؛

«مؤمن، با حيا، بى ‏نياز، با وقار و پرهيزگار است.»

[عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 55 ، ح 1425]


«آرشيو احاديث»

مـعــرفــی کــتــاب

نام کتاب: یادت باشد...

نویسنده: رسول ملاحسنی

تعداد صفحات: 378 

***

کتاب «یادت باشد» عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم عقیله عقلا زینب‌کبری است که در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!

طراحی جذاب جلد این کتاب گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب«یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است، عشقی که شاید در زندگی زمینی به جدایی رسیده باشد اما این تعلق خاطرها هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود.

کتاب «یادت باشد» استعاره‌ای از تمام یادت باشدهای همسران شهدای مدافع حرم است که در لحظات وداع تقدیم گام‌های راسخ این مردان از خودگذشته کردند، یادت باشد از همان جمله معروف شهید حمید سیاهکالی‌مرادی روز قبل از اعزام به سوریه آغاز می‌شود که خطاب به همسرش گفت: «دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی‌توانی بلرزانی!»، یادت باشد قصه رباب‌های سرزمین ماست که زینب گونه صبوری پیشه کرده‌اند و پرچم پاسداری از حریم حرمت این زندگی عاشقانه را به دوش می‌کشند.

در متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» این گونه آمده است:

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار».

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».

کتاب یادت باشد، کتابی که با روایتی ساده لب را می‌خنداند و چشم را می‌گریاند تا همه یادمان باشد این اشک‌ها و لبخندها، این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینی همسرانشان هستیم.


«آرشيو معرفي كتاب»

۸۱ مطلب با موضوع «دلـنــوشـت هـا» ثبت شده است

یکی از روز های نسبتاً گرم بهاری است و گویی بهار هم از نفس افتاده است. برگه ای که وسایل مربوط به خرید را در آن نوشته ام، برمیدارم و برای رفتن به بازار حاضر می شوم و...

۷۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۰۴
سید گمنام

 نیمه شعبان است و همه در حال تدارکند برای جشن...

مردم در حال آذین بندی کوچه و خیابان ها هستند، و بازار شیرینی فروش ها گرم ِ گرم. بعضی هم در حال تدارک اند تا جشن ازدواجشان را در این روزهای مبارک بر پا کنند. این روز ها صدای اللهم عجل لولیک الفرج بیشتر از همیشه به گوش می رسد. آیا واقعا آماده ایم؟ واقعا آمادگی این را داریم که وقتی امام زمان بیاید، از کارهایمان خجل نشویم؟ آماده ایم که وقتی خواست نگاهی به پرونده ی اعمالمان بیاندازد روسیاه نشویم؟ تمام دنیایمان پر از لهو شده، گوشی ها و کامپیوتر ها را بخاطر می آورید حتما! نه آقا نگاه نکن...نه آقا بیا و یه چند مدتی نیا! چون انسان تا خرخره در لجن فرو رفته... سر و وضع و روح و روان لجنی ما تو را می آزارد. هیچکس به جز چند نفر، آقا را بخاطر خودش نمیخواهد. همه آقا را میخواهند تا بیاید و آن ها را از مشکلات و بیماری و یا بی پولی نجات دهد.

آقای غریب من... هیهات از این همه درد، هیهات از اینهمه بی تفاوتی..

نیمه شعبان است و ماها منتظر  ِ ظهور  ِ موعود و اللهم عجل لولیک الفرج ... 

 

تکمله:

برای آمدنت،

شهر را آماده کرده ایم؛

اما خودمان را نه..

 

بیـ... رنگـ... :

قیامت قامت و قامت قیامت،

قیامت میکند این قد و قامت؛

موذن گر ببیند قامتش را،

به قد قامت بماند تا قیامت...

۱۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۵۰
سید گمنام

این روز ها که هُرم گرمای تابستان بیشتر و بیشتر شده، اصل حجاب و صفحاتی شریف از قرآن هست که به سخره و استهزا گرفته شده..بین بعضی از دختر ها و مادر هایشان آزادی! اعلام شده است گویا! آدمی حیرت می کند وقتی...

۹ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۴
سید گمنام

وفای به ولیّ ،

حدی ندارد؛

نگاه کن به حجر بن عدی..

۵۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۵۴
سید گمنام

در بود و پدر بود و مادر؛

و زینب 

ایستاده،

کاش عباس بود...

بیـ... رنگـ..:

فصل قریبی ست،

بین بازوی مادر و دست برادر..

۴۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۰۲
سید گمنام

آوینی؛

آوای دین بود،

در دنیای دون..

بیـ... رنگـ..:

ای قریب قرب؛

در این روزگار غریب،

مگذار که بعید باشیم از قنوت امن یجیب...

۳۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۵۸
سید گمنام

زیبا بود؛

ماهواره بود و ماه پاره،

راستی گفتی کانال چند بود؟!

 

بیـ... رنگـ..:

عازم دیار شهداییم؛
اگر خدا بخواهد..

 

۱۲۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۴۹
سید گمنام

دانشگاه هنر کدام است دیگر؟!

همان‌جا را که تو

هنر کده‌ی اهل ِهنر میدانی...

 

حـاشیـ ـه:

وصیتنامه سردار شهید حاج حسین خرازی در ادامه مطلب.

۱۶۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۰۱
سید گمنام

بوی سیب می آید از غزه... بوی بمب های فسفری. بوی خون، اوج عداوت و کین.

عرب با غرب فرقش تنها در یک نقطه است و آن هم همین غزه است. غزه ای که بقیة الله فلسطین و مهد مسجد الاقصی است. و آنجا که کوفیان به عهد خود وفا نکردند و بر سر نامه هایی که نوشتند نماندند، اعراب نیز مسلمانان غزه را در خاک غریبی تنها گذاشتند.

حسین به نیزه ی غریبی تکیه داده بود، اکبر ارباً اربا بود و عباس قطعه قطعه... سقف های غزه آوار بود بر پیکر پیرزنان و پیرمردان و کودکان. و آنجا که تیر ها و بمب های هواپیما های اسرائیل غزه را ویران می نمود، من نظاره گر پیکان ِ تیری بودم که علی اصغر های فلسطینی ِ غزه را نشانه رفته بودند...و آنگاه که در کارزار ایستادگی حسین در کربلا، تو می بینی که اصغر ها را چگونه بدون تعارف به مسلخ می برند.

در کربلا هم حقوق بشر نادیده گرفته شد...آنجا که آب را به کودکان بستند. و آنجا که گذر گاه های غزه را مسدود نمودند. و آنجا که من نگران اردوگاه های نصیرات غزه بودم، دلواپسی ِ دیگرم حمله ی شمر و سنان و حرمله و پسر سعد ها به خیمه های حسین بود...نوای "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" را هر وقت سر بدهی، چه غزه باشد و چه کربلا، حسینی بودن ناگزیر از آن است که هیهات منا الذله را هم شعر و شعار خویش گردانی..

و امروز هم حقوق بشر نادیده گرفته می شود، آنجا که گروهی را به بهانه فلسطینی بودن و به بهانه علی اصغر بودن، زندانی کرده و به تیر خصومت، می زنند..

بیـ... رنگـ... :

حسین علیه السلام گرچه تنها بود،

ولی هیچگاه ذلیل نبود. اگرچه همه علیه او بودند،

اما حسین خود را نباخت، بلکه بر همه تاخت، و برضد حقیقت...

۱۵۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۱ ، ۱۶:۰۱
سید گمنام

السلام علیک یا وتر الموتور


محرم مجالی برای ایستادن و نشستن است، محرم زمان اندیشیدن بر صبر و بصیرت حسینی است، محرم هنگام درنگ در عزت حسین است. حسین علیه السلام اوج تفکر انسانی یک شیعه است. فرهنگ شیعه بی حسین بی ارزش و اعتبار است.

محرم، اشک، حسین و شیعه، ادبیات ماست.

حسین فریاد دوری از فساد و عبور از انحراف و همرنگ نشدن با جماعت رسوای این روزگار است. ما همواره به تفکر حسین علیه السلام نیازمندیم. آنجایی که انحراف دامن نخبگان جامعه را فرا می گیرد. ما به اندیشه بی ریای حسین بن علی محتاجیم، آندم که برخی بر بیت المال مسلمین دست درازی می کنند. ما کجا در میان این نخبگان بخوانید "نپختگان" که هزاری ادعایشان می شود، می توانیم ذره ای از اخلاص حسینی و یارانش چون مسلم بن عقیل ها را بیابیم...

ای برادر! ای مسئول؛

کربلا  و حسین علیه السلام آنجایی است که تو می خواهی به بیت المال محرومین حکومت علی(امام خامنه ای) تجاوز کنی. بی کسی و بی یاوری در آن عرصه ای است که تو علی را چنان تنها گذاری که نیزه های بی وفایی در عصر فتنه بر جان بی جان علی ما، که حسین زمان است، بنشیند.

بگذریم، کجا بودیم...

آری در کربلا بودیم. حسین بی یار است. کوفیان او را تنها گذاشته اند. بصیرت دُرّ نایابی ست در کوفه مگر نه؟.. ای برادر! باید با نگاهی دیگر به حسین علیه السلام و زینب سلام الله علیها نگریست و انتظارات ایشان از نسل حاضر را دوباره بازخوانی نمود.

و اینک این زینب است که تنها، ایستاده و امیدوار است بر امید الهی، به یاد حسین... و حسین علیه السلام در این میدان امیدش به عباس ها، اکبر ها و قاسم هاست... ای برادر؛ نشود که مسئولیت و پُست،سبب آن شود که چون عمرسعد شویم و گندم و جو را بر حسین بن علی و علی زمان(امام خامنه ای) ترجیح دهیم...

...اما چشم زینب نگران فرداست، فردای این شب، فردای این اجتماع؛ زینب نگران حجاب دختران ماست. آری، زینب سلام الله علیها در چادر خود در کربلا است، پس چرا دختران و خواهران ما بی چادر هستند؟ زینب سلام الله علیها نگران آن است که چرا دختران این جامعه اسلامی برای به دوش کشیدن یک متر چادر سیاه که پوشاننده عورت ایشان که تن ایشان است، هزار دلیل و برهان میخواهند؛ اما برای بدحجابی های لجام گسیخته امروز اجتماع، و برای آرایش های گوناگونی که هرکدام در حکم پاره پاره کردن آیات کتاب الهی و آتش زدن قرآن است، به کمترین بسنده می کنند.

ای برادر! قرآن پاره کردن، فقط پاره کردن ورق های آن نیست، همانطور که قرآن به سر کردن در شب قدر، تنها چسباندن کاغذ قرآن به سر نیست. ای خواهرِ من؛ امروز این آرایش تو در اجتماع، در حکم آلایش توست، حرامی است که دل زینب سلام الله علیها را می لرزاند. گریه بر حسین علیه السلام خوب است، کاش محرم فرصتی بود تا قدری بر وضع و حال نامناسب خودمان می گریستیم. چگونه هم مسجد می رویم، هم در اجتماع آرایش می کنیم و هم اگر مجلس لا اُبالی گری همچون جشن عروسی های این روزها شد، می رقصیم و... این چه مسلمانی است، از که الگو می گیریم؟ اگر حسین علیه السلام الگوی ماست؛ اگر زینب سلام الله علیها، قاسم و اکبر، الگو های ما هستند، پس چرا ما به ایشان مانند نیستیم؟ آن روز در کربلا عباس و هاشمیان؛ بصیرت داشتند اما نخبگان ِ نخبه نمای ما در عصر فتنه به تعبیر رهبر انقلاب، سقوط کرده و بی بصیرتی نمودند.

در صحرای کربلای امروز ما، اگرچه فتنه ها خاموش شده اند، اما فتنه های بسیاری نیز در راه است که علی را بلرزاند و من و تو را بترساند، اما در این میان و به قول سیّد مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم: "در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمی شود. و به طور قطع عاشورایی دیگر، صحرای کربلایی دیگر، حسینی دیگر و... برای صفحات کتاب تاریخ رقم خواهد خورد. و اینک تکلیف من تو دراین صحرا و با این یاران بی بصیرت چیست؟ آیا فریب خوردن از غربیان پر مدعا، و فریفته شدن در برابر خواهشهای نفس... و یا عمل نمودن به تکلیف در برابر خداوند و گوش به فرمان رهبر بودن و مرضیّ امام زمان عجل الله عمل نمودن است.

پس این تو و این اجتماع امروز، این تو و این حسین، این تو و این هم زینب...

به خود آی؟!!

بیـ... رنگـ... :

*ماه ِ جنون؛

بوی خون،

 می‌آید ...

*شبگرد 

۱۳۸ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۱ ، ۲۳:۱۳
سید گمنام

جمعه..

صبح،

حرکت به سمت مشهد الرضا،

پابوس عموی رئوف، انشاالله...

 

بیـ... رنگـ... :

باران گرفت و نذر زیارت قبول شد؛

هفت آسمان ز شوق زیارت ملول شد،

رفت و به آسمان وسعت دریا قیام کرد..

آرام محو خواندن اذن دخول شد...

حـاشیـ ـه:

لحظه های وصال در خود

گریه های بی امان دارند...

 

۱۴۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۱ ، ۲۰:۴۰
سید گمنام

سفر مقام عظمای ولایت بهانه ای است که یاد آور باشیم که ؛ امام این امت نیز باید در قد و قواره های این امت اسلامی باشد.

امام راحل می فرمود: «من خدمت گزار مردم هستم.» آیا امروز همه مسئولان کشور ما در این اندیشه هستند که باید خادم مردم باشند؟ ولایی بودن تعارف نمی خواهد، ایمان و اعتقاد و اراده می خواهد. همانطور که بسیجی بودن نیز با تشکیل پرونده انطباق کامل ندارد.

امروز تابع ولایت بودن، همانطور که در اتاق مدیر کل هایمان می بینیم، با چسباندن عکس چند متری رهبر انقلاب حاصل نمی شود، همانطور که اعتقاد به فرهنگ بسیج، با آویزان کردن یک چفیه روی صندلی های چرخان ِ چندصد هزار تومانی ممکن نمی شود. پس علوی بودن، با رفتار های طلحه و زبیری  یاران انقلاب ممکن نخواهد بود. بلکه علوی بودن عبور از رفتار هایی چون عثمان بن حنیف ها را می طلبد. دوست داشتن ولایت غیر از ولایی بودن است. تبعیت از ولایت کار هر کسی نیست، بسیجی می خواهد که گردن نهد بر فرمان ولّی خود...

"ما همه سرباز تو ایم خامنه ای"، لازمه ی آن است که سرباز در مقابل ولی خود گردن کشی نکند، سرباز باید به فرمان رهبر خود مطیع محض باشد و سرباز برای ولی خود تعیین تکلیف نکند، همانند خوارج و اصحاب فتنه...

 بیـ... رنگـ... :

حضرت علی علیه السلام، به عثمان بن حنیف، فرماندار خود، گفت: «هر انسانی مقتدایی دارد که از او تبعیت می کند، بنگر مقتدای تو چگونه است؟ »

۱۶۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۱ ، ۱۶:۵۰
سید گمنام

در حال خواندن آخرین صفحات کتاب «سفر به گرای 270 درجه» هستم که اخبار نیمروزی شروع می شود. گوینده اخبار، خبر اهانت به پیامبر اکرم صلی الله را می خواند؛ خبری که با وجود غیر قابل هضم بودنش، اتفاق تازه ای نیست در این چند سال. درست مثل روزی که خبر انتشار کاریکاتوری موهن در کشور پیچید. و مثل تمامی هتک حرمت هایی که در این چند سال روی داد و رفتارهای مشابهی از این دست. رفتار هایی که بیش از آنکه از خاستگاه هنر نشأت گرفته باشد، برخواسته از خصومت هایی که ریشه در گذشته دارد.

زمانی که قرآن که در قرون وسطی وارد اروپا شد، در همان بدو ورود، مسیحیان آن را به آتش کشیدند. در این چند سال اخیر هم شاهد هتک حرمت به قرآن توسط کشیش آمریکایی بودیم. حال هم گروهی معلوم الحال با تکیه بر حمایت فرعون ها و ابولهب های معاصر، علیه پیامبر اعظم فیلمی موهن و مستهجن می سازند.

نظام های استکباری غرب که منادی دموکراسی و آزادی بیان هستند چرا برای به کرسی نشاندن حرف و نظر خود، دست به دامان توهین به ادیان دیگر، علی الخصوص اسلام شده و حرمت شکنی می کنند؟ توهین کردن در جایی که با اختیار و آزادی می توان در رابطه با رد یا اثبات مسئله ای گفتگو کرد کار جاهلان و گمراهان نیست؟

دولت و حکومت آمریکا مقصر اصلی این پروژه است، که اگر اینچنین نبود، این اقدام از سوی دولتمردان آمریکا محکوم می شد و عاملان چنین حرمت شکنی ها را به سزای عمل شنیع شان می رساند. دولت آمریکا عاجزی است که مهره بله قربان گوی اسرائیل جعلی ست.

دشمنان اسلام فکر می کنند که با این حرکات خود می توانند دید جهانیان را نسبت به اسلام و پیامبر اعظم عوض کنند؟ نخیر، کور خوانده اند. تاریخ ثابت کرده که اینگونه اقدامات، همیشه نتیجه ای عکس داشته. پس هر چقدر به مقدسات اسلام توهین کنند، خشم و نفرت دنیا را نسبت به خود بیشتر کرده اند.

نور اسلام جهان را فرا گرفته و همه ملت ها بیدار گشته اند و بیزار از آنچه شیاطین خصوصاً شیطان بزرگ آمریکا بدان فرا می خواند. نور قرآن و عشق به پیامبر بر قلبها حکومت دارد و نور اهل بیت عصمت و طهارت همه ی افق های عالم را فرا خواهد گرفت، تا جایی که «فبهت الذی الکفر»... محقق گردد.

باید به آنها بگویم که کور خوانده اید که با جهد احمقانه شما، اشتیاق مسلمین دنیا و جوانان امروز، نسبت به پیامبر عظیم الشأن اسلام کم شود. اسلام دین آزادی و حیا و پاکدامنی است. پس امروز مسلمین، در مقابل این بی حرمتی هایتان از پای نخواهد نشست و به کوری چشم شما دشمنان اسلام، بیدار تر خواهد شد و سیلی محکمی به شما خواهد زد، انشاالله...

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۱ ، ۱۶:۳۲
سید گمنام

دارد باران می بارد...

شعر سرائیده می شود،

از آسمان؛

خدا هم شاعری را دوست دارد...!

 بیـ... رنگـ... :

بوی خاک ِ باران خورده می آید...

۱۶۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۱۹
سید گمنام

سبحانک یا لااله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یارب...

لیلة القدر یک شب نیست، یک حقیقت بی مانند است. امری زمانی نیست، بلکه امری ملکوتی و از ورای عالم ماده است. عروج و ارتقا به عوالم مافوق جسم و جسمانیت است. و پس از برهه ای عبادت در ماهی پر کرامت و فضیلت چون رمضان، مومنین را چنان صفایی پدید می آید که خدای متعال، با هدیه شب قدر به بندگان، ایشان را توانایی پرواز می دهد... پرواز و اوج گرفتن از هر آنچه رنگ روی دنیوی و غیر خدایی داشته باشد.

لیلة القدر مقصد نیست، راهی است بی پایان و راهروی می خواهد به پهنای بندگی. این راه، سالکی را می طلبد که عاقل و عاشق باشد و نه صرفاً بنده ای عابد؛ همانا ملاک خداوند جهانیان در عبادت کمیّت و مقدار افزون نیست بلکه ملاک الهی انجام بهترین اعمال است «لیبلوکم ایکم احسن عملا» بر این اساس گفته اند در شب قدر بهترین اعمال طلب علم است.

ای بنده خدا؛

قدر ِ قدر دانستن آن نیست که آنقدر عبادت کنی و سر انجام مجالی برای اندیشیدن در خویش، آغاز و انجام خود را نیابی. بلکه، قدر ِ قدر دانستن آنست که این شب را به تفکر در خویشتن خویش بنشینی و تفکری در اینکه سیر و مسیر سعادت را در زندگی خویش بیابی. چنانکه امیر المومنین علی وصی علیه السلام می فرماید: «رحم الله امراء من این و فی این و الی این» خدا بیامرزد کسی را که بداند از کجا آمده و در کجاست و بسوی چه جایی رهسپار است.

ای بنده خدا؛

اگر در زندگی خود قدر شب را بدانی و خدا را از اعماق وجودت بخوانی و بیابی همانا به روز سعادت و نیکبختی نایل خواهی شد. ای بنده خدا اگر قدر ِ را قدر بدانی، به حق دیگری تعدّی و تجاوز نخواهی کرد ولو به قدر ذرّه ای. ای بنده خدا؛ اگر قدر محبت دیگران را می دانستی هرگز به ایشان بی احترامی نمی کردی.

ای بنده خدا؛

اگر قدر ِ شب قدر را بدانی، قطعاً قدر خودت را شناخته ای و آنکه قدر خود را شناخت، خویش را ارزشمندترین آیات حق متعال می یابد و بر این آیت الهی شکر می نماید. و قطعاً شکر چنین نعمتی (زندگی و حیات) اندیشیدن بر سر از دست ندادن، نه فقط سالها و ماهها و روزها و شبها، بلکه آنات و لحظات گرانبهای عمر و زندگانی است.

و ای بنده خدا؛

والعصر ان الانسان لفی خسر.

بیـ... رنگـ... :

+هرکس فاطمه سلام الله علیها را آنچنان که شایسته است، بشناسد، به ادراک لیله القدر نایل شده است.

"امام صادق علیه السلام"

+دعای امام زمان عجل الله در حق همه مسلمین مستجاب.

تکمله:

جمعه های رمضانم؛

تشنه ی ظهور توست،

آقاجان...

کی افطار می شود؟  

سید گمنام